نوشته شده توسط : elena golchin

سالیان درازی است که درگیر تبلیغات هستیم، تبلیغ یعنی انتقال پیام به سبک و روشی ابداعی و متناسب با ساکنان هر سرزمین. شاید در سالیانی دور در سرزمین‌های مختلف، بر دیوار غارها علائمی را به شکل نماد حک می‌کردند، با دود پیامی می‌‎فرستادند، یا شاید پیامی را به پای کبوتر می‌بستند و در جایی دیگر پیام را به دست چاپارها می‌دادند و… . شاید از همان دوران، ما به‌نحوی تبلیغ می‌کردیم! سال‌ها گذشت و تبلیغات به‌مرور، شکل و شمایلی به خود گرفت که امروز آن را به شکل تبلیغ در روزنامه، بیلبورد، رادیو، تلویزیون و… می‌بینیم.

سرعت  تغییرات دنیای امروز به حدی است که باعث شده تا در کمتر از چند سال شاهد تحولاتی اساسی باشیم! تغییری که همه‌ی ابعاد زندگی بشر را تحت تاثیر قرار داده و زندگی جدیدی برایمان ساخته است! تغییری از جنس مجازی و با رنگ و بوی دیجیتال! تغییری که ما ساکنان زمین را درگیر کوچی اجباری از زمین به فضای مجازی کرده است!

ماکانیان اولین مسافران دنیای هیجان‌انگیز مجازی بودند و در سال 1388 به این سرزمین پانهادند و به تدریج سرزمین ماکانیان را پدید آوردند. ماکانیان می‌دانستند که این سرزمین نوپا، سرشار از ذخایر و منابع است و هنوز راه درازی تا اشباع شدن از تبلیغ دارد. امروز ماکان به دروازه‌ای برای ورود به فضای نامتناهی مجازی بدل شده‌است و برای ورود و ماندن هر برندی در این دنیا سبک خود را دارد.

وقتی قدم به یک سرزمین جدید و ناشناخته می‌گذارید، قطعا بزرگترین مشکل، ترس از ندانستن راه و گم شدن است. اگرچه امروز همه با داشتن یک موبایل و البته اینترنت، اعتماد به نفس کافی برای هر تجربه جدیدی را دارند اما سرزمین دیجیتال، دنیایی است جوان و پویا که راه‌های اصلی، فرعی، میان‌بر و حتی بن‌بست‌های خود را دارد. این سرزمین هم نقشه‌ای دارد اما متفاوت و پیچیده که ما با دانش تبلیغات و تجربه‌ی چندین ساله با برندهای مطرح، الگوریتم موفقیت در این مسیر را طراحی کرده‌ایم.

ماکان می‌کوشد شما را برای ورود به این سرزمین عجیب آماده کرده و شما را قدم به قدم همراهی کند، جایگاهی درخور برندتان یافته، اعتماد شما را جلب کرده و موفقیت شما را در این سرزمین تضمین می‌کند. ماکان دروازه‌ای مورد اعتماد برای عبور از رویاهای دور از دست و رسیدن به آرزوهای دست‌نیافتنی شماست.

پشت سر نام هر برند، داستانی نهفته که منعکس کننده‌ی تاریخچه، اهداف، ماموریت، چشم‌انداز و ارزش‌های آن کسب و کار است. داستان هر برند باید با مخاطبان متناسب بوده و به‌گونه‌ای متفاوت از متون تبلیغاتی، احساسات آنان را درگیر کند. یک داستان برند خلاق، قوی و واقعی، به سرعت اعتماد مخاطبان را جلب کرده و پتانسیل بالایی برایوایرال شدن دارد. متن فوق، داستان برند آژانس دیجیتال مارکتینگ ماکان است که خدمات متنوعی را در زمینه‌ی بازاریابی دیجیتال به مشتریان ارائه می‌دهد.

پیش از این مفصل در مورد روش‌های داستان سرایی در بازاریابی محتوا صحبت کرده‌ایم. ترکیب هر کدام از روش‌های داستان‌سرایی با واقعیت‌ها، می‌توانند به نحوی استراتژیک در جهت جلب اعتماد و درگیر کردن مخاطبان در خلق داستان برند موثر باشند. در ادامه به 7 نکته‌ی مهم در خلق یک داستان برند خوب و موفق اشاره خواهیم کرد.

برند خود را بشناسید.

اولین گام لازم، داشتن شناخت جامع و صحیحی از برند خود است. دانستن پاسخ سوالاتی مانند اینکه برند شما دقیقاً چه ویژگی منحصربه‌فردی دارد؟ هویت برندتان چیست؟ ارزش‌های بنیادی سازمان شما کدامند و قرار است چه مفهومی را به مخاطبان انتقال دهید، شما را به شناخت جامعی از برند خواهد رساند.

چشم‌اندازی واضح داشته باشید.

پس از تعیین هویت خود، لازم است ماموریت، چشم‌انداز و ارزش‌های سازمان خود و همچنین برنامه‌های آتی خود را بیان کرده و به نحوی ثبات قدم خود را در این راستا نشان دهید. در این مرحله می‌توانید به تغییرات سازمان در طی زمان و ویژگی‌های متمایز خود اشاره کنید.

پرسونای مخاطبان خود را بشناسید.

پیش ازین بارها به اهمیت شناسایی پرسونای مخاطب و داشتن درک صحیح از ارزش‌ها، چالش‌ها و نیازهای آنان برای ایجاد تعامل پایدار پرداخته‌ایم. به طور خلاصه، اگر ندانید با چه کسانی در حال حرف زدن هستید، هرگز نمی‌توانید داستان خوبی برای آنان بگویید.

تخصص و تمایز خود را به طور واضح بیان کنید.

بهتر است در داستان برند به طور مستقیم به ویژگی و تخصص اصلی خود اشاره کرده و بر آن تمرکز کنید. در غیر این صورت مخاطب با لیستی از مهارت‌ها و تخصص‌های شما مواجه شده و سردرگم می‌شود و در نهایت نمی‌تواند برند شما را به عنوان نماینده‌ی یک شخصیت متمایز در ذهن خود تداعی کند.

از پیچیدگی دوری کنید.

بهترین داستان برند، داستانی است که در عین سادگی، بتواند احساسات مخاطبان را درگیر کند و بگوید برند شما قادر است کدام یک از مشکلات و چالش‌های مخاطبان را، از چه طریقی برطرف نماید.

آرکتایپ برند خود را بشناسید.

در مقالات قبل با آرکتایپ‌ها یا شخصیت‌های برند آشنا شدید. برای خلق داستان برند، بهتر است آرکتایپ یا پرسونای انسان گونه‌ی برند خود را به درستی شناخته نوع داستان ولحن برند را متناسب با آن تنظیم کنید.

داستان برند را با متون تبلیغاتی اشتباه نگیرید.

داستان برند باید به گونه‌ای باشد که مخاطب بتواند به راحتی با آن ارتباط برقرار کرده و هیچ شک و شبهه‌ای باقی نماند. در صورتی که در بیشتر اوقات محتواهایی که صرفاً به هدف تبلیغات تولید شده‌اند، این ویژگی را ندارند.

در نهایت می‌توان گفت اگر داستان برند شما خلاقانه بوده، بر سر زبان‌ها بیفتد و برای مخاطبان باورپذیر باشد، نشان دهنده‌ی موفقیت شما در خلق آن داستان برند است. تیمدیجیتال برندینگ آژانس دیجیتال مارکتینگ ماکان به کسب و کار شما کمک می‌کند تا ضمن افزایش آگاهی از برند، صدای برندتان به گوش افراد بسیاری برسد.

منبع: آژانس دیجیتال مارکتینگ ماکان



:: بازدید از این مطلب : 537
|
امتیاز مطلب : 120
|
تعداد امتیازدهندگان : 24
|
مجموع امتیاز : 24
تاریخ انتشار : چهار شنبه 26 تير 1398 | نظرات ()
نوشته شده توسط : elena golchin

در بلاگ‌های گذشته به‌طور مفصل به مبحث Lead Generation پرداخته‌ایم اما برای یادآوری به صورت مختصر به تعریف Lead می‌پردازیم و بعد به سراغ لید شایسته یا  Qualified Lead می‌رویم. Lead ها افرادی هستند که به محصول و برند شما علاقه دارند. این علاقه ممکن است به طرق مختلفی ایجاد شود و باعث آشنایی آن‌ها با برند شما شود و او را برای مشتری شما بودن و شروع یک ارتباط طولانی مدت ترغیب کند. این پروسه‌ای است که از آن به عنوان Lead Generation یا تولید سرنخ یاد می‌شود.

در این بلاگ قصد داریم مشخصا به توضیح Lead های واجد شرایط یا Marketing Qualified Lead (MQL) بپردازیم.

سرنخ‌های شایسته یا MQL

برای تفسیر واضح‌تر این موضوع، بهتر است از خودمان شروع کنیم؛ دانلودها، کلیک روی CTA ها، باز کردن ایمیل‌های دریافتی و به طور کلی گشت‎‌وگذار در فضای اینترنت و خصوصا وب‌سایت‌های مورد علاقه‌مان، ما را از دید کسب‌وکارها، با عنوان Marketing Qualified Leads یا MQL توصیف می‌کند. این نوع رفتار، در دنیای دیجیتال امروز، ما را از دیگر Lead ها جدا و به سطوح پایین‌تر قیف فروش هدایت می‌کند. MQL در واقع به توضیح سرنخ‌هایی می‌پردازد که نسبت به دیگر Lead ها، صلاحیت بیشتری برای ورورد به قیف فروش و تبدیل شدن به مشتری دائمی دارند.  اهمیت MQL به خاطر تاکید بیشتر آن روی کیفیت است تا کمیت. تشخیص MQL ها مبتنی بر زیرنظر داشتن رفتار کاربران است و به ردیابی مشخصه‌هایی چون بازدید از وب‌سایت، توجه آن‌ها به محتواها، میزان دانلود، تعداد ایمیل‌های خوانده شده، فعالیت در رسانه‌های اجتماعی و به طور کلی اینگیجمنت افراد می‌پردازد. MQL ها یکی از گزاره‌های مهم در پروسه فروش محسوب می‌شوند؛ چرا که Lead هایی هستند که علاثه و تمایل بیشتری به برند، خرید کالا و خدمات شما دارند.

در ادامه به نکاتی می‌پردازیم که توجه به آن‌ها، به شما در ردیابی و نظارت بر کیفیت Lead های‌تان کمک می‌کند.

قیف فروش مختص به برند خودتان را طراحی کنید

اولین مرحله برای ردیابی دقیق ‌MQL ها طراحی یک قیف فروش متناسب با نوع کسب‌وکارتان است. اگر به خاطر داشته باشید، در بلاگ‌های گذشته به طور مفصل به قیف فروش پرداخته‌ایم. در قیف فروش، “چگونگی” هدایت مخاطب به قیف را در چهار مرحله AwarenessInterestAction و Sale بررسی کردیم اما در مبحث لیدهای شایسته، از چگونگی انجام این پروسه فراتر می‌رویم و مشخصا “افراد” را در چهار دسته PeopleLeadQualified Lead و Customerبه صورت موازی با مراحل چگونگی، مورد بررسی قرار می‌دهیم.

یک پروسه برای امتیازدهی به  لیدها طراحی کنید

یکی از وظایف کسب‌وکارها امتیاز دهی به Lead ها است تا در نهایت بتوانند نقشه سفر مشتری را طراحی کنند. استفاده از نرم‌افزارهای اتوماسیون‌سازی بازاریابی ، امکان امتیازدهی به صورت سیستمی را ایجاد می‌کند. این امتیازها باید بر اساس کاراکتر و رفتار مخاطبان و به‌طور کلی اطلاعاتی که در طول یک دوره به دست آورده‌اید، مرتب بشوند. به عنوان یک صاحب کسب‎وکار، متناسب با صنعتی که در آن فعالیت دارید، باید برای خود شاخصه‌هایی را تعیین و بر اساس آن‌ها کیفیت Lead ها را مشخص ‌کنید. هرقدر امتیاز اینگیجمنت مخاطب بیشتر باشد، احتمال اینکه مشتری بالقوه، به نقطه Action برسد و دست به خرید بزند، بیشتر می‌شود. تنها به خاطر داشته باشید که ارتقای یک Lead به QL به خودی خود اتفاق نمی‌افتد و شما به عنوان یک کسب‌وکار نیاز دارید تا معیارهای مشخصی را برای امتیازدهی و رتبه‌بندی تعیین کنید. امتیازدهی به Lead ها، کمک می‌کند تا احتمال پیشرفت آن‌ها را در پروسه فروش و همچنین ارزش بالقوه آن‌ها برای شرکت‌تان را پیش‌بینی کنید. همانطور که پیشتر گفتیم، حجم معامله برآورد شده یا تعامل از طریق کلیک روی لینک، بازدید وب سایت و یا شرکت در یک تماس تلفنی از عواملی است که در امتیازدهی به لید‌ها اثرگذار است. در این میان می‌توانید از تیم بازاریابی و فروش‌تان برای شناسایی بهترین لیدهای واجد شرایط در کوتاه مدت کمک بگیرید.

مزایای استفاده Marketing Qualified Leads

 افزایش نرخ بازگشت و جلوگیری از هدررفت زمان

یکی از بزرگ‌ترین مزایای استفاده از MQL شناسایی لیدهای شایسته و رسیدن آن‌ها به نقطه فروش است؛ این موضوع به این معنا است که تلاش‌های تیم بازاریابی و فروش شما به هدر نرفته است و زمان آن رسیده که نفس راحت بکشید. افزایش نرخ بازگشت سرمایه از دیگر مزایایی است که در ادامه این پروسه از آن بهره می‌شوید. یکی دیگر از مزایای شناخت دقیق MQL ها، افزایش امکان هدف‌گیری دقیق‌تر برای تیم فروش و افزایش امکان فروش بیشتر است.

افزایش لود کاری تیم‌ها

یکی از مزایای اصلی پیاده‌سازی MQL، جلوگیری از هدررفت زمان و تلاش‌هایی است که شما در این راستا انجام می‌دهید. بدون شک هیچ کسب‌وکاری علاقه ندارد تا زمان و منابع خود را صرف لیدهایی کند که راه به جایی نمی‌برند. یکی از مزایای شناسایی MQL ها، دقیقا همین موضوع است. در واقع شناخت QL های درست، به کسب‌وکارها امکان افزایش لود کاری تیم‌های درگیر در این پروسه را می‌دهد و کمک می‌کند تا منابع خود را صرف مشتریان بالقوه‌ای ‌کنند که در نهایت دست به خرید در حجم بیشتری می‌زنند و نفع بیشتری برای‌شان دارند.

ایجاد هماهنگی بیشتر میان تیم‌ها

MQL یک فاکتور مهم در ایجاد یک توافقنامه سطح خدمات یا Service Level Agreement (SLA) بین تیم‌های بازاریابی و فروش است. زمانی که یک معیار رسمی برای تعریف خدمات و نظارت تنطیم می‌شود، به صورت خودکار سردرگمی و سوتفاهم کم‌تری به وجود می‌آید. SLA، مبادله بازخوردها میان تیم فروش و مارکتینگ را تسهیل می‌کند. درواقع SLA یک قرارداد میان کسب‌وکارها و مشتریان‌شان (یک سرویس‌دهنده و یک سرویس‌گیرنده) است که جهت نظارت بر بهبود سطح کیفیت و خدمات و همچنین ضمانت‌های اجرایی، تهیه و تنظیم می‌شود.

تسهیل اولویت‌بندی برای کسب‌وکارها

برای کسب‌وکارها اولویت‌بندی در اهداف بازاریابی و فروش به شدت اهمیت دارد چرا که در نهایت می‌تواند منجر به نتایج مثبت و متفاوتی شود. ایجاد امکان اولویت‌بندی اهداف برای کسب‌وکارها، یکی دیگر از مزایای MQL است. تصمیم‌گیری و اولویت‌بندی با شما است؛ اینکه بخواهد هزاران Lead را به دست بیاورید و یا از میان گروهی QL های مختص به خودتان را انتخاب کنید.

منبع: آژانس دیجیتال مارکتینگ ماکان



:: بازدید از این مطلب : 583
|
امتیاز مطلب : 120
|
تعداد امتیازدهندگان : 24
|
مجموع امتیاز : 24
تاریخ انتشار : چهار شنبه 26 تير 1398 | نظرات ()
نوشته شده توسط : elena golchin

ورود به دنیای دیجیتال مارکتینگ بدون داشتن دارایی‌های دیجیتال مانند یک وب‌سایت معتبر و بهینه‌سازی شده برای موتورهای جستجو، عملاً بی‌معناست. انجام لینک بیلدینگ به شکل اصولی، یکی از گام‌های اساسی در بهینه‌سازی موتورهای جست و جو (SEO) است.

در مقالات قبل به طور مفصل در مورد مفهوم لینک بیلدینگ و روش‌های لینک بیلدینگ صحبت کردیم. لینک بیلدینگ به زبان ساده به فرآیندی گفته می‌شود که از یک وب‌سایت به وب‌سایت خودتان لینک دریافت کنید. در این مقاله قصد داریم شما را با چند اشتباه که ممکن است در لینک بیلدینگ انجام دهید، آشنا کنیم.

پیش از این، به دست آورن رتبه بالا در نتایج جستجوی گوگل برای بلاگرها به یک موضوع رقابتی و بسیار مهم تبدیل شده بود. در نتیجه صاحبان وب‌سایت‌ها برای پیشی گرفتن از رقبا، به خریدن لینک‌های غیر طبیعی با قیمت ارزان از وب‌سایت‌های دیگر روی آوردند. این کار ممکن بود در آن زمان به طور موقت بر رتبه وب‌سایت اثر داشته باشد، اما یکی از دلایلی بود که باعث شد گوگل به سرعت الگوریتم رتبه‌بندی خود را تغییر دهد و به شدت با لینک‌های اسپم برخورد کند. در حال حاضر گوگل به شدت با وب‌سایت‌هایی که اقدام به خرید یا فروش بک‌لینک‌های اسپم یا Toxic Links می‌کنند، مقابله کرده و آن‌ها را از نتایج جست و جو حذف خواهد کرد.

بیشتر لینک‌های اسپم یا Toxic چنین منابعی دارند:

  • سایت‌های اسپم و سایت‌هایی که فقط برای خرید و فروش لینک ایجاد شده‌اند.
  • سایت‌هایی که به وسیله گوگل ایندکس نشده‌اند.
  • سایت‌هایی که ویروس یا malware دارند.
  • شبکه‌ای از لینک‌ها (Link networks)

اگر از بک‌لینک‌های اسپم استفاده می‌کنید، بهتر است برای جلوگیری از حذف وب‌سایت خود توسط گوگل، هرچه زودتر به حذف آن‌ها بپردازید.

اشتباه دوم: ساخت یک نوع بک‌لینک‌

همانگونه که می‌دانید، لینک‌ها را می‌توان به دو نوع Dofollow و Nofollow تبدیل کرد. بر خلاف تصور برخی افراد، ساختن یک نوع بک لینک (مثلا فقط لینک‌های Dofollow) یکی از اشتباهات بزرگ در لینک بیلدینگ است و به SEO آسیب می‌زند. اگرچه لینک‌های Nofollow در رتبه‌بندی صفحه گوگل و نتایج جستجو اثر ندارند، اما وجود آن‌ها در بهینه‌سازی موتورهای جستجو موثر است. در نتیجه بهتر است میان استفاده از لینک‌های Dofollow و Nofollow تعادل برقرار کنید. برای مثال، قسمت کامنت‌های بلاگ، محل مناسبی برای قرار گرفتن لینک‌های Nofollow است.

اشتباه سوم: استفاده از متن لینک تکراری و Over optimized

بر خلاف تصور بسیاری از افراد، استفاده بیش از اندازه از کلمات کلیدی در متن لینک نه تنها در رتبه‌بندی گوگل سودمند نیست، بلکه به عنوان یکی از روش‌های سئوی کلاه سیاه شناخته می‌شود.  متن لینک طبیعی، متنی کوتاه و برگرفته از محتواست. همچنین استفاده از متن لینک تکراری یکی از اشتباهات دیگر است و گوگل به جای بهینه‌سازی، به سرعت آن را نادیده گرفته و ایندکس نخواهد کرد.

اشتباه چهارم: گرفتن بک لینک از صفحاتی با تعداد بازنشر پایین

الگوریتم‌های گوگل به صفحاتی که مقالات و پست‌های‌شان به تعداد بیشتری در شبکه‌های اجتماعی توسط افراد بازنشر شده‌اند، ارزش و رتبه‌ی بالاتری اختصاص می‌دهند، چرا که تاثیری به مراتب بیشتر بر تعداد افراد بیشتری خواهند گذاشت. بنابراین، گرفتن بک‌لینک از صفحاتی که از نظر تعداد بازنشرها بسیار ضعیف هستند، ارزش چندانی در جهت بهینه‌سازی موتورهای جست و جو نخواهد داشت.

اشباه پنجم: لینک دادن زیاد به یک صفحه

اگر تمام بک‌لینک‌ها مرتبط به یک صفحه از وب‌سایت (که غالباً صفحه اصلی یا Home Page است) باشند، گوگل آن‌ها را جزو لینک‌های طبیعی محاسبه نکرده و نادیده می‌گیرد. بنابراین باید میان لینک دادن بین صفحات مختلف وب‌سایت خود تعادل برقرار کنید.

اشتباه ششم: لینک بیلدینگ بی‌ربط

گرفتن بک‌لینک از وب‌سایت‌ها یا صفحاتی که محتوای آن‌ها هیچ ارتباطی به محتوای تولید شده‌ی شما ندارد، کاری اشتباه بوده و از نظر گوگل بی‌ارزش است، حتی اگر این وب‌سایت‌ها قدرت دامنه (DA) بالایی داشته باشند.

اشتباه هفتم: ساخت لینک از صفحات ایندکس نشده

گرفتن بک‌لینک از دامنه‌ها، وب‌سایت‌ها یا صفحاتی که در گوگل ایندکس نشده‌اند، کاری اشتباه است و باعث می‌شود گوگل صفحه شما را در رتبه بندی نادیده بگیرد.

اشتباه هشتم: دریافت تعداد زیادی بک‌لینک از وب‌سایت‌هایی با قدرت دامنه پایین

دریافت تعداد زیادی بک‌لینک از وب‌سایت‌هایی یا قدرت دامنه یا DA پایین، از نظر گوگل ارزش چندانی ندارد. این در حالیست که دریافت تعداد کمی لینک از وب‌سایت‌های معتبر با DA بالا در بهینه‌سازی موتورهای جستجو تاثیر بسیار زیادی خواهد داشت.

اشتباه نهم: تبادل بیش از حد لینک

تبادل لینک یا Reciprocal linking یکی از راه‌های سریع و آسان در لینک بیلدینگ خارجی است که میان بلاگرها رواج دارد. اما بهتر است بدانید این شیوه در سال‌های اخیر از نظر گوگل ارزش چندانی ندارد، مگر این تبادل لینک در حد متعادل میان وب‌سایت‌های معتبر با محتوای مرتبط به هم صورت گیرد.

اشتباه دهم: دریافت بک‌لینک از وب‌سایت‌هایی با تعداد زیادی لینک خروجی

ممکن است در بخش کامنت‌های یک بلاگ در یک وب‌سایت، تعداد بسیار زیادی لینک به وب‌سایت‌های مختلف وجود داشته باشد. بهتر است لینک خود را در این قسمت میان تعداد بسیار زیادی لینک قرار ندهید.

اشتباه یازدهم: دریافت Site-Wide لینک

پیش از این دریافت بک‌لینک‌های Site-Wide ( لینک‌هایی که در قسمت‌هایی مانند فوتر یا سایدبار وب‌سایت‌های دیگر وجود دارند و در تمام صفحات تکرار می‌شوند) و همچنین لینک دادن به وب‌سایت‌های دیگر در قسمت فوتر بسیار مرسوم بود. در حال حاضر این لینک‌ها از نظر گوگل جزو لینک‌های طبیعی محسوب نمی‌شوند و بهتر است به لینک‌های Nofollow تبدیل شوند.

در نهایت می‌توانید به کمک ابزارهای موجود مانند SEMrush، Ahrefs وLink explorer  کلیه لینک‌های داخلی و خارجی را بررسی کرده و به سرعت جهت بهینه‌سازی آن‌ها و حذف لینک‌های اسپم اقدام کنید.
با رعایت کردن نکات لازم و تلاش برای جلوگیری از اشتباهات در لینک بیلدینگ، رفته رفته می‌توانید شاهد پیشرفت‌های بسیاری در زمینه‌ی بهینه‌سازی موتورهای جستجو باشید. تیم حرفه‌ای طراحی و توسعه‌ی وب‌سایت آژانس دیجیتال مارکتینگ ماکان، کسب و کار شما را در سئو یاری خواهد کرد.

منبع: آژانس دیجیتال مارکتینگ ماکان



:: بازدید از این مطلب : 497
|
امتیاز مطلب : 120
|
تعداد امتیازدهندگان : 24
|
مجموع امتیاز : 24
تاریخ انتشار : شنبه 22 تير 1398 | نظرات ()
نوشته شده توسط : elena golchin

احتمالا اولین باری نیست که نام مدل AIDA به گوش‌تان می‌خورد. در این بلاگ قصد داریم به طور مفصل به تعریف مدل  AIDA و مراحل آن بپردازیم. در دنیای دیجیتال امروز، مدل AIDA به کسب‌وکارها این امکان را می‌دهد تا استراتژی‌های‌شان را بر مبنای آن تعیین کنند، مشتریان بالقوه را به سمت قیف فروش هدایت کنند و در نهایت آن‌ها را بهمشتریان وفادار بدل کنند.

مشتریان بالقوه از چهار مرحله مدل AIDA که نام آن از ابتدای چهار کلمه Attention, Interest, Desire و Action گرفته شده، عبور می‌کنند تا به مشتریان واقعی و وفادار شما تبدیل شوند. در واقع این مدل مسیری را پیش‌روی مشتریان می‌گذارد و در نهایت آن‌ها را برای تصمیم و اقدام به خرید آماده کند. به بیانی دیگر می‌توان گفت که مشتریان با گذر از هر مرحله و تکمیل آن دچار احساسات و تفکراتی می‌شوند که آن‌ها را در نهایت مصمم می‌کند تا برند شما را انتخاب کنند و خریدشان را از محصولات و خدمات شما انجام دهند. تنها به خاطر داشته باشید که در ابتدا درست همانند قیف فروش مشتریان زیادی را در مرحله اول خواهید داشت اما به مرور زمان و با گذر از هر مرحله مشتریان ریزش پیدا می‌کنند و در نهایت در آخرین مرحله با مخاطبان بسیار کم‌تر اما باکیفیت‌تر مواجه خواهید شد. در ادامه به چهار مرحله مدل AIDA می‌پردازیم:

مرحله اول: جلب توجه (Attention or Awareness)

در مرحله اول نیاز دارید تا توجه مخاطبان‌تان را به سمت برند، محصولات و خدماتی که عرضه می‌کنید، جلب کنید و به نوعی آگاهی برندتان را افزایش دهید؛ پس نیاز دارید تا به خوبی پرسونای مخاطبان و‌ مشکلات و مسائل مربوط به آن‌ها را شناسایی کنید تا بهترین عملکرد را داشته باشید. در این مرحله می‌توانید از تولید محتوا کمک بگیرید و به مشکلات مخاطبان پاسخ بدهید. محتوایی که تولید می‌کنید باید در قالب‌های مختلفی ارائه شود تا دسترسی و اشتراک‌گذاری آن‌ها برای مخاطبان ساده باشد. در این مرحله برای ایجاد آگاهی بیشتر، می‌توانید از اینفلوئنسر مارکتینگ و مزایای آن نیز بهره‌مند شوید.

مرحله دوم: علاقه‌مندسازی (Interest)

در مرحله دوم نیاز دارید تا نسبت به برندتان در مخاطبان، علاقه ایجاد کنید. ایجاد علاقه چیزی فراتر از ایجاد آگاهی برند و جلب توجه است و یکی از مراحل مهم در مدل AIDA محسوب می‌شود. در این مرحله باید تلاش کنید تا اینگیجمنت مخاطب را افزایش دهید. یکی از بهترین راه‌ها جهت افزایش علاقه و اینگیجمنت مشتری، انتقال این پیام است که شما قصد رفع نیاز و پاسخ‌گویی به مشکلات او را دارید و تنها به دنبال سود و منفعت خودتان نیستید.

علاقه مشتری به برند شما اهمیت بسیاری دارد؛ چرا که اگر این علاقه ایجاد نشود مشتری لزومی به ادامه دیگر مراحل نمی‌بیند و در نتیجه هیچ‌گاه به نقطه تصمیم‌گیری یا Action نمی‌رسد. در دسترس قرار دادن اطلاعات کامل در مورد چشم‌انداز، بیانیه ماموریت و به طور کلی برند، به مخاطب کمک می‌کند تا بداند دقیقا مشغول چه فعالیتی هستید، تفاوت‌تان با دیگر رقبا در چیست، چه ارزش افزوده‌ای دارید و چه اهدافی را دنبال می‌کنید. دسترسی به این اطلاعات، علاقه بیشتری را در مخاطب ایجاد می‌کند و او را برای گذر از این مرحله به مرحله بعدی آماده می‌کند.

مرحله سوم: ایجاد اشتیاق (Desire)

بعد از ایجاد علاقه در مخاطب، قدم بعدی که باید روی آن تمرکز داشته باشید، ایجاد اشتیاق و علاقه در مخاطب است؛ به نحوی که احساس کند وقت آن رسیده تا محصولات و خدمات شما را خریداری و از مزایای آن استفاده کند. در این مرحله برای ایجاد اشتیاق و علاقه بیشتر می‌توانید از مزایای Promotion ها نیز بهره‌مند شوید. تنها امکان دارد که مشتری واقعا به محصول یا خدمت شما نیاز نداشته باشد، در این مرحله این هنر شما است که نیاز و تقاضا را در او ایجاد کنید.

 

مرحله چهارم: اقدام (Action)

چهارمین مرحله زمانی است که نتایج زحمات شما در آن نمود پیدا می‌کند و مشتری دست به خرید می‌زند. یکی از راه‌های ساده برای ترغیب مشتری جهت اقدام، CTA ها هستند. استفاده از CTA در صفحه اصلی و صفحه محصولات، به شدت می‌تواند روی تصمیم مخاطب اثر گذار باشد و او را به همان سمتی هدایت کند که انتظارش را دارید. در این مرحله مشتری نیاز به یک تلنگر برای خرید دارد. مستقیم یا غیر مستقیم بودن این تلنگر بستگی به شناختی دارد که شما از مشتریان و پرسونای مشتری دارید.

به طور کلی مدل AIDA شناخته‌تر شده است اما بسیاری، از آن با عنوان مدل AIDAS نیز یاد می‌کنند. S که به نوعی در مرحله آخر قرار می‌گیرد، از Satisfaction گرفته شده و بیانگر رضایت مشتری است. بعد از اقدام به خرید نوبت شما است که تجربه مشتری را به سمت مثبت یا منفی بودن رقم بزنید. به خاطر داشته باشید که ارتباط شما با مشتری، بعد از خرید نیز همچنان ادامه دارد؛ اینکه بدانید انتخاب مشتری تا چه حد درست بوده و رضایت او از تجربه محصول و خدمت شما تا چه میزان بوده است. فراموش نکنید که رابطه شما با مشتری یک رابطه دو سویه است؛ همزمان که انتظار دارید او دست به عمل بزند، باید حواس‌تان به مدیریت ارتباط و تجربه مشتری نیز باشد.

مدل AIDA یا AIDAS نقش مهمی در بازگشت دوباره یا عدم بازگشت مشتری به سمت برند شما دارد. برای گذر از تمامی مراحل این مدل و تبدیل مشتریان بالقوه به مشتریان وفادار، می‌توانید روی دانش و تجربه آژانس دیجیتال مارکتینگ ماکان حساب کنید.

منبع: آژانس دیجیتال مارکتینگ ماکان



:: بازدید از این مطلب : 505
|
امتیاز مطلب : 120
|
تعداد امتیازدهندگان : 24
|
مجموع امتیاز : 24
تاریخ انتشار : شنبه 22 تير 1398 | نظرات ()
نوشته شده توسط : elena golchin

همان گونه که در مقاله قبل اشاره کردیم، هر برند از دیدگاه مخاطبان دارای هویتی منحصربه‌فرد است. در این مقاله قصد داریم شما را با ادامه‌ی آرکتایپ‌های برندها آشنا کنیم.

 

7.آرکتایپ طغیان‌گر (The Rebel)

آرکتایپ طغیان‌گر شخصیتی انقلابی، نسبتاً افراطی و آزاد دارد. چارچوب شکن است و به شدت از تغییر استقبال می‌کند. شجاع و عملگراست و به دنبال رفع چالش‌های موجود از هیچ اقدامی دریغ نمی‌کند.

  • هدف: از میان بردن هر آنچه به درستی کار نمی‌کند یا در جایگاه مناسبی قرار ندارد.
  • استراتژی: از هم گسیختن، تخریب یا وارد کردن شوک
  • بزرگترین ترس: از دست دادن قدرت
  • شخصیت‌ها: مشکل گشا، دوست دار چالش و رقابت، سنت شکن، پیشرو

برندهایی با آرکتایپ طغیان‌گر، در تولید و خلق محصولات، خدمات و ایده‌های بدیع و انقلابی تخصص دارند. آن‌ها به روندها و پیمان‌های رایج در صنعت خود اهمیتی نداده و مشتریان را با یک دیدگاه جدید شگفت زده می‌کنند. تبلیغات این برندها بسیار خاص است و معمولاً به ویژگی کلیدی محصول به طور مستقیم اشاره نمی‌کند. برند Harley Davidson نمونه‌ای از آرکتایپ برند طغیان‌گر است.

8.آرکتایپ عاشق (The Lover)

صمیمیت، احساسات شدید، لذت و بخشندگی زیاد از خصویات بارز آرکتایپ عاشق است. آرکتایپ عاشق به دنبال برقراری رابطه و برقراری احساسات است.

  • هدف: برقراری ارتباط با اطرافیانی که دوستشان دارند.
  • استراتژی: جذاب ماندن از نظر فیزیکی و احساسی
  • بزرگترین ترس: تنها ماندن و خواستنی نبودن
  • شخصیت‌ها: هماهنگ کننده، وصل کننده و همراه

برندهایی با آرکتایپ عاشق می‌خواهند شما را شیفته و مجذوب خود کنند. آن‌ها سعی می‌کنند ظاهر محصولات را جذاب طراحی کنند تا مشتریان با استفاده از محصولات این برندها، احساس جذابیت و فریبندگی بیشتری پیدا کنند. برند Chanel مثالی از آرکتایپ برند عاشق است.

9.آرکتایپ فرمانروا (The Ruler)

قدرت، کنترل، رهبری، اعتماد به نفس، مدیریت خوب و نظم بخشیدن به امور از خصویات کلیدی آرکتایپ فرمانروا هستند. آن‌ها همواره در راس امور بوده و حرفی برای گفتن دارند. آرکتایپ فرمانروا از قدرت خود برای نفوذ در افراد و ایجاد خروجی مثبت استفاده می‌کنند.

  • هدف: ساختن جامعه‌ای سالم و موفق
  • استراتژی: تمرین قدرت
  • بزرگترین ترس: بی‌نظمی و از هم گسیختگی
  • شخصیت‌ها: صلح آفرین، هدایت کننده، قدرتمند

برندهای فرمانروا تمایل دارند همواره در نظر مشتریان قدرتمند جلوه کنند و از ضعیف بودن می‌هراسند. این برندها همواره ایده‌هایی جدید و خاص را مطرح می‌کنند که نشان دهنده‌ی رهبر بودن آن‌ها در بازار است. مسئولیت پذیری بالا و رهبری بازار عواملی هستند که مشتریان این برندها را وفادار می‌کند. مشتریان برندهای فرمانروا معمولاً تبلیغاتی را می‌پسندند که حس قدرت و توانایی بالا را در آنان برانگیخته کند. برند Rolex از نمونه‌های معروف آرکتایپ برند فرمانرواست.

10.آرکتایپ دلقک (The Jester)

یک دلقک همیشه در لحظه زندگی می‌کند و از آن لذت می‌برد. بازیگوش و شوخ است و اتفاقات بسیار معمولی را به رویدادهای جالب و خنده‌دار تبدیل می‌کند. آرکتایپ دلقک به بسیاری از مسائل اهمیت چندانی نمی‌دهد و سعی می‌کند خوش بگذراند.

  • هدف: خوش گذراندن
  • استراتژی: زندگی در لحظه و جدی نگرفتن زندگی
  • بزرگترین ترس: خسته کننده یا جدی به نظر رسیدن
  • شخصیت‌ها: کمدین، بذله گو، احمق

برندها با آرکتایپ دلقک به دنبال یافتن راه حل برای مشکلات نبوده و آینده نگر نیستند. آن‌ها در تلاش اند ارزش شوخی و بازی کردن را به افراد نشان داده و با کودک درون آن‌ها ارتباط برقرار کنند. برندهایی با آرکتایپ دلقک قادرند خارج از چارچوب فکر کنند و به همین دلیل در ایده‌پردازی خلاقانه به خصوص به روش طوفان مغزی موفق هستند. این برندها فضای لذت بخشی را برای کارکنان خود فراهم می‌کنند. تبلیغات آن‌ها نه تنها خسته کننده نیست، بلکه معمولا عجیب و شاد و پر از رنگ‌های پرانرژی است. برند M&M’s با رنگ‌های شاد و شعارهای شوخ طبعانه‌ی خود دارای آرکتایپ دلقک است.

11.آرکتایپ جادوگر (The Magician)

آرکتایپ جادوگر، بصری، شفابخش، کاریزماتیک و مخترع است. جادوگر به دنبال یافتن قوانین پایه‌ای علوم مختلف و یافتن راه‌هایی برای بهبود موقعیت‌ها، تاثیرگذاری بر افراد و تحقق رویا به واقعیت است.

  • هدف: تحقق بخشیدن به رویاها
  • استراتژی: توسعه یک دیدگاه و زندگی کردن با آن
  • بزرگترین ترس: پیامدهای منفی اکتشافات خود
  • شخصیت‌ها: رویاپرداز، شفا بخش، کاتالیزور یا تسریع کننده‌ی تغییرات

برندهایی با آرکتایپ جادوگر، بیشتر بر افراد نسبت به گروه‌ها تمرکز دارند و خود را به عنوان درگاهی برای تجربه‌ی تغییر و تحول و تبدیل غیرممکن به ممکن معرفی می‌کنند. آن‌ها می‌خواهند با خلق فرصت‌ها و ارائه راه حل‌های برد-برد، لحظات بهتری را برای مشتریان خلق کنند. مشتریان برندهای جادوگر تمایل دارند بتوانند با استفاده از محصولات و خدمات آن‌ها رشد کرده و بر دیگران تاثیر بگذارند. تبلیغات این برندها معمولاً الهام بخش و خیالی است. برند Disney نمونه معروفی از آرکتایپ برند جادوگر است.

12.آرکتایپ دانا(The Sage)

آرکتایپ دانا یا دانشمند، فیلسوف، باهوش، دانشمند و تعلیم دهنده است. این آرکتایپ همواره به کمک تحلیل‌های منطقی و هوش خود، در جستجوی حقیقت و یافتن راه‌های عقلانی برای رویارویی با تمام چالش‌هاست. یادگیری و آموزش از جمله تعهدات آرکتایپ دانشمند است.

  • هدف: شناخت جهان به کمک هوش و عقل
  • استراتژی: جستجو برای کسب دانش و اطلاعات
  • بزرگترین ترس: به رسمیت شناخته نشدن، گمراه شدن
  • شخصیت‌ها: مربی، متخصص، محقق، دانشمند

برندهایی با آرکتایپ دانشمند بهترین گزینه برای انجام عملیات تحقیقاتی یا جمع‌آوری و تحلیل اطلاعات توسط متخصصین آن حوزه هستند. این برندها ممکن است اندکی خشک به نظر برسند، اما همواره به دلیل ارائه حقایق درست و منطقی از دیدگاه مخاطبان محترم است. برندهایی مانند Google و Harvard University مثال‌هایی از آرکتایپ دانا هستند.

اگر موضوع آرکتایپ‌ها یا کهن‌الگوهای شخصیتی برند برای‌تان سوال برانگیز بوده و نتوانسته‌اید به درستی آرکتایپ برند خود را بشناسید، این کار را به آژانس دیجیتال مارکتینگ ماکان برون سپاری کنید. تیم حرفه‌ای دیجیتال برندینگ ماکان پس از انجام تحقیقات بازار و تدوین استراتژی برندینگ متناسب با کسب و کار شما، به شما در این راستا یاری خواهد رساند.

منبع: آژانس دیجیتال مارکتینگ ماکان



:: بازدید از این مطلب : 512
|
امتیاز مطلب : 120
|
تعداد امتیازدهندگان : 24
|
مجموع امتیاز : 24
تاریخ انتشار : شنبه 22 تير 1398 | نظرات ()
نوشته شده توسط : elena golchin

قدمت داستان‌سرایی به زمانی باز می‌گردد که انسان‌ها توانستند با هم تعامل برقرار کنند. همه‌ی ما حتماً بارها تحت تاثیر داستان‌ها و شخصیت‌های مختلف‌شان قرار گرفته‌ و با آن‌ها ارتباط عاطفی بسیاری برقرار کرده‌ایم. حتی برخی داستان‌ها به الگوی زندگی افراد تبدیل شده و بخش بزرگی از زندگی انسان‌ها را تشکیل می‌دهند. هدف و چالش اصلی کسب و کارها از پیاده‌سازی استراتژی برندینگ، ایجاد چنین ارتباط ماندگار و اثرگذاری میان برند و مشتریان است. هر برند در نظر مخاطبان دارای شخصیت و هویتی منحصربه‌فرد است. در این مقاله و مقاله بعدی قصد داریم شما را با 12 آرکتایپ یا کهن الگوی شخصیتی برای برندها آشنا کنیم. این آرکتایپ‌ها توسط یونگ، روانشناس سوییسی مطرح شده اند.

1.آرکتایپ معصوم (The Innocent)

آرکتایپ معصوم، شاد و سرحال و بی‌ریاست و زندگی را ساده می‌گیرد. همیشه سعی دارد خوش‌بین و قابل اعتماد باشد. این خوش‌بینی سبب شده از موانع هراس نداشته باشند. آنها همواره شفاف عمل میکنند.

  • هدف: شاد بودن
  • استراتژی: درست انجام دادن تمام وظایف
  • بزرگترین ترس: انجام کارهای غیر اخلاقی و ایجاد انرژی منفی در جهان
  • شخصیت‌ها: خوش‌بین، معصوم، مشوق

مشتریان و طرفداران برند معصوم، عاشق اخلاق‌مداری و سادگی آن هستند و تبلیغات بسیار پیچیده و اغراق‌آمیز آن‌ها را از برند دور می‌سازد. این برندها از تصاویر طبیعی و عاری از هرنوع پیچیدگی در تبلیغات استفاده کرده و لحن ساده و مثبتی دارند. این آرکتایپ می‌تواند مناسب برندهایی باشد که کودکان را مخاطب قرار می‌دهند. برند Dove مثال معروفی از آرکتایپ معصوم است.

2.آرکتایپ قهرمان (The Hero)

آرکتایپ قهرمان، جنگجو است و می‌خواهد همواره برنده باشد. قهرمان شخصیت محکمی دارد، عاشق چالش است و در برابر چالش‌ها و مشکلات شجاعانه ایستادگی می‌کند.

  • هدف: بهترین بودن در راستای بهبود جهان
  • استراتژی: رقابت دائم و همواره قوی‌تر بودن
  • بزرگترین ترس: عقب ماندن از رقبا یا شکست در برابر آنان
  • شخصیت‌ها: پیشرو، مربی، جسور

برندهای قهرمان همواره تلاش می‌کنند تا با تمام قوا بهترین بمانند و از طریق ارائه‌ی محصولات با کیفیت، از رقبا پیشی گرفته و اعتماد مشتریان خود را جلب ‌کنند. برند قهرمان از رنگ‌ها و تصاویری که نمایانگر قدرت باشند در تبلیغات خود استفاده می‌کند. BMW مثال خوبی از آرکتایپ برند قهرمان هستند.

3.آرکتایپ انسان معمولی (The Regular Guy)

آرکتایپ انسان معمولی، فروتن، اجتماعی، واقع‌گرا، همدل و مستقل است. از نظر انسان معمولی، مرد و زن از حقوق مساوی برخوردارند. آنها تمایل دارند به گروهی خاص تعلق داشته باشند و از تنها ماندن هراس دارند.

  • هدف: القای احساس تعلق خاطر به افراد
  • استراتژی: تواضع و فروتنی
  • بزرگترین ترس: از دیگران جا ماندن یا تنها ماندن
  • شخصیت‌ها: واقع‌گرا، دموکرات، رفیق و همراه

تصویر برند با آرکتایپ انسان معمولی، صادق و قابل اعتماد است. این برندها به فروتنی و تواضع خود افتخار می‌کنند. هدف آرکتایپ برند انسان معمولی این است که با تمام مشتریان به صورت یکسان و عادلانه ارتباط برقرار کند و خود را در سطح مشتریان می‌داند. رفتار متواضعانه این برندها باعث شده که از نگاه بالاتر به مشتریان نگاه نکنند و ضمن درک نیازها و خواسته‌های مشتریان، با رفتاری صمیمی و دوستانه، اعتماد آنان را جلب کنند. این آرکتایپ مناسب برندهایی است که تلاش دارند حس تعلق خاطر را همراه با آسایش، امنیت، کاربردی بودن و راحتی در استفاده از محصول را به مشتریان القا کنند. برند Levi’s نمونه‌ای از این آرکتایپ است.

 

4.آرکتایپ مراقبت‌کننده (The Caregiver)

آرکتایپ مراقبت‌کننده یا پرستار، خود را تا حد زیادی وقف دیگران کرده و به آنان اهمیت می‌دهد. این آرکتایپ بخشنده است و خودبینی برایش مفهومی ندارد. گاهی مانند یک فرشته مراقب و در باقی موارد در حال خدمت رسانی به دیگران است.

  • هدف: کمک کردن و اهمیت دادن به دیگران
  • استراتژی: محافظت از دیگران و خدمت رسانی به آنان
  • بزرگترین ترس: خودخواهی و ناسپاسی
  • شخصیت‌ها: حامی، پشتیبان، وکیل مدافع، پرورش دهنده

برندهایی با آرکتایپ مراقبت کننده یا پرستار، به دنبال فراهم کردن امنیت مشتریان و حمایت آن‌ها با استفاده از مدیریت ارتباط با مشتری قوی و خدمات و سرویس‌های گوناگون هستند.  تصویر برند حامی، یک تصویر دلسوز، بخشنده و قوی است و به افراد این حس را القا می‌کند که مراقبت از شما برای برند ما ارزش بالایی دارد. این برندها معمولا مناسب کسب وکارهایی هستند که در حوزه‌ی خانواده یا خدمات اجتماعی مانند درمان و سلامت فعالیت دارند. برندهای محصولات مراقبت از کودکان مانند  Johnson & Johnsonدر این دسته قرار می‌گیرند.

5.آرکتایپ خالق (The Creator)

آرکتایپ خالق، شخصیتی مخترع و نو اندیش داشته و قدرت تخیل و رویاپردازی بسیار قدرتمندی دارد. در عین معتبر بودن، دست به اعمال خارج از چارچوب و تکرار می‌زند تا خلقی جدید صورت گیرد. از ریسک و ایده‌های تازه استقبال کرده و از خلق چیزهای جدید که قبلا وجود نداشته‌اند، لذت می‌برد.

  • هدف: تحقق بخشیدن به ایده‌ها
  • استراتژی: گسترش مهارت‌های هنری
  • بزرگترین ترس: داشتن ایده‌های متوسط و نداشتن آزادی عمل
  • شخصیت‌ها: هنری، خلاق، مخترع، ایده‌آل گرا

برندهای خالق معمولا در زمینه‌هایی مانند طراحی، بازاریابی یا تکنولوژی که نیاز به اجرای ایده‌های جدید در آن‌ها بسیار زیاد است، فعالیت می‌کنند. آن‌ها اغلب خود را به عنوان کلید موفقیت در اجرای ایده‌های خلاق و بدیع معرفی کرده و اعتبار خود را به رخ می‌کشند. برند Apple مثال خوبی از آرکتایپ برند خالق است.

 

6.آرکتایپ کاشف(The Explorer)

آرکتایپ کاشف، ماجراجو، متکی به نفس و مستقل است. راه‌های متفاوتی را نسبت به دیگران انتخاب می‌کند و به مسیر بیشتر از مقصد اهمیت می‌دهد. یک جستجوگر هرگز به فکر استراحت نیست و همواره دیگران را به ابراز کردن خود به شکل آزادانه تشویق می‌کند.

  • هدف: تجربه‌ی یک زندگی رضایت بخش و اصیل
  • استراتژی: سفر، جستجو و کاوش برای تجربه‌ی مسائل جدید در زندگی
  • بزرگترین ترس: افتادن در تله و اجبار در اطاعت از دیگران
  • شخصیت‌ها: تک رو، کاوش‌گر، پیشگام

برندهایی با آرکتایپ کاشف می‌خواهند جهان را برای رضایت خود کشف کنند. این برندها محصولاتی تولید می‌کنند که ترویج‌کننده‌ی فردگرایی، هیجان و وسیله‌ای برای تجربه‌ی رویدادهای جدید باشد. محصولاتی مانند وسایل نقلیه مخصوص آفرود یا لباس‌های ورزشی و تجهیزات مخصوص کوهنوردی می‌توانند در این دسته قرار گیرند. تبلیغات برندهای کاشف اغلب در رابطه با طبیعت و تجربه‌ی هیجان است. برند Redbull نمونه‌ای از یک برند کاشف و ماجراجوست.

برای اطلاع از 6 آرکتایپ‌ برند دیگر، در مقاله بعدی با ما همراه باشید.

منبع: آژانس دیجیتال مارکتینگ ماکان



:: بازدید از این مطلب : 497
|
امتیاز مطلب : 118
|
تعداد امتیازدهندگان : 24
|
مجموع امتیاز : 24
تاریخ انتشار : پنج شنبه 20 تير 1398 | نظرات ()
نوشته شده توسط : elena golchin

بازاریابی تجارت الکترونیک یا eCommerce Marketing یکی از انواع بازاریابی و شاید بتوان گفت ادامه بازاریابی سنتی است با این تفاوت که در این روش از استراتژی‌ها و ابزارهای نوین استفاده می‌شود و تمرکز اصلی آن روی ایجاد آگاهی و هدایت مشتریان آنلاین به سمت قیف فروش و در نهایت فروش محصولات و خدمات به صورت آنلاین است. رسانه‌های اجتماعی، محتوای دیجیتالی، بهبود موتورهای جستجو و به‌طور کلی تمرکز روی استراتژی‌های هزینه‌بر و بدون هزینه، همگی از مواردی هستند که ترکیب آن‌‌ها در یک جهت مشخص، بازدیدکنندگان وب‌سایت شما را به مشتریان بالقوه تبدیل و در نهایت آن‌ها را به سمت خرید آنلاین ترغیب می‌کند. به بیان ساده‌تر می‌توان گفت که بازاریابی تجارت الکترونیک یا eCommerce Marketing پروسه فروش به کمک افزایش آگاهی نسبت به برند و محصولات یک فروشگاه آنلاین است. در ادامه قصد داریم به مرور روش‌هایی که در طول این مسیر به آن‌ها نیاز دارید، بپردازیم:

 

بازاریابی رسانه‌های اجتماعی

در بسیاری از بلاگ‌ها به اهمیت رسانه‌های اجتماعی اشاره کرده‌ایم. همانطور که می‌دانید، استفاده از رسانه‌های اجتماعی بسیار مرسوم است و به جزئی جدا نشدنی از زندگی روزمره ما بدل شده است. توجه به بازاریابی رسانه‌های اجتماعی این امکان را می‌دهد تا با مخاطبا‌ن‌تان ارتباط قوی‌تری داشته باشید و به نوعی اینگیجمنت آن‌ها را افزایش دهید. به دلیل ماهیت بصری رسانه‌های اجتماعی و جهت بهره‌ بردن از مزایای آن‌ها نیاز دارید روی کیفیت و جلوه‌های بصری تصاویری که به اشتراک می‌گذارید حساسیت بیشتری نشان بدهید تا به نحوی آن‌ها را برای ورود و بازدید از سایت‌تان آماده کنید. یکی از گزینه‌های کاربردی و پرطرفدار این روزها، اینستاگرام است که با توجه به کیفیت محتوای تولیدی می‌توانید در بازاریابی تجارت الکترونیک‌ موفق شوید. فقط به خاطر داشته باشید که نوع رسانه و اینفلوئنسرهایی که قصد همکاری با آن‌ها را دارید، باید با صنعت و ماهیت کسب‌وکارتان سنخیت داشته باشد تا در نهایت بتوانید به نتیجه‌ مدنظرتان دست پیدا کنید.
 

بازاریابی محتوا

انواع محتوا اعم از بلاگ‌ها، اینفوگرافی‌ها، ویدیوها و دیگر قالب‌هایی که در بلاگ “بررسی 8 نمونه از انواع محتوا” به آن‌ها پرداخته‌ایم، به شما کمک می‌کند تا رتبه وب‌سایت‌تان را در موتورهای جستجو بهبود ببخشید و با استفاده از کلیدواژه‌های مشخصی، مخاطب را به سمت سایت‌تان بکشانید و از رقبا پیشی بگیرید. فروش آنلاین محصولات‌تان قطعا به چیزی فراتر از ویژگی محصولات و خدمات و بازخورد و نظر کاربران‌تان دارد. در همین نقطه است که بازاریابی محتوا به کمک شما می‌آید و روند فروش محصولات‌تان را متحول می‌کند. Inbound Marketing یا بازاریابی درون‌گرا نیز یکی از روش‌هایی است که با استفاده از آن می‌توانید روی بازاریابی محتوای‌تان تاثیر مثبت بگذارید.

 

اینفلوئنسر مارکتینگ

در دنیایی زندگی می‌کنیم که نظر و تجربیات دیگران روی پروسه تصمیم‌گیری مشتریان اثرگذار است؛ چرا که مشتریان قبل از تصمیم‌گیری برای خرید، تلاش می‌کنند تا اطلاعات‌شان را تکمیل کنند در نتیجه به دنبال بازخورد دیگر افراد می‌گردند. در این میان برای شناساندن نام برند و محصولاتی که عرضه کرده‌اید می‌توانید روی کمکاینفلوئنسرها حساب کنید.

 

بازاریابی محلی

بازاریابی محلی یا Local Marketing که از آن به عنوان Location Based Marketing نیز یاد می‌شود نوعی از بازاریابی است که با توجه به آن می‌توانید آگاهی برندتان را افزایش دهید و ترافیک بیشتری را به دست بیاورید. استفاده از واژه‌های کلیدی محلی در بهینه‌سازی وب‌سایت و در نهایت بهینه‌سازی موتورهای جستجو نیز به شما کمک می‌کند. برای داشتن اطلاعات بیشتر توصیه می‌کنیم تا بلاگ “اهمیت شناخت سئو محلی و مزایای آن” را مطالعه کنید.

علاوه‌بر این، هدف‌گذاری جغرافیایی که در بلاگ‌های گذشته به آن پرداخته‌ایم نیز می‌تواند به شما در بخش‌بندی مخاطبان‌تان بر اساس موقعیت جغرافیایی‌ کمک کنید. هدف‌گذاری جغرافیایی این به تولید Lead بیشتر کمک می‌کند و نرخ بازگشت سرمایه مثبتی را برای‌تان رقم می‌زند.

 

بازاریابی ایمیلی

در بلاگ‌های گذشته به‌طور مفصل به Email Marketing یا بازاریابی ایمیلی پرداخته‌ایم. بازاریابی ایمیلی کمک می‌کند تا نرخ تبدیل بالا و نرخ بازگشت سرمایه مثبتی را تجربه کنید. به خاطر داشته باشید محتوایی که قصد دارید در قالب ایمیل برای مشتری‌های‌تان ارسال کنید باید به نوعی باشد که اینگیجمنت آن‌ها را افزایش دهد. علاوه‌بر این بهتر است تا ایمیل ارسالی با پرسونای مخاطبان و مشخصات دموگرافیکی آن‌ها تا حدودی همخوانی داشته باشد؛ در غیر این صورت امکان اینکه مشتری ایمیل ارسالی شما را باز نکند، افزایش می‌یابد. برای عملکرد بهتر توصیه می‌کنیم تا مروری بر بلاگ “ایمیل مارکتینگ را بهتر بشناسیم” داشته باشید تا بهتر در جریان پروسه ایمیل مارکتینگ و انواع مختلف آن قرار بگیرید.

 

تبلیغات PPC

علاوه‌بر تمرکز روی بهبود موتورهای جستجو (SEO) و انتخاب کلمات کلیدی مرتبط که در بلاگ‌های پیشین نیز به آن‌ها پرداختیم، بهتر است به دو نوع از تبلیغات Display Ads و Paid Search Ads که نمونه‌هایی از تبلیغات PPC (Pay Per Click Advertising) هستند نیز توجه داشته باشید. اگر تازه کار هستید، باید بدانید که این نوع از تبلیغات تاثیر زیادی روی تولید ترافیک برای وب‌سایت‌تان دارد؛ خصوصا زمانی که رقیب دیگری وجود ندارد و شما می‌توانید تمام سهم بازار را نصیب خودتان کنید. یکی از مزایای اصلی تبلیغات PPC این است که شما را تا جایی که مخاطب روی تبلیغات‌تان کلیک نکند، متحمل هزینه نمی‌کند.

اگر  برای فروش محصولا‌ت‌تان به پروسه فروش آنلاین نیاز دارید و به‌طور کلی eCommerce Marketing برای شما اهمیت دارد، می‌توانید با برون‌سپاری این پروسه به آژانس دیجیتال مارکتینگ ماکان روی کمک ما حساب کنید.

منبع: آژانس دیجیتال مارکتینگ ماکان



:: بازدید از این مطلب : 535
|
امتیاز مطلب : 115
|
تعداد امتیازدهندگان : 23
|
مجموع امتیاز : 23
تاریخ انتشار : یک شنبه 16 تير 1398 | نظرات ()
نوشته شده توسط : elena golchin

ترافیک وب‌سایت به معنی تعداد کاربرانی است که به وب‌سایت شما سر زده‌اند و از آن بازدید داشته‌اند. ترافیک وب‌سایت به شما کمک می‌کند تا کارایی و بهره‌وری کسب‌وکارتان را در نظر داشته باشید و دریابید که تا چه میزان در جذب مخاطب موفق بوده‌اید. بازدید از وب‌سایت یکی از مهم‌ترین فاکتورها برای اندازه‌گیری موفقیت‌تان است. در ادامه به 7 مورد از راه‌هایی که کمک می‌کند تا بازدید وب‌سایت‌تان را افزایش دهید، می‌پردازیم.

 

به محتوا و عنوان انتخابی دقت کنید

همانطور که در بلاگ‌های پیشین اشاره کردیم، یکی از راه‌های موفقیت در افزایش ترافیک، تجربه نرخ بازگشت سرمایه بالاتر (ROI) و خصوصا بهبود موتورهای جستجو، توجه به7 مرحله بازاریابی محتوا است؛ بر این اساس باید به انواع قالب‌های تولید محتوا توجه نشان دهید. ارائه محتوا تنها در یک قالب ممکن است به مرور جذابیت محتوا را کاهش دهد و به بیان ساده‌تر مخاطب را از دنبال کردن محتوای‌تان منصرف کند. یکی دیگر از نکاتی که باید مدنظر داشته باشید انتخاب تیترهای مناسب و در عین حال جذاب است. بی‌توجهی به انتخاب عنوان درست می‌تواند به سادگی ارزش محتوای‌تان را تحت شعاع قرار بدهد.

 

در رسانه‌های اجتماعی‌ فعال‌تر باشید

تولید محتوا نقش مهمی در افزایش بازدید وب‌سایت‌ها دارد اما باید بدانید که توجه به آن به تنهایی کافی نیست. بعد از شناخت پرسونای مخاطب و تولید محتوا بر مبنای آن، نوبت به استفاده از رسانه‌های اجتماعی و فعالیت در آن‌ها می‌رسد؛ عدم فعالیت در رسانه‌های اجتماعی، فرصت تعامل با مشتریان بالقوه را از شما می‌گیرد. به مخاطب‌تان اجازه بدهید تا با شما در ارتباط باشد، بازخورد و نتیجه تجربه‌شان را با شما در قسمت کنند و محتوای‌تان را به اشتراک بگذارند؛ اشتراک‌گذاری محتوا به شدت روی لینک‌بیلدینگ و در نهایت به SEO وب‌سایت‌تان اثرگذار است. به یاد داشته باشید، رسانه‌ای را برای فعالیت انتخاب کنید که با نوع محتوا و کسب‌وکارتان همخوانی داشته باشد.

 

از نویسنده‌های مهمان دعوت کنید

یکی دیگر از راه‌های تقویت ترافیک وب‌سایت‌ها، دعوت از نویسنده‌های مهمان یا Gust Blogging است. در واقع می‌توانید در سایت‌تان پذیرای بلاگرها و نویسندگان مهمان باشید تا در آن به تولید محتوا بپردازند و در نهایت با استفاده از بک‌لینک‌ها، مخاطبان جدید را به سمت وب‌سایت‌تان هدایت کنند. مطمئن باشید که محتوای تولید شده توسط نویسنده مهمان، از کیفیت بالایی برخوردار باشد.

 

از بازاریابی ایمیلی غافل نشوید

بازاریابی ایمیلی نیز یکی از راه‌هایی است که به شدت در افزایش ترافیک وب‌سایت می‌تواند اثرگذار باشد. با ارسال یک ایمیل کوتاه برای مخاطبان به راحتی می‌توانید یک کالا یا محصول جدید را به آن‌ها یادآوری کنید و از این طریق ترافیک وب‌سایت‌تان را افزایش دهید. ایمیل مارکتینگ یا بازاریابی ایمیلی یکی از روش‌های قدیمی اما کارآمد است که با پیدایش روش‌های جدیدتر، کسب‌وکارها از آن غافل شده‌اند.

 

به طراحی و سرعت وب‌‌سایت‌تان توجه کنید

یکی دیگر از نکاتی که به شدت روی افزایش ترافیک وب‌سایت شما موثر است، توجه به طراحی و کاربرپسند بودن وب‌سایت‌تان است. مدت زمانی است که طول می‌کشد تا وب‌سایت شما برای مخاطب لود شود نیز اثرگذار است. این مدت زمان با Bounce Rate یا نرخ پرش شما رابطه مستقیم دارد. هر قدر مدت زمان لود شدن وب‎سایت شما کم‌تر باشد، نرخ پرش هم به طبع آن کم‌تر می‌شود و امکان گشت‌وگذار مخاطب در وب‌سایت‌تان افزایش می‌یابد.

 

داده‌های‌تان را مورد بررسی قرار دهید

بررسی داده‌ها مورد دیگری است که به شدت روی افزایش ترافیک اثرگذار است. یکی از ابزارهای کاربردی برای بررسی داده‌ها  Google Analytics است که اطلاعات جامع و دقیقی را در اختیارتان قرار می‌دهد؛ تعداد بازدیدها، قدیمی و جدید بودن کاربرها، نحوه ورود و مدت زمان صرف شده در وب‌سایت و نرخ تبدیل از اطلاعاتی است که Google Analytics با جزئیات بالا به آن می‌پردازد. بررسی این داده‌ها در تدوین استراتژی‌های‌ شما موثر است و این امکان را فراهم می‌کند تا مطابق با یک روند مشخص و با توجه اطلاعات به دست آمده قدم بردارید.

 

روی سئوی داخلی تمرکز کنید

یکی دیگر از مواردی که به شدت روی افزایش ترافیک وب‌سایت‌تان اثرگذار است، سئوی داخلی یا On-Page SEO است. سئوی داخلی، پروسه بهینه‌سازی سایت است که از مواردی مثل تولید محتوا، کدنویسی، لینک‌های داخلی و … می‌توان جهت بهینه‌سازی و در نهایت جذب ترافیک بیشتر استفاده کرد.

 

میزبان وبینارها باشید

وبینار مورد دیگری است که استفاده از آن، هم برای شما به عنوان صاحبان کسب‌وکار و هم برای مخاطبان شما سودمند است. از طرفی این امکان را به شما می‌دهد تا بتوانید مخاطبان جدید‌تری را به سمت وب‌سایت‌تان هدایت کنید و از طرف دیگر کمک می‌کند تا اطلاعات مورد نیاز را در اختیار آن‌ها قرار بدهید. ارسال یک ایمیل یادآوری جهت ورود به سایت و ثبت‌نام بهترین راه برای ورود ترافیک جدید به وب‌سایت شما است.

افزایش بازدید وب‌سایت راه‌های متعددی دارد که بررسی آن‌ در قالب یک وبلاگ امکان‌پذیر نیست اما آژانس دیجیتال مارکتینگ ماکان تلاش می‌کند تا متناسب با کسب‌وکارتان شما را در پروسه افزایش ترافیک وب‌سایت یاری کند.

منبع: آژانس دیجیتال مارکتینگ ماکان



:: بازدید از این مطلب : 534
|
امتیاز مطلب : 115
|
تعداد امتیازدهندگان : 23
|
مجموع امتیاز : 23
تاریخ انتشار : سه شنبه 11 تير 1398 | نظرات ()
نوشته شده توسط : elena golchin

مزایای شگفت‌انگیز و گسترده‌ی دیجیتال مارکتینگ بر کسب و کارها پوشیده نیست. دنیای دیجیتال در کنار این مزایا، سبب شده رقابت بسیار تنگاتنگی میان کسب و کارهای فعال در یک صنعت به وجود آید. بنابراین سازمان‌ها باید با کمک تکنولوژی‌ و نرم‌افزارهای موجود، به طور مستمر رقبای خود را ارزیابی کنند و با دانستن نوع فعالیت آن‌ها، تهدیدهای موجود از جانب این رقبا را نسبت به جایگاه برند و سهم بازار خود دریابند. تحلیل رقبا یکی از بخش‌های اصلی تحقیقات بازار است و بدون آن، هیچ تضمینی برای بقا یا رشد یک سازمان در این بازار پررقیب وجود ندارد. در ادامه به 6 نکته مهم در تحلیل رقبا و اثرات آن بر استراتژی دیجیتال مارکتینگ خواهیم پرداخت.

1.یافتن رقبای اصلی

اولین گام لازم در شناسایی رقبا، انجام تحقیقات بازار است. انتخاب نوع تحقیقات بازار، بسته به نوع کسب و کار و مخاطبان شما صورت می‌گیرد. از دیگر راه‌های ساده و سریع برای شناسایی رقبا این است که محصول، خدمت یا کلمات کلیدی مرتبط با کسب و کار خود را در گوگل جست و جو کنید. ممکن است در ابتدا به لیستی طولانی از فعالان صنعت خود دست یابید، اما بهتر است با در نظر گرفتن معیارهای اصلی‌تر خود و مقایسه رقبا، بر اساس این معیارها لیست خود را اولویت‌بندی کرده و به هرکدام از آن‌ها وزن دهید. در نهایت 5 الی 10 رقیب  قدرتمند خود را به عنوان رقبای جدی خود در نظر بگیرید. توجه کنید داشتن یک لیست رقبای بسیار طولانی الزاماً به مفهوم تجزیه و تحلیل قوی‌تر نیست. در نظر داشته باشید که استفاده این راه تمام رقبای شما را پوشش نمی‌دهد، زیرا ممکن است تعدادی از رقبای شما در زمینه‌ی دیجیتال فعالیت چندانی نداشته باشند.

2.تحلیل کلی از وضعیت رقبا

در این گام لازم است یک دیدگاه کلی نسبت به بازار پیدا کنید و به سوالاتی اینچنین پاسخ دهید:  فعالیت‌ رقبا چقدر است و چه میزان در برابر تغییرات محیط منعطف عمل می‌کنند؟ شرکا یا همکاران آن‌ها کدام‌ اند؟ این رقبا چقدر از دیدگاه مخاطبان محبوب اند؟ کدام روندهای فصلی یا منطقه‌ای در صنعت شما، فعالیت رقبا را تحت تاثیر قرار می‌دهند؟ به طور کلی چه فرصتی برای رشد در این صنعت وجود دارد؟ برای پاسخ دادن به این سوالات می‌توانید از وب‌سایت‌های رقبا یا وب‌سایت‌های خارجی مشابه بنچ مارک کنید. بررسی میزان ترافیک وب‌سایت‌ها، کانال‌های ورودی ترافیک و اعتبار بک‌لینک‌ها می‌تواند در نتایج این تحلیل‌ها اثرگذار باشد.

3.ارزیابی محتوا

اکنون نوبت به آن رسیده که محتوای تولید شده توسط رقبای‌تان را بررسی کنید. در این صورت در خواهید یافت رقبای شما بیشتر بر تولید کدام یک از انواع محتوا مانند مقالات وبلاگ، ویدیوهای آموزشی، اینفوگرافی، پادکست، وبینارها، اخبار، سوالات متداول، کتاب‌های الکترونیکی و …تمرکز دارند و زمان‌بندی انتشار ای محتواها به چه شکل است؟ سپس باید به ارزیابی کیفیت محتوا پرداخته و استراتژی تولید محتوای آنان را با کسب و کار خود مقایسه کنید. در این صورت می‌توانید دریابید در کدام بخش‌ها از نظر تولید محتوا نیاز به تغییر و بهبود دارید.

 

4.تحلیل ساختار SEO

اکنون که محتوای تولید شده توسط رقبا را ارزیابی کرده‌اید، نوبت به تحلیل ساختار SEO (بهینه‌سازی موتورهای جست و جو) رسیده است. برای مثال ممکن است یکی از رقبا از نظر نوع و کیفیت تولید محتوا و تعداد مطالب منتشر شده در بلاگ، شباهت بسیاری به شما داشته باشد اما رتبه‌ی بالاتری در نتایج جست و جوی گوگل داشته باشد. تفاوت در ساختار SEO یکی از دلایل اصلی این موضوع است. علاوه بر این، عبارات یا کلمات کلیدی استفاده شده توسط رقبا و محل به‌کارگیری این کلمات کلیدی (داخل متن، در متن لینک، در URL، در عناوین و…) می‌تواند مورد بررسی قرار گیرد. در صورتی که رقبا در برخی کلمات کلیدی رتبه بیشتری در نتایج جست و جوی گوگل نسبت به شما دارند، باید اقدامات لازم را در بهینه‌سازی موتورهای جستجو انجام دهید.

5.بررسی شبکه‌های اجتماعی

بازاریابی در شبکه‌های اجتماعی، فرصتی کم نظیر برای وایرال کردن محتوا توسط کسب و کارها و تعامل با مخاطبان خود ایجاد کرده است. در مرحله اول باید بررسی کنید که رقبای شما در کدام شبکه‌های اجتماعی فعالیت دارند؟ سپس باید میزان فعالیت آن‌ها، نوع محتوای تولید شده و لحن آن، تعداد مخاطبان و دنبال کننده‌ها و نرخ انگیجمنت آن‌ها را بررسی کنید. در نهایت می‌توانید به تحلیلی کلی درباره‌ی بازاریابی شبکه‌های اجتماعی و سلیقه‌ی مخاطبان در صنعت خود دست یابید.

6.جمع‌بندی نهایی و تعیین نقاط بهبود

پس از جمع‌آوری اطلاعات کلی درباره رقبا، نوبت به تحلیل SWOT می‌رسد. به کمک این تحلیل می‌توانید نقاط ضعف خود را در مقایسه با رقبا بهبود دهید و همچنین نقاط ضعف رقبا را شناسایی کرده و فرصت رشد و پیشرفت خود را در آن نقاط فراهم سازید.

 

شروع یا ادامه فعالیت هیچ کسب و کاری بدون آگاهی از وضعیت رقبا امکان پذیر نیست. تحقیقات بازار آنلاین و تحلیل رقبای صنعت خود را به آژانس دیجیتال مارکتینگ ماکان برون‌سپاری کنید.

 منبع: آژانس دیجیتال مارکتینگ ماکان



:: بازدید از این مطلب : 494
|
امتیاز مطلب : 115
|
تعداد امتیازدهندگان : 23
|
مجموع امتیاز : 23
تاریخ انتشار : یک شنبه 9 تير 1398 | نظرات ()
نوشته شده توسط : elena golchin

امروزه گوریلا مارکتینگ به عنوان یکی از تکنیک‌های مورد استفاده در تبلیغات، در آگاهی از برند و اثرگذاری تبلیغات، نقش بسیار موثری دارد. پیشرفت تکنولوژی و بین المللی شدن در کنار فراگیر شدن رسانه‌های اجتماعی، کسب‌و‌کارهای مختلف را به سمت اتخاذ استراتژی‌های رقابتی خلاقانه سوق داده است. در این بلاگ قصد داریم گوریلا مارکتینگ و انواع مختلف آن که در اجرای کمپین‌های تبلیغاتی به کار گرفته می‌شوند را بررسی نماییم.

گوریلا مارکتینگ چیست؟

گوریلا مارکتینگ (Guerrilla Marketing) که با عنوان بازاریابی پارتیزانی یا بازاریابی چریکی نیز شناخته می‌شود، یکی از تاکتیک‌های بازاریابی است که کمپانی‌ها با تمرکز بر اصل غافلگیری و تعاملات غیر‌معمول و هیجان‌انگیز، توجه طیف بسیاری از مخاطبان هدف را نسبت به محصول یا خدمت خود جلب می‌نمایند. در بازاریابی سنتی با تکیه بر تعاملات سنتی و بودجه محدود، پیام مورد نظر برند از طریق کانال‌های ارتباطی مشخص به جامعه هدف، انتقال داده می‌شود؛ اما المان‌های اجرایی گوریلا مارکتینگ تا حد زیادی به غافلگیری مخاطب وابسته هستند و به کسب‌و‌کارها امکان می‌دهند توجه مخاطبان هدف خود را به محتوا و پیام برند، با شیوه‌های غیر معمول و شگفت‌انگیز، جلب نمایند. تاکتیک‌های اجرایی گوریلا مارکتینگ علاوه بر تاثیرگذاری سریع و غافلگیری مخاطب، جریانی از بازاریابی دهان به دهان ایجاد می‌کنند و منجر به افزایش نرخ درگیری و وایرال شدن هرچه بیشتر محتوای مدنظر شما می‌شوند.

انواع گوریلا مارکتینگ

انواع گوریلا مارکتینگ عبارتند از

بازاریابی پارتیزانی محیطی(Ambient Marketing)

در این تکنیک با استفاده از قرار دادن اشیا جالب و جذاب، توجه افراد به پیام مورد نظر جلب می‌شود. تبلیغات چاپی، تلویزیونی و آنلاین ممکن است توسط مخاطب نایده گرفته شوند اما استفاده از این شیوه اجرایی گوریلا مارکتینگ، منجر می­‌شود تا افراد حین مواجهه با اشیایی عجیب و غیر معمول ، محتوا و پیام برند را به خاطر بسپارند.

 

بازاریابی غافل‌گیرانه (Ambush Marketing)

این تکنیک، با غافل‌گیری مخاطب، محتوای موردنظر خود را منتقل می‌کند. اقدامات غافل‌گیرانه برندها در قالب ایونت یا سناریوی غیر قابل پیش‌بینی و یا حتی در فضای رقابتی مربوط به رقبا، قابل انجام است. مانند اقدام خلاقانه BMW که با بیلبود تبلیغاتی رقیب خود AUDI، مخاطب را غافل‌گیر می‌کند.

بازاریابی پنهان (Stealth Marketing)

در این تکنیک، بازاریابی بدون ایجاد آگاهی برای مخاطب انجام می‌شود. به عبارت دیگر فعالیت‌های مربوط به برند، توجه مخاطب را به صورت مستقیم جلب نمی‌کنند. این نوع بازاریابی تقریبا در همه جا دیده می‌شود. استفاده از محصولات برندهای مختلف در فیلم‌ها و سریال‌ها نمونه ای از اجرای این تکنیک است.

BUZZ مارکتینگ

BUZZ مارکتینگ بر تاثیرگذاری مخاطب و پر رنگ کردن یک محتوا از طریق به اشتراک‌گذاری آن در شبکه‌های اجتماعی یا تکنیک‌های بازاریابی دهان به دهان تاکید دارد. در این روش، صحبت پیرامون یک محصول یا خدمت و به اشتراک‌گذاری آن با دیگران، مورد توجه قرار می‌گیرد.

تبلیغات پروژکتوری گوریلا مارکتینگ

نمایش دادن یک محتوا یا تصویر خاص از طریق پروژکتور در زمان و مکان مشخص و از پیش تعیین شده، به خصوص برای معرفی محصول جدید یا ایونت‌های مشخص، یکی دیگر از تکنیک‌های گوریلا مارکتینگ است.

ماهیت غافلگیرانه و خلاق گوریلا مارکتینگ باعث شده است که با به کارگیری آن در حین پیاده‌سازی کمپین‌های تبلیغاتی با افزایش نرخ درگیری مخاطب، بیشتر شدن مدت زمان به خاطرسپاری پیام و محتوای برند و افزایش بازاریابی دهان به دهان مواجه باشیم. علاوه بر موارد یاد شده، آنچه باعث شده است که گوریلا مارکتینگ به عنوان یک تاکتیک بازاریابی جذاب توسط کسب‌و‌کارها به صورت مداوم مورد استفاده قرار گیرد، ماهیت اقتصادی و کم‌هزینه بودن آن است. گوریلا مارکتینگ با وجود دارا بودن تمامی فاکتورهای جذاب و خلاقانه برای جلب توجه مخاطب، کسب مزیت رقابتی و سودآوری، در مقایسه با سایر روش‌های بازاریابی، چندان پرهزینه نیست.

شرکت تبلیغاتی مات با ارائه کلیه خدمات بازاریابی، کسب‌و‌کار شما را در تدوین و پیاده‌سازی استراتژی‌های رقابتی و کسب مزیت رقابتی از طریق تاکتیک‌های خلاقانه بازاریابی یاری می‌کند.

منبع: شرکت تبلیغاتی مات

 



:: بازدید از این مطلب : 508
|
امتیاز مطلب : 115
|
تعداد امتیازدهندگان : 23
|
مجموع امتیاز : 23
تاریخ انتشار : شنبه 1 تير 1398 | نظرات ()

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 15 صفحه بعد