نوشته شده توسط : elena golchin

همان گونه که در بخش اول مقاله‌ی آشنایی با روش‌های داستان‌سرایی در بازاریابی محتوا بیان کردیم، استفاده از تکنیک داستان سرایی یا Story telling در بازاریابی محتوامی‌تواند برای مخاطبان جذاب بوده و به آنان جهت تعامل با برند شما انگیزه بخشد.

در این مقاله به ادامه‌ی تکنیک‌های رایج در داستان سرایی و کپی رایتینگ اشاره خواهیم کرد.

Features, Advantage, Benefits) FAB .1)

روش Features, Advantage, Benefits) FAB)  در تولید محتواهای محصول محور به‌کار می‌رود. در این روش، صاحبان کسب و کار به جای تمرکز صرف بر ویژگی‌های محصولات، از مزایا و ارزش محصولات خود می‌گویند.

  • Features : در ابتدا ویژگی‌های محصول و حقایقی درباره آن بیان می‌شود.
  • Advantages : در این مرحله از مزیت‌های این ویژگی‌ها صحبت خواهد شد.
  • Benefits : در نهایت، ارزش‌های استفاده از محصول برای مخاطب شرح داده می‌شود.

2. هرم Freytag : ساختار 5 گانه (Five-Act Structure)

ساختار این روش از داستان نویسی با الهام از نویسندگان قرن 19 ام ایجاد شده و شامل بخش‌های زیر است:

  • Exposition : در قسمت ابتدایی داستان، شخصیت‌ها و ساختار کلی ماجرا معرفی می‌شوند.
  • Rising Action : در این بخش، اتفاقات اصلی داستان به وقوع می‌پیوندد.
  • Climax : این قسمت، هیجان انگیزترین بخش و نقطه اوج داستان است که سرنوشت قهرمان داستان را تعیین می‌کند.
  • Falling Action : در این قسمت تضادهایی میان شخصیت‌های داستان رخ می‌دهد و برد و باخت مطرح می‌شود.
  • Dénouement : در پایان، نتیجه نمایش مشخص شده و برنده یا بازنده تعیین می‌گردد.

3. دایره طلایی Simon Sinek

ابداع کننده‌ی این مدل، Simon Sinek، معتقد است افراد بر اساس میزانی که به چراهایشان پاسخ می‌دهید، از محصولات شما استفاده می‌کنند و از نظر آنان، آنچه انجام می‌دهید نشان دهنده‌ی باورهای شماست.
کمپانی‌های بزرگی همچون اپل، از روش دایره طلایی جهت الهام بخشیدن به افراد و تحت تاثیر قرار دادن آن‌ها استفاده می‌کنند.

  • Why : چرا این شرکت تاسیس شده است؟ (فلسفه وجودی کسب و کار) در این مرحله، به چراها پاسخ داده می‌شود. چرا این سازمان وجود دارد؟ سازمان چه انگیزه‌ای در کارکنان خود ایجاد می‌کند؟ چرا افراد باید به این شرکت اهمیت بدهند؟
  • How : فرآیند تولید یا خدمات آن‌ها چگونه است؟ در این مرحله، نقاط تمایز سازمان با رقبا و مزیت‌های رقابتی آن مطرح می‌شود.
  • What : این شرکت دقیقاً چه خدمات یا محصولاتی ارائه می‌کند؟ این سازمان در کدام بخش از صنعت فعالیت می‌کند؟ چه محصولات و خدماتی ارائه می‌کند؟ عملکرد آن چگونه است؟

4. فرمول جادویی Dale Carnegie

دیل کارنگی، نویسنده‌ی مشهور، معتقد است یک مدل سه‌مرحله‌ای برای جلب اعتماد، حذف استرس و نگرانی و به عمل واداشتن مخاطبان وجود دارد.

  • Incident در این مرحله، یک حادثه یا واقعه که مرتبط با موضوع داستان برای خودتان رخ داده، شرح دهید. این کار باعث می‌شوند مخاطبان احساس نزدیک‌تری نسبت به داستان داشته‌باشند و تمایل به مشارکت بالاتری خواهند داشت.
  • Actionدر مرحله دوم، پیش از آن‌که از مخاطبان بخواهید عمل خاصی انجام دهند، به طور شفاف آن عمل را شرح دهید.
  • Benefitدر نهایت، مزایای انجام آن عمل را بیان کنید.

5. مدل Star Chain Hook

از این مدل سه‌مرحله‌ای، در نوشتن متن‌های تبلیغاتی استفاده می‌شود. هر داستانی، به یک ستاره نیاز دارد تا توجه مخاطب را به خود جلب کند. سپس به کمک داستان‌های زنجیروار وجذاب، مخاطب را به سمت هدفی خاص مانند فروش محصولات سوق داده و در نهایت مانند یک شکارچی، از قلاب خود استفاده کرده و در لحظه‌ی مناسب مخاطب را به دام اندازد.

  • Star : ابتدا توجه مخاطب را با یک مقدمه‌ی بسیار جذاب به خود جلب می‌کنیم.
  • Chain : در این مرحله، با مطرح کردن حقایق، دلایل و مزایایی درباره‌ی موضوع، نیازهایی را در مخاطب ایجاد می‌کنیم.
  • Hook : در نهایت، آنان را با طراحی بهینه‌ی CTA، به انجام عمل مورد نظر خود دعوت می‌کنیم.

6. روش Colin Theriot

در این مدل، از 5 مرحله به عنوان مراحل اصلی در نوشتن متن‌های اثرگذار یاد شده است.

  • Verify : در مورد موضوعی صحبت کنید که دغدغه‌ی مخاطبان است و یا به گوش آنان آشناست.
  • Validate : از احساسات و عکس‌العمل‌های آنان نسبت به موضوع آگاه شده و آنان را تایید کنید.
  • Vantage : در این مرحله، نوبت به آن رسیده که اطلاعات مورد نظر خود را به مخاطبان ارائه دهید.
  • Values : به ارزش‌های مشترک میان خود و مخاطبان اشاره کنید.
  • Villains : به رقبای خود در این مسیر اشاره کنید.

7. داستان‌سرایی غیر خطی

در این سبک از نگارش، از هیچ الگوی از پیش تعیین شده یا نظم خاصی پیروی نمی‌شود. از مثال‌های زیر می‌توان به عنوان روش‌های غیر خطی یاد کرد:

  • داستان‌هایی که در قالب یک داستان دیگر شرح داده می‌شوند.
  • قصه‌هایی که برگشت به عقب زیادی دارند.
  • داستان‌های علمی-تخیلی
  • داستان‌هایی که پلات لاین‌های موازی دارند.

هنر شما به عنوان تولید کننده‌ی محتوا این است که اطلاعاتی با کیفیت را در قالب یک داستان، هم‌راستا با مأموریت برند، در کمال صداقت و با رعایت اصول داستان‌سرایی در اختیار مخاطبان قرار دهید و توجه و اعتماد آنان را جلب کنید.

اکنون که با روش‌های داستان‌سرایی آشنا شدید، با توجه به نوع کسب و کار و هویت برند خود، مناسب‌ترین روش را برای نوشتن داستان برند خود انتخاب کنید. تیم حرفه‌ایتولید محتوای آژانس دیجیتال مارکتینگ ماکان، شما را در پیاده‌سازی بازاریابی محتوا با استفاده از داستان‎‌سرایی یاری می‌کند.

منبع: آژانس دیجیتال مارکتینگ ماکان



:: بازدید از این مطلب : 278
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : یک شنبه 30 دی 1397 | نظرات ()
نوشته شده توسط : elena golchin

با توجه به گستره‌ی مخاطبان و تفاوت‌ در پرسونای مشتریان بالقوه، غالبا‌ً استفاده از یک فرمول واحد در کپی رایتینگ و تولید محتوا، به ایجاد لید یا مشتریان راغب زیادی منجر نخواهد شد. یکی از اهداف تولید کنندگان محتوا و کپی‌رایترها، جذب و متقاعد کردن مخاطب برای انجام عملی خاص مانند کلیک کردن و یا بازنشر محتواست. یک محتوای جذاب، پتانسیل بسیاری برای وایرال شدن دارد. تکنیک داستان سرایی یا Story telling در بازاریابی محتوا می‌تواند نقش بسزایی در جذب مخاطب و انگیزه بخشیدن به وی جهت تعامل با شما و برندتان داشته باشد. داستان‌ها در مقابل آمار و ارقام، عموماً بسیار بیش‌تر در ذهن مردم باقی می‌مانند و دهان به دهان نقل می‌گردند. ظهور شبکه‌های اجتماعی و گسترش استفاده از آن‌ها توسط افراد، سبب شده تا بستر مناسبی برای انتشار دادن محتوا و خصوصاً داستان‌ها توسط مخاطبان به وجود آید. هنر شما به عنوان تولید کننده‌ی محتوا این است که اطلاعاتی با کیفیت را در قالب یک داستان، هم‌راستا با مأموریت برند، در کمال صداقت و با رعایت اصول داستان‌سرایی در اختیار مخاطبان قرار دهید و توجه و اعتماد آنان را جلب کنید.
در این مقاله سعی داریم به برخی از تکنیک‌های رایج در داستان سرایی و کپی رایتینگ اشاره کنیم.

1. (BAB (Before, After, Bridge

روش (BAB (Before, After, Bridge یکی از پرکاربردترین و ساده‌ترین فرمول‌هایی است که در کپی‌رایتینگ و داستان‌سرایی به‌کار می‌رود و شامل 3 گام است:

  1. Before: در گام اول، دنیایی با وجود یک چالش یا مشکل را برای مخاطب، بدون اشاره به راه حل ترسیم کنید که در زندگی روزمره با آن مواجه است، به گونه‌ای که مخاطب خود را درون آن شرایط تصور کرده و مشکل را کاملاً درک کند. این تصویر باید در حوزه‌ی تجربیات مخاطب بوده و اغراق‌آمیز نباشد.
  2. After: در گام دوم، باید یک دنیای آرمانی و عاری از آن چالش یا مشکل را برای مخاطب ترسیم نمایید. در این مرحله می‌توانید از مزایای این شرایط صحبت کنید. از آن‌ها بپرسید که آیا مایلند این شرایط آرمانی را تجربه کنند.
  3. Bridge: با ارائه‌ی راه حل پیشنهادی‌تان، میان دنیای مشکلات و دنیای آرمانی پل بزنید. در حقیقت، راه حل شما راهی برای ورود به حالت ایده‌آل مخاطب و حل مشکلات است. در این مرحله باید به مخاطبان نشان دهید که راه‌ حل شما چه مزایایی برای آنان خواهد داشت. سپس آن‌ها را به استفاده از خدمات یا محصولات خود برای دسترسی به این راه‌ حل ترغیب نمایید.

2.(PAS (Problem, Agitate, Solve

به عقیده‌ی Andy Raskin، که در زمینه‌ی داستان‌سرایی استراتژیک به شرکت‌های بزرگ مشاوره می‌دهد، به کارگیری مدل 5 مرحله‌ای زیر در بازاریابی فروش بسیار موثر است.

1) اشاره به تغییرات بزرگ در صنعت

با توجه به صنعت خود، یکی از تغیرات اساسی و مورد نیاز را بیان کرده و حس نیاز و فوریت را در مخاطب برانگیخته کنید.

2) صحبت از برنده‌ها و بازنده‌های این رقابت

از کسب و کارهایی صحبت کنید که خود را با تغییرات پیش‌رو تطبیق خواهند داد و پیروز میدان خواهند بود. در غیر این صورت، نخواهند توانست در بازار پررقیب دوام بیاورند.

3) تصویری از یک سرزمین رویایی برای مخاطبان ترسیم کنید.

اکنون نوبت به آن رسیده است که از دست‌آوردها و احساس رضایت آن‌ها پس از استفاده از محصول خود تعریف کرده و بر این نکته تاکید کنید که بدون کمک شما، دست یافتن به این شرایط غیر ممکن خواهد بود.

4) معرفی محصول

در این مرحله، محصول یا خدمت خود را به عنوان راه رسیدن به شرایط آرمانی معرفی کنید.

5) جلب اعتماد و اطمینان

در نهایت با ذکر سرنخ‌هایی سعی در جلب اعتماد و اطمینان خاطر مخاطبان داشته باشید.

آنچه می‌توان به طور خلاصه از روش‌های فوق دریافت، این است که با توجه به هویت برند و شناخت پرسونای مخاطب، به جای نوشتن متن‌هایی که صرفاً حاوی مشخصات و جزئیات محصول یا خدمت خود و دستورالعمل‌ها هستند، احساسات مخاطب را درگیر نمایید. سپس با درک مسائل و چالش‌های روزمره‌ی آنان، برای ارائه راه حل‌های مفید و کاربردی تلاش کنید. در این حالت، مشتریان بالقوه احساس ارزش‌مند بودن خواهند داشت و پتانسیل تبدیل شدن به مشتریان بالفعل و در دراز مدت مشتریان وفادار در آن‌ها ایجاد خواهد شد. آژانس دیجیتال مارکتینگ ماکان، استراتژی مناسب تولید محتوای متناسب با برند شما را برای تولید محتوای جذاب و با کیفیت با استفاده از روش‌های مختلف از جمله داستان‌سرایی، به‌کار می‌گیرد.

منبع: آژانس دیجیتال مارکتینگ ماکان



:: بازدید از این مطلب : 291
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : یک شنبه 30 دی 1397 | نظرات ()
نوشته شده توسط : elena golchin

سفر مشتری یا Customer journey، ابتدا تا انتهای مراحل اینگیجمنت مشتری با کسب‌وکار ما است. ابتدای این سفر می‌تواند جلب توجه مشتری به‌وسیله تبلیغات و انتهای آن شاید کنار گذاشتن ما و شروع یک سفر جدید با رقبای ما باشد. تعیین یک نقشه راه برای سفر مشتری، برای موفقیت کسب‌وکارمان ضرورت دارد به‌علاوه اینکه روی بهبود تجربه و ارتباط ما با مشتری اثرگذار است و راه‌های متفاوتی که مخاطب می‌تواند برای مواجهه با برند ما انتخاب کند را نشان می‌دهد. نقشه سفر مشتری کمک می‌کند تا از حرکات و تجارب مشتری در خلال گذر از قیف فروش، آگاهی داشته باشیم. یکی از نکات مهم در نقشه‌برداری از این مسیر، توجه به پرسونای مخاطب، مدت زمان تعامل با برند، کانال‌های ارتباطی، اولین برخورد و آخرین برخورد او است. باید در نظر داشته باشیم که اولین برخورد ساده اتفاق نمی‌افتد، چرا که مشتری روزانه با تبلیغات زیادی از طرف دیگر رقبای ما در تماس است. توجه به لحظه‌های حقیقت در هر نقطه از سفر مشتری بسیار اهمیت دارد.

تمرکز نقشه سفر روی مدل‌های ذهنی، رفتار مصرف‌کننده و تعاملات او با کسب‌وکارها است. همچنین به ما کمک می کند تا بدانیم برند ما از دید مشتریان چگونه است، آنها از چه کانال‌های ارتباطی‌ای استفاده می‌کنند و در نهایت برنامه ما برای بهبود تجربه مشتری چیست. با یک نقشه سفر فکر شده می‌توان دریافت که کدام کانال‌ها برای تبدیل مشتریان فعلی به مشتریان وفادار موثرتر هستند.

در دنیای امروز که فضای آنلاین به سرعت در حال گسترش است، اکثر سفرهای مشتری نیز به صورت آنلاین اتفاق می‌افتد! در نتیجه نیاز داریم تا برای رقابت با دیگران، محتوایی مناسب با پلتفرم و نیازشان را در اختیار آنها قرار بدهیم. به علاوه، در گذشته تمرکز بازاریاب‌ها روی ویژگی‌های به خصوص محصولات بود اما امروزه، توجه و تمرکز بیشتر روی پاسخی است که محصول می‌تواند به نیاز مشتری بدهد.

برای دستیابی به یک نتیجه دلخواه، بهتر است مراحل زیر را مد نظر داشته باشیم:

1- اهمیت قیف فروش در پروسه خرید

از طریق استراتژی‌های بازاریابی و محتوایی که ارائه می‌دهیم، می‌توانیم مخاطب را به سمت قیف فروش هدایت و او را به اقدام برای خرید، ترغیب کنیم. علاوه بر قیف فروش که هم به بازاریابی سنتی معنا می‌بخشد و هم در بازاریابی به روش‌های نوین کاربردی است، کانال‌های ارتباطی متعددی برای برقراری ارتباط با مشتری وجود دارد که سفر را در دنیای دیجیتال، متفاوت تر از گذشته کرده است.

2- زاویه دید مشتری

نقاط تماس یا Touchpoint های یک مشتری لحظاتی است که او تصمیم می‌گیرد با برند ما ارتباط برقرار کند؛ سه لحظه قبل از خرید، هنگام خرید و بعد از خرید که رضایت و خرسندی مشتری در هر سه مقطع بسیار اهمیت دارد. بهترین راه برای پیدا کردن نقاط تماس این است که خود را جای مشتری‌ای بگذاریم که تا به حال محصول و خدمت ما را امتحان نکرده است هرچند که به دلیل تفاوت‌های فردی، توجه به نیازها و تمایلات مشتری‌ کار بسیار پیچیده‌ای است به‌علاوه اینکه دلایل متعددی وجود دارد تا یک مشتری فرآیند خرید خود را به سرانجام برساند.

3- توسعه نقاط تماس مشتری

مخاطبان ترجیح می‌دهند سفرشان تا حد امکان ساده باشد در نتیجه نقاط تماس متعدد در فرآیند خرید مشتری، اینگیجمنت او را افزایش می‌دهد. برای سهولت دسترسی مشتری به محصولات، خدمات و افزایش آگاهی نسبت به برند، نیاز داریم تا حضورمان را در شبکه‌های اجتماعی و کانال‌های ارتباطی نیز گسترش بدهیم؛ از این طریق می‌توانیم در نظر مشتری پررنگ‌تر جلوه کنیم و دیگر رقبا را به حاشیه بکشانیم.

4- اجرای نقشه سفر مشتری

بعد از شناسایی نقطه‎های تماس احتمالی، دسته‌بندی آنها و طراحی یک نقشه سفر، زمان آن رسیده است که یافته‌های جدیدمان را اجرا کنیم. برای اجرای درست این نقشه به ابزاری چون Google Analytics احتیاج داریم تا سفر مشتری را زیرنظر داشته باشیم، میزان ارتباط او با برندمان را آنالیز کنیم و در صورت نیاز در مرحله بعدی، بهبودهای لازم را انجام دهیم.

5- بهینه‌سازی نقشه سفر مشتری

با توجه به تغییرات تکنولوژی باید نسبت به این مسئله آگاهی داشته باشیم و تغیرات مخاطب را درک کنیم و همگام با آنها به نیاز مخاطب پاسخ بدهیم. بعد از شناسایی نقاط تماس ها در طول مسیر مشتری، بهتر است نگاه کل‌نگر داشته باشیم تا بدانیم ممکن است چه موانعی پیش‌روی مشتری باشد. و بعد در صورت نیاز، می‌توانیم بازنگری داشته باشیم و اصلاحات مورد نیاز را اعمال کنیم. همچنین با در نظر گرفتن زمان به صورت پیوسته، می‌توانیم چرخه حرکت مشتری را در نظر بگیریم و با توجه به شکاف‌های موجود، نقشه سفر مشتری را بهینه‌سازی کنیم.

شرکت تبلیغاتی مات تلاش می‌کند تا با طراحی نقشه سفر، کسب‌وکارتان را در نگاه مشتری متمایز کند.

منبع: آژانس دیجیتال مارکتینگ مات



:: بازدید از این مطلب : 296
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : شنبه 29 دی 1397 | نظرات ()
نوشته شده توسط : elena golchin

آشنایی با مدل بازاریابی AIDAS

مدل بازاریابی AIDA بر اساس روان‌شناسی تبلیغات و رفتار مصرف‌کننده، در حدود 100 سال قبل طراحی و رفته‌رفته به شکل امروزیAIDAS تکمیل شده است. این مدل به شما کمک می‌کند که نحوه‌ی ارتباط با مشتریان خود را در کمپین‌های مختلف بازاریابی سنتی و دیجیتال، از پیش برنامه‌ریزی کنید. هدف نهایی این مدل، جلب مخاطب و افزایش فروش است که در بلند مدت در صورت فراهم کردن رضایت مشتریان، به وفاداری مشتریان می‌انجامد. مدل AIDAS، مراحل سفر مشتری را مانند یک قیف 5 مرحله‌ای در نظر گرفته است. این مراحل شامل Attention (جلب توجه مخاطب)، Interest (ایجاد علاقه در مخاطب)، Desire (ایجاد تمایل و اشتیاق در مخاطب)، Action (تصمیم‌گرفتن به انجام عمل) و در نهایت Satisfaction (رضایت مشتری) هستند.

1) جلب توجه مخاطب یا Attention

در قدم اول، باید از روش‌های مختلف، توجه مخاطبان را به خود جلب کنید. برخی منابع از این گام به عنوان Awareness یا آگاهی نیز یاد کرده‌اند. دیده شدن توسط مخاطب در تبلیغات معادل پروموشن است. در این مرحله باید بدانید چگونه باید به مخاطبان هدف خود دسترسی پیدا کنید و آن‌ها را از محصول یا خدمت خود آگاه سازید، از چه ابزار و چه نوع پیام‌هایی برای جلب توجه مخاطبان استفاده می‌کنید. برای دیده شدن تبلیغات، می‌توانید مکان یا شرایطی خاص و غیر قابل پیش‌بینی را برای این کار انتخاب کنید، از تیترهای جذاب در متن تبلیغات استفاده کرده و یا برای مخاطبان هدف پیام‌های شخصی‌سازی شده ارسال نمایید. برای اینکه این کار را به بهترین نحو انجام دهید، باید با پرسونای مخاطب آشنایی داشته باشید تا به یک زبان مشترک با آن‌ها دست یابید. در این مرحله، آگاهی از برند افزایش یافته و امکان تبدیل بازدید کننده (Visitor) به لید (مشتری راغب) وجود دارد. در دیجیتال مارکتینگ از راه‌های مختلفی مانند فعالیت در شبکه‌های اجتماعی، بهینه‌سازی موتورهای جست و جو و گوگل ادوردز برای جذب ترافیک و جلب توجه مخاطبان استفاده می‌شود.

2) ایجاد علاقه در مخاطب یا Interest

پس از اینکه مخاطب از برند، محصول یا خدمت شما آگاه شد، نوبت به آن می‌رسد که او را به سمت داشتن اطلاعات بیش‌تر و تحقیق و بررسی درباره خدمت یا محصول خود ترغیب کنید. می‌توانید با استفاده از استراتژی‌های تولید محتوا، متناسب با رسانه‌های تبلیغاتی آنلاین یا آفلاین، محتوای جذاب و کاربردی تولید کنید. برای مثال، فعالیت در شبکه‌های اجتماعی، نوشتن مقالات مفید، استفاده از عکس‌ها و ویدیوهای جذاب و آموزشی، می‌توانند در این مرحله راهکارهای مناسبی باشند. به علاوه می‌توانید از سوابق قبلی خود و یا نظرات مثبت مشتریان (Testimonials) برای نشان دادن اعتبار خود استفاده نمایید.

3) ایجاد تمایل و اشتیاق در مخاطب یا Desire

حال که مخاطب به شما علاقه‌مند شده است، باید در او تمایل و اشتیاق بیش‌تری جهت تجربه و استفاده کردن از محصول یا خدمت خود ایجاد کنید. در این مرحله باید مخاطب را از لحاظ احساسی تحت تاثیر قرار دهید. از نقاط تمایز برند خود بگویید، به نحوی که احساس نیاز شدیدی در وی ایجاد شود. می‌توانید از روش‌هایی مانند ارائه‌ی برخی خدمات رایگان، پاسخ دادن کارشناسانه و با حوصله به سوالات آن‌ها، بیان مطالعات موردی و تایید افراد معتبر و مشهور استفاده کنید. فضای آنلاین خصوصاً شبکه‌های اجتماعی، فضای بسیار مناسبی برای تعامل با مخاطبان ایجاد کرده‌اند. همچنین در این مرحله می‌توانید از اینفلوئنسرها کمک بگیرید.

4) تصمیم‌گرفتن به انجام عملی مانند خرید یا Action

حال که اشتیاق زیادی در مشتری بالقوه‌ی شما ایجاد شده، زمان مناسبی برای فروش و Conversion است. در این مرحله باید برای بهینه‌سازی تمامی کانال‌های بازاریابی خود برنامه‌ریزی کنید. تبلیغات آنلاین یا آفلاین شما باید در نهایت مخاطب را به انجام یک عمل خاص هدایت کند. طراحی و جانمایی مناسب دکمه‌های فراخوان (CTA) و هم‌چنین طراحی بهینه لندینگ پیج یا صفحه فرود، از مواردی هستند که اجرای آن‌ها در دیجیتال مارکتینگ ضروری است. مخاطب باید احساس کند که از جانب شما برای خرید کردن حمایت خواهد شد. ضمانت بازگشت وجه یکی از استراتژی‌های بسیار اثربخش در این قسمت است. توجه کنید که حتی در موفق‌ترین کمپین‌های تبلیغاتی 100% از مخاطبان به این مرحله نمی‌رسند، اما تاثیر و پیامی که از برند شما به آن‌ها منتقل شده مهم است.

5) ایجاد رضایت در مشتری یا Satisfaction

این مرحله از مدل AIDAS، معمولاً در زمان طولانی‌تری نسبت به مراحل قبل برای مشتری اتفاق می‌افتد. ایجاد رابطه‌ی بلند مدت با مشتریان پس از خرید، به آنان جهت وفادار ماندن به برند شما انگیزه می‌دهد. رضایت مشتری علاوه بر تکرار خرید، باعث می‌شود از طریق بازاریابی دهان به دهان محصول یا خدمت شما را به دیگر افراد معرفی کند. بنابراین، علاوه بر حفظ کیفیت محصولات و خدمات، باید در حوزه‌ی خدمات پس از فروش و استراتژی‌های وفادارسازی مشتری برنامه‌ریزی و نظارت مستمر داشته باشید. استفاده از نظرسنجی‌ها، اهدای جوایز، ارسال پیام‌ها یا هدایای مناسبتی، شرکت دادن مشتریان در نظرسنجی‌ها و تخفیفات وفاداری، از جمله مثال‌هایی در این رابطه هستند.

هدف از پیاده‌سازی مدل AIDAS در بازاریابی، برنامه‌ریزی برای چگونگی تعامل با مشتریان بالقوه جهت تبدیل آن‌ها به مشتریان بالفعل و در نهایت وفادار است. شرکت تبلیغاتی مات با ارائه‌ی کلیه خدمات بازاریابی، شما را در پیاده‌سازی استراتژی‌های بازاریابی و تبلیغات یاری می‌کند.

منبع: آژانس دیجیتال مارکتینگ مات



:: بازدید از این مطلب : 382
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : چهار شنبه 26 دی 1397 | نظرات ()
نوشته شده توسط : elena golchin

بدون ‌شک امروزه یکی از رسانه‌های اجتماعی جذاب و پرطرفدار، اینستاگرم است که در بازاریابی رسانه‌های/شبکه‌های اجتماعی نیز بسیار کاربرد دارد. اینستاگرم به کاربران این امکان را می‌دهد تا عکس ‌ها و ویدیوها را با فالوورهایشان به اشتراک بگذارند. این ساده‌ترین کاری است که می‌توان با اپلیکیشن انجام داد اما مزیت اینستاگرام فراتر از از اشتراک‌گذاری عکس‌‌ها است.

کسب‌وکارهای زیادی این‌روزها با استفاده از اینستاگرم در حال رشد هستند. این رسانه اجتماعی تاثیر بسزایی روی افزایش آگاهی از برند دارد و کمک می‌کند تا با هزینه‌هایی کم‌تر از تبلیغات سنتی، کسب‌وکارمان را برای طیف گسترده‌تری از مخاطبان، تبلیغ کنیم. افزایش فالوور در اینستاگرام می‌تواند به صورت ارگانیک باشد. هرچند که به آسانی خرید فالوور نیست اما نتیجه‌ای که به دست می‌آید، ارزش زمان، تلاش و هزینه‌ای که صرف می‌کنیم را دارد.

در این بلاگ قصد داریم با هم راه‌های جذاب‌تر کردن پست‌ها، بالا بردن اینگیجمنت، استفاده از هشتگ‌های مرتبط و در کل زیر و بم اینستاگرم را برای افزایش فالوور به صورت ارگانیک مرور کنیم:

1- مختصر و مفید خودمان را معرفی کنیم

برای جذب فالوور به صورت طبیعی، اول از همه نیاز داریم یک نام‌کاربری ساده و قابل تشخیص و یک عکس مناسب برای اکانت‌مان در نظر بگیریم و خودمان را برای شناخت بیشتر به مخاطبان بالقوه در قسمت “بیو” اینستاگرام به صورت مختصر و قابل فهم معرفی کنیم. بهتر است برای دسترسی آسان‌ به اطلاعات بیشتر، آدرس سایت‌مان را در قسمت بیو قرار بدهیم و البته اکانت‌مان را نیز از حالت خصوصی خارج کنیم.

2- برای انتشار پست‌ها استراتژی داشته باشیم

شاید بی‌اهمیت به نظر برسد اما واقعیت این است که برای انتشار پست‌های‌مان، نیازمند داشتن یک استراتژی هستیم، پس در ابتدا نیاز داریم یک تقویم مخصوص طراحی کنیم و ساعت و روز مشخصی را برای انتشار پست‌ها تعیین کنیم؛ برای مثال می‌توانیم یک روز در هفته را به معرفی اعضای گروه اختصاص بدهیم و یا داستان مربوط به یک برند را تعریف کنیم. داشتن استراتژی به ما در تولید محتوای منسجم‌تر کمک می‌کند.

3- محتوای جذاب و متفاوت تولید کنیم

محتوایی که تولید می‌کنیم باید جذاب و مطابق با علائق مخاطبان هدف باشد. مخاطب، روزانه با هزاران پست در اینستاگرام مواجه می‌شود و مطمئنا زمان‌اش را صرف پستی می‌کند که برای او جذاب باشد. خوشبختانه فرمت‌های مختلفی در اینستاگرام برای تولید محتوا وجود دارد. ویدیوهای 1 دقیقه‌ای، آلبوم‌های 10 عکسی و GIF.

4- در انتخاب کپشن‌ها دقت کنیم

تمرکز اینستاگرام بیشتر روی انتشار عکس و ویدیو است اما از تاثیر محتوایی که می‌توانیم در قالب کپشن تولید کنیم نباید غافل باشیم. کپشن‌های متناسب با پرسونای مخاطب، اینگیجمنت را افزایش می‌دهد. پرسش سوال از فالوورها از مواردی است که باعث بالا رفتن اینگیجمنت می‌شود. طبق نتایج به دست آمده ، استفاده از جمله “نظر بدهید” در کپشن روی فالوورها اثر می‌گذارد و ناخودآگاه آنها را نظر دادن وا می‌دارد.

5- از هشتگ‌های مرتبط استفاده کنیم

اصلی‌ترین کاربرد هشتگ، گردآوری مطالب مرتبطی است که توسط اکانت‌های مختلف ارائه می‌شود و به مخاطب این امکان را می‌دهد تا با جستجوی یک هشتگ، به یک موضوع یکسان، از نگاه‌های متفاوت دست پیدا کند. علاوه بر این کمک می‌کند تا مخاطبان گسترده‌تری به مطالب ما دسترسی داشته باشند. برای انتخاب و استفاده از هشتگ‌های مرتبط، بهتر است بنچ مارک انجام بدهیم تا بدانیم رقبای‌مان از چه هشتگ‌هایی استفاده می‌کنند. بعد از جمع‌آوری فالوورهای بیشتر و شناخته‌تر شدن برندمان میان مخاطبان و رقبا، می‌توانیم از هشتگ‌های مخصوص به خودمان استفاده کنیم. هشتگ‌هایی با نام برند و شعار تبلیغاتی تا مخاطب با استفاده از آن‌ها، یکجا به مطالب ارائه شده دسترسی داشته باشد.

6- استوری، هایلایت، لایو و IGTV را فراموش نکنیم

مهم‌ترین نکته در استفاده از رسانه‌های اجتماعی، ایجاد و حفظ تعامل با مخاطب است. استوری و لایو هر کدام کمک می‌کنند تا ارتباط نسبتا مستقیمی با مخاطب داشته باشیم. استوری برای انتشار عکس‌های به اصطلاح یک‌دفعه‌ای و کم کیفیت‌تر مناسب است. هایلات هم این امکان را می‌دهد تا بعد از گذشت 24 ساعت  استوری‌هایمان را ذخیره کنیم. لایو هم آپشن دیگری است که امکان برقراری ارتباط نزدیک‌تر با مخاطب را فراهم می‌کند. IGTV هم گزینه‌ای است که تقریبا به تازگی معرفی شده است و این امکان را می‌دهد تا ویدیوهایی بیشتر از 1 دقیقه آپلود کنیم.

7- از مخاطبان‌مان قدردانی کنیم

در ابتدا، بهتر است روزانه تعدادی از عکس‌ها و ویدیوهای مخاطبان‌ را لایک کنیم. این کار کمک می‌کند تا تعدادی از فالوورهای‌مان را از این طریق به دست بیاوریم. بعد از افزایش نسبی فالوور، بابت همراهی مخاطبان‌مان از آنها تشکر کنیم. بد نیست برا پاسخ دادن به حمایت‌شان هر از گاهی مسابقات اینستاگرامی برگزار کنیم، قرعه‌کشی کنیم و به مناسبت‌های مختلف جایزه بدهیم. در این میان می‌توانیم شرایط مسابقه را فالو و لایک شدن توسط مخاطب قرار بدهیم.

8- از اینفلوئنسرها کمک بگیریم

در این راه می‌توانیم روی کمک اینفلوئنسرها حساب باز کنیم. تبلیغ کسب‌وکار ما توسط اینفلوئنسرها به شدت روی اعتماد و پذیرش افراد و در کل افزایش فالوور اثرگذار است. در کل بهتر است اینفلوئنسرها تجربه استفاده از محصول ما را داشته باشند.

باورهای غلط در مورد افزایش فالوور

خرید فالوور

یکی از راه‌های ساده و ابتدایی، خرید فالوور است. هرچند که این روش زمان و هزینه کم‌تری را صرف می‌کند اما روش مناسبی نیست و اصولا توصیه نمی‌شود؛ چرا که فالوور و لایک‌های فیک یا تقلبی، مزیتی برای اکانت ما محسوب نمی‌شوند. بهتر است افزایش فالوور به صورت ارگانیک و طبیعی صورت بگیرد. خرید فالوور به ظاهر مخاطبان را افزایش می‌دهد اما نه تنها باعث کاهش اینگیجمنت کلی می‌شود، بلکه به تصویر برندی که دلخواه‌تان است لطمه می‌زند.

استفاده از ربات‌ها

معمولا استفاده از ربات‌های اینستاگرام به ظاهر مفید است اما مثل خرید فالوور توصیه نمی‌شود. ربات اینستاگرام یک برنامه است که در قالب اکانت شما به دنبال اکانت‌هایی می‌گردد که ممکن است محتوای شما برایشان جذاب باشد و بعد با کامنت، فالو و لایک آن‌ها را به سمت شما می‌کشاند.

در نهایت با شاخص‌های ارزیابی عملکرد اینستاگرام، می‌توانیم میزان موفقیت‌مان را با استفاده از این رسانه اجتماعی اندازه‌گیری کنیم و دریابیم تا چه اندازه به اهداف‌مان نزدیک شده‌ایم.

آژانس دیجیتال مارکتینگ ماکان، به کمک بخش‌های استراتژی، خلاقیت و تولید محتوای متنی و تصویری تلاش می‌کند تا شما را در مدیریت شبکه‌های اجتماعی‌تان یاری کند.

منبع: آژانس دیجیتال مارکتینگ ماکان



:: بازدید از این مطلب : 508
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : سه شنبه 25 دی 1397 | نظرات ()
نوشته شده توسط : elena golchin

گروه تمرکز یا Focus Group چیست؟

بحث و تبادل نظر در گروه تمرکز یا (Focused Group Discussion (FGD، یکی از روش‌های کیفی تحقیقات پایه بوده، که از علوم اجتماعی وارد حوزه‌ی مدیریت و بازاریابی شده است. تشکیل گروه تمرکز یا Focus Group، یکی از روش‌های مورد استفاده در تحقیقات بازار است که در آن به اطلاعاتی درباره‌ی میزان آگاهی بازار هدف از برند و یا چالش‌ها و نظرات آن‌ها هنگام خرید از محصولات یا استفاده از خدمات خود دست خواهید یافت. برای تشکیل گروه تمرکز، افراد محدودی از جامعه هدف (معمولاً بین 6 تا 10 نفر)، انتخاب شده و سپس تحلیل‌ها، نظرات و احساست خود را آزادانه در گروه تمرکز بیان می‌کنند. این نظرات قابل نقد و بررسی بوده و می‌تواند رد یا قبول شود. از این طریق می‌توانید پاسخ بسیاری از سوالات خود را که نیازمند بینش عمیق‌تر و تعامل با مشتریان و مخاطبان از نزدیک هستند، بیش‌تر درک کنید. به کمک نتایج حاصل از این جلسات، می‌توانید دریابید تا چه میزان در مسیر درست حرکت کرده‌اید و در گام‌های بعدی از سردرگمی نجات یابید.
تشکیل گروه‌های تمرکز برای کسب و کارهایی که برای تولید محصول و یا ارائه خدمت جدید خود نیازمند آزمون کشش بازار هستند و یا حتی می‌خواهند تغییری در نوع بسته‌بندی محصولات قبلی خود ایجاد کنند، روشی مناسب است، چرا که پیش از تولید انبوه محصول و عرضه‌ی عمومی آن، می‌توانند دریابند تا چه حد مورد استقبال مخاطبان و مشتریان قرار خواهند گرفت.

مراحل ایجاد یک گروه تمرکز (Focus Group)

مرحله اول: برنامه‌ریزی و تعیین اهداف

همان‌گونه که اشاره شد، گروه تمرکز غالباً با هدف شناسایی و حل یک مسئله و یا تجزیه و تحلیل یک محصول/ خدمت تشکیل می‌شود تا از درک و برداشت افراد در جایگاه مشتری از ویژگی‌های کمی و کیفی محصول مطلع گردید. پیش از تشکیل گروه، باید موضوعات مشخصی که در آن‌ها نیازمند اطلاعات هستید، به طور دقیق مشخص کرده و سپس سوالاتی را که باید در جلسه مطرح کنید، بسیار شفاف طراحی نمایید. زمان بهینه‌ی جلسه را تعیین کرده و قوانین جلسه را تدوین کنید. بهتر است زمان جلسه از یک ساعت و نیم تجاوز نکند تا برای اعضای گروه خسته کننده نشود. همچنین می‌توانید برای استفاده از روش‌هایی جهت تشویق افراد به شرکت در بحث و جلوگیری از کسالت‌بار شدن محیط برنامه‌ریزی کنید.

مرحله دوم: انتخاب اعضای گروه

اعضای گروه باید از جامعه‌ی مخاطبان هدف شما انتخاب شوند. پیش از این مرحله باید پرسونای مخاطب خود را به درستی شناسایی کنید. انتخاب افراد باید به نحوی باشدکه از هر طیفی یک نماینده در گروه حاضر باشد، تا بتوانیم به طور نسبی تمام تفکرات را پوشش دهیم. فراموش نکنید که تمام اعضای گروه در برخی ویژگی‌ها نقطه‌ی اشتراک دارند که همان پرسونای مخاطب شماست.

مرحله سوم: مدیریت و برگزاری جلسه

پس از بخش معرفی خودتان و هدف کلی از برگزاری گروه تمرکز، اعضای گروه ضمن معرفی خود، مهارت‌هایشان را ذکر می‌کنند تا افراد اندکی با یکدیگر آشنا شوند. برای شروع جلسه، بهتر است با طرح سوالات ساده‌تر شروع کنید و به افراد اندکی زمان دهید تا به پاسخ‌ها فکر کنند. پس از اینکه بحث مقداری پیش رفت، سوالات اصلی‌تر و چالش‌برانگیز را بپرسید. در پایان بحث، پرسش‌های نهایی که حکم جمع‌بندی دارند را مطرح کنید. به این ترتیب بسیار راحت‌تر می‌توانید نتیجه‌ی جلسه را در ذهن خود طبقه‌بندی کنید. فراموش نکنید مدیریت زمان در هر سه بخش فوق بسیار مهم است. می‌توانید بین جلسه، زمان‌هایی را به پذیرایی و استراحت اختصاص دهید و به گونه‌ای رفتار کنید که افراد احساس راحتی کنند. در طول بحث، سعی کنید تمرکز را روی فرد خاصی قرار ندهید و تمام افراد را در بحث شرکت دهید. در میان پرسش‌ها اندکی مکث کنید و به افراد کم‌حرف‌تر فرصت اظهار نظر دهید. برای ارزیابی جلسه بهتر است مکالمات را ضبط نمایید. در صورتی که به پاسخ تمام سوالات خود دست نیافتید، می‌توانید جلسات دیگری نیز برگزار کنید. در زیر با نمونه‌هایی از سوالاتی که می‌توانید در گروه تمرکز مطرح کنید، آشنا می‌شوید:

  • کدام ویژگی محصول یا خدت شما را دوست دارید؟
  • کدام روندهای جدید این صنعت توجه شما را به خود جلب می‌کند؟
  • نظر شما در مورد نقاط قوت و ضعف رقبا و محصولات یا خدمات مشابه ما چیست؟
  • در مورد نحوه‌ی استفاده از محصول و زمان و مکان استفاده از آن توضیح دهید.
  • مایلید چه ویژگی‌هایی به محصول یا خدمت ما اضافه و یا از آن کم شود؟

مرحله چهارم: تحلیل داده‌ها و نتیجه‌گیری

داده‌های به دست آمده از جلسات را به صورت منظم دسته‌بندی و ارزیابی کنید. از این طریق می‌توانید به سرعت و به آسانی از احساسات، تمایلات و دیدگاه مشتریان نسبت به محصول یا خدمت خود آگاه شده و به پاسخ مورد نظر خود دست یابید.به علاوه، قادر خواهید بود از ایده‌های عمیق و بی‌واسطه مخاطبان خود در راستای بهبود کسب و کار خود بهره گیرید.
شرکت تبلیغاتی مات، ارائه دهنده‌ی کلیه خدمات تبلیغاتی، با پیاده‌سازی نتایج حاصل از تحقیقات بازار و تشکیل گروه‌های تمرکز یا Focus Group، در پیش‌برد مقاصد و رشد کسب و کار شما تاثیر به‌سزایی خواهد گذاشت.

منبع: آژانس دیجیتال مارکتینگ مات



:: بازدید از این مطلب : 525
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : دو شنبه 24 دی 1397 | نظرات ()
نوشته شده توسط : elena golchin

گروه تمرکز یا Focus Group چیست؟

بحث و تبادل نظر در گروه تمرکز یا (Focused Group Discussion (FGD، یکی از روش‌های کیفی تحقیقات پایه بوده، که از علوم اجتماعی وارد حوزه‌ی مدیریت و بازاریابی شده است. تشکیل گروه تمرکز یا Focus Group، یکی از روش‌های مورد استفاده در تحقیقات بازار است که در آن به اطلاعاتی درباره‌ی میزان آگاهی بازار هدف از برند و یا چالش‌ها و نظرات آن‌ها هنگام خرید از محصولات یا استفاده از خدمات خود دست خواهید یافت. برای تشکیل گروه تمرکز، افراد محدودی از جامعه هدف (معمولاً بین 6 تا 10 نفر)، انتخاب شده و سپس تحلیل‌ها، نظرات و احساست خود را آزادانه در گروه تمرکز بیان می‌کنند. این نظرات قابل نقد و بررسی بوده و می‌تواند رد یا قبول شود. از این طریق می‌توانید پاسخ بسیاری از سوالات خود را که نیازمند بینش عمیق‌تر و تعامل با مشتریان و مخاطبان از نزدیک هستند، بیش‌تر درک کنید. به کمک نتایج حاصل از این جلسات، می‌توانید دریابید تا چه میزان در مسیر درست حرکت کرده‌اید و در گام‌های بعدی از سردرگمی نجات یابید.
تشکیل گروه‌های تمرکز برای کسب و کارهایی که برای تولید محصول و یا ارائه خدمت جدید خود نیازمند آزمون کشش بازار هستند و یا حتی می‌خواهند تغییری در نوع بسته‌بندی محصولات قبلی خود ایجاد کنند، روشی مناسب است، چرا که پیش از تولید انبوه محصول و عرضه‌ی عمومی آن، می‌توانند دریابند تا چه حد مورد استقبال مخاطبان و مشتریان قرار خواهند گرفت.

مراحل ایجاد یک گروه تمرکز (Focus Group)

مرحله اول: برنامه‌ریزی و تعیین اهداف

همان‌گونه که اشاره شد، گروه تمرکز غالباً با هدف شناسایی و حل یک مسئله و یا تجزیه و تحلیل یک محصول/ خدمت تشکیل می‌شود تا از درک و برداشت افراد در جایگاه مشتری از ویژگی‌های کمی و کیفی محصول مطلع گردید. پیش از تشکیل گروه، باید موضوعات مشخصی که در آن‌ها نیازمند اطلاعات هستید، به طور دقیق مشخص کرده و سپس سوالاتی را که باید در جلسه مطرح کنید، بسیار شفاف طراحی نمایید. زمان بهینه‌ی جلسه را تعیین کرده و قوانین جلسه را تدوین کنید. بهتر است زمان جلسه از یک ساعت و نیم تجاوز نکند تا برای اعضای گروه خسته کننده نشود. همچنین می‌توانید برای استفاده از روش‌هایی جهت تشویق افراد به شرکت در بحث و جلوگیری از کسالت‌بار شدن محیط برنامه‌ریزی کنید.

مرحله دوم: انتخاب اعضای گروه

اعضای گروه باید از جامعه‌ی مخاطبان هدف شما انتخاب شوند. پیش از این مرحله باید پرسونای مخاطب خود را به درستی شناسایی کنید. انتخاب افراد باید به نحوی باشدکه از هر طیفی یک نماینده در گروه حاضر باشد، تا بتوانیم به طور نسبی تمام تفکرات را پوشش دهیم. فراموش نکنید که تمام اعضای گروه در برخی ویژگی‌ها نقطه‌ی اشتراک دارند که همان پرسونای مخاطب شماست.

مرحله سوم: مدیریت و برگزاری جلسه

پس از بخش معرفی خودتان و هدف کلی از برگزاری گروه تمرکز، اعضای گروه ضمن معرفی خود، مهارت‌هایشان را ذکر می‌کنند تا افراد اندکی با یکدیگر آشنا شوند. برای شروع جلسه، بهتر است با طرح سوالات ساده‌تر شروع کنید و به افراد اندکی زمان دهید تا به پاسخ‌ها فکر کنند. پس از اینکه بحث مقداری پیش رفت، سوالات اصلی‌تر و چالش‌برانگیز را بپرسید. در پایان بحث، پرسش‌های نهایی که حکم جمع‌بندی دارند را مطرح کنید. به این ترتیب بسیار راحت‌تر می‌توانید نتیجه‌ی جلسه را در ذهن خود طبقه‌بندی کنید. فراموش نکنید مدیریت زمان در هر سه بخش فوق بسیار مهم است. می‌توانید بین جلسه، زمان‌هایی را به پذیرایی و استراحت اختصاص دهید و به گونه‌ای رفتار کنید که افراد احساس راحتی کنند. در طول بحث، سعی کنید تمرکز را روی فرد خاصی قرار ندهید و تمام افراد را در بحث شرکت دهید. در میان پرسش‌ها اندکی مکث کنید و به افراد کم‌حرف‌تر فرصت اظهار نظر دهید. برای ارزیابی جلسه بهتر است مکالمات را ضبط نمایید. در صورتی که به پاسخ تمام سوالات خود دست نیافتید، می‌توانید جلسات دیگری نیز برگزار کنید. در زیر با نمونه‌هایی از سوالاتی که می‌توانید در گروه تمرکز مطرح کنید، آشنا می‌شوید:

  • کدام ویژگی محصول یا خدت شما را دوست دارید؟
  • کدام روندهای جدید این صنعت توجه شما را به خود جلب می‌کند؟
  • نظر شما در مورد نقاط قوت و ضعف رقبا و محصولات یا خدمات مشابه ما چیست؟
  • در مورد نحوه‌ی استفاده از محصول و زمان و مکان استفاده از آن توضیح دهید.
  • مایلید چه ویژگی‌هایی به محصول یا خدمت ما اضافه و یا از آن کم شود؟

مرحله چهارم: تحلیل داده‌ها و نتیجه‌گیری

داده‌های به دست آمده از جلسات را به صورت منظم دسته‌بندی و ارزیابی کنید. از این طریق می‌توانید به سرعت و به آسانی از احساسات، تمایلات و دیدگاه مشتریان نسبت به محصول یا خدمت خود آگاه شده و به پاسخ مورد نظر خود دست یابید.به علاوه، قادر خواهید بود از ایده‌های عمیق و بی‌واسطه مخاطبان خود در راستای بهبود کسب و کار خود بهره گیرید.
شرکت تبلیغاتی مات، ارائه دهنده‌ی کلیه خدمات تبلیغاتی، با پیاده‌سازی نتایج حاصل از تحقیقات بازار و تشکیل گروه‌های تمرکز یا Focus Group، در پیش‌برد مقاصد و رشد کسب و کار شما تاثیر به‌سزایی خواهد گذاشت.

منبع: آژانس دیجیتال مارکتینگ مات



:: بازدید از این مطلب : 307
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : دو شنبه 24 دی 1397 | نظرات ()
نوشته شده توسط : elena golchin

ممکن است بارها برای کسب اطلاعات در مورد موضوعات متفاوت، دیدن یک ویدیو را به خواندن یک مطلب طولانی ترجیح داده باشیم. در دنیای امروز از اهمیت و سودی که یک ویدیو به کسب‌وکار ما می‌رساند و فایده‌ای که برای مخاطب دارد، نمی‌توان غافل بود. Video Marketing یا بازاریابی ویدیویی یکی از راه‌های افزایش آگاهی از برند و ایجاد اینگیجمنت میان مخاطب، برند و محصولات و خدماتی است که ارائه می‌دهیم. به‌علاوه این امکان را می‌دهد تا به وسیله ابزارهای متفاوت میزان مشغولیت مخاطب با برند را مانیتورینگ کنیم.

برای سود بردن از مزایای ویدیو مارکتینگ بهتر است نکات زیر را مد نظر قرار بدهیم:

داستان‌سرایی

در ویدیو مارکتینگ نوع پیامی که به مخاطب منتقل می‌کنیم بسیار اهمیت دارد. اگر دریافت‌ مخاطب این باشد که هدف ما تنها فروش است، باید بدانیم که مسیر را اشتباه آمده‌ایم. برای بازاریابی ویدیویی موفق بهتر است تمرکز ویدیو روی داستانی باشد که در خلال آن می‌خواهیم پیام‌مان را به مخاطب منتقل کنیم.

ایجاد اینگیجمنت

بهتر است داستان و پیام‌مان را به نحوی انتفال بدهیم که برای مخاطب جذاب باشد و ذهن ‌اش را به خود مشغول کند. توجه به نیازها و خواسته‌ نیز می‌تواند رغبت مخاطب را به دیدن ویدیویی که ارائه می‌دهیم، بیشتر کند. برای اثرگذاری بیشتر روی احساسات مخاطب و گرفتن ارتباط پایدارتر می‌توان از بازاریابی احساسی استفاده کرد.

ویدیوهای کوتاه

اگر بخواهیم واقع‌بین باشیم حتی خودمان هم حوصله تماشای ویدیوهای طولانی را نداریم و ترجیح می‌دهیم در کوتاه‌ترین زمان، اطلاعاتی را که به دنبال‌شان هستیم، پیدا کنیم. پس بهتر است در ساخت ویدیوها از پرداختن به حاشیه‌ پرهیز کنیم و نکات اصلی را مد نظر قرار بدهیم.

انتشار ویدیو

خوشبختانه از طریق کانال‌های متفاوتی می‌توانیم ویدیوهای‌مان را منتشر کنیم. رسانه‌های اجتماعی مثل اینستاگرم، یوتیوب، فیس‌بوک و … این امکان را فراهم کرده‌اند تا ویدیوهای‌مان را در دسترس طیف گسترده‌ای از مخاطبان قرار بدهیم.

آنالیز و تحلیل

نیاز داریم روی آمار و ارقامی که به دست می‌آوریم تمرکز کنیم تا بدانیم چرا یک ویدیو بازدید کننده بیشتری داشته و ویدیویی دیگر مورد استقبال قرار نگرفته است. تحلیل داده‌ها و آمارهای به دست آمده این امکان را می‌دهد تا در ساخت ویدیو برای مخاطب مناسب، دقت بیشتری به خرج بدهیم.

مزایا و چالش‌های استفاده از ویدیو مارکتینگ

از طریق ویدیوها می‌توانیم ارتباط با مخاطب را تقویت کنیم؛ توجه به نیازهای و خواسته‌های او و ارائه اطلاعات به صورت مختصر و در کوتاه‌ترین زمان، امکان هدایت مخاطب بالقوه به قیف فروش را افزایش می‌دهد. ویدیو مارکتینگ کمک می‌کند تا برای معرفی و پاسخ‌گویی به نیازها، خودمان را به مخاطب هدف برسانیم. همچنین باید توجه داشته باشیم که ویدیو با محتوای با ارزش، مخاطب جدید را به خود جذب می‌کند و در صورت پاسخ‌دهی به نیاز مخاطب و برانگیختن احساسات او، می‌توانیم به وایرال شدن ویدیوهای‌مان امیدوار باشیم.

همچنین از طریق ساخت بک‌لینک‌ها، تقویت لینک‌ها و افزایش ترافیک وب‌سایت می‌توان روی بهبود نتیجه موتورهای جستجو اثر مثبت گذاشت و تمایل به خرید مخاطب را 64 تا 85 درصد افزایش داد. علاوه بر این اثرگذاری دیدن یک ویدیو بسیار بیشتر از شنیدن نظر اطرافیان یا خواندن دیگر نظرات در رسانه‌ها است. طبق تحقیقات انجام شده، مخاطب بعد از شنیدن اطلاعات، بعد از گذشت 3 روز تنهای 10% از اطلاعات در ذهن مخاطب است اما در مواجهه با یک ویدیو، بعد از گذشت 3 روز 65% از اطلاعات را به خاطر می‌آورد؛ حتی کلمه ویدیو، نرخ باز کردن لینک‌ها را تا 19% افزایش می‌دهد.

در مورد چالش‌های ویدیو مارکتینگ نیز می‌توان به بودجه بالا و نیاز به تیم و تجهیزات حرفه‌ای اشاره کرد. علاوه بر این امروزه، جدا از این مسائل باید محتوایی تولید کنیم که ارزشمند باشد، ذهن مخاطب را به خود مشغول کند و او را به خرید ترغیب کند. هدف اصلی ویدیو مارکتینگ، رساندن پیام و داستان‌سرایی است اما این نکته را نباید فراموش کرد که ویدیوهایی که ارائه می‌کنیم باید با قیف فروش کسب‌وکار ما هم‌تراز باشند.

در ویدیو مارکتینگ باید بدانیم هدف‌مان از تولید ویدیو چیست، مخاطب‌مان چه کسانی هستند و چه پیامی را می‌خواهیم منتقل کنیم تا بر اساس پرسونای مخاطب به نیازها پاسخ بدهیم.

آژانس دیجیتال مارکتینگ ماکان شما را برای ساخت محتوای تصویری و متنی متناسب به ویژگی‌های برند و مخاطبانتان یاری می‌رساند. از نمونه کارهای انجام شده توسط آژانس دیجیتال مارکتینگ ماکان می‌توان به ساخت ویدیو برای Honor 8، Mate 9، Nova 2 Plus، جشنواره عید دیدنی و هفته تکنولوژی هوآوی اشاره کرد.

منبع: آژانس دیجیتال مارکتینگ ماکان



:: بازدید از این مطلب : 318
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : یک شنبه 23 دی 1397 | نظرات ()
نوشته شده توسط : elena golchin

یکی از موفق‌ترین استراتژی‌های بازاریابی محتوا، تولید محتوای همیشه سبز است. نام‌گذاری محتوای همیشه سبز یا Evergreen Content با الهام از طبیعت انجام شده و به معنای محتوایی است که همواره مردم در مورد آن جست و جو می‌کنند و در هر زمان می‌توانند از آن به عنوان مرجعی مفید و ارزشمند استفاده نمایند. این مفهوم در مقابل نوع دیگری از محتوا قرار می‌گیرد که شامل موضوعات و ترندهای روز است و با گذشت زمان اعتبار چندانی ندارد.

ویژگی‌های محتوای همیشه سبز

  • با گذشت زمان از اعتبار محتوای همیشه سبز کاسته نشده و همواره مفید و مرتبط است.
  • محتوای همیشه سبز، علاوه بر جذابیت بالا، ارزشمند ومنحصربه‌فرد است و مطالبی عمیق و با کیفیت به مخاطب ارائه می‌کند.
  • دارای ساختار استاندارد و از پیش برنامه‌ریزی شده است.
  • محتوای همیشه سبز به دلیل جذابیت و ارزش بالا، ترافیک زیادی به سمت وب‌سایت جذب می‌کند.
  • این نوع محتوا، قابلیت به اشتراک گذاری بالایی دارد.
  • محتوای همیشه سبز قابلیت به‌روز رسانی دارد.
  • تولید محتوای همیشه سبز می‌تواند فرصت مناسبی جهت دریافت اطلاعات مخاطبان و تبدیل آن‌ها به Lead یا مشتری راغب باشد.
  • محتوای همیشه سبز به دلیل دارا بودن کیفیت و اعتبار طولانی مدت، به خوبی توسط موتورهای جست و جو ایندکس شده و تاثیر بسیار زیادی در بهبود SEO یا بهینه‌سازی موتورهای جست و جو دارد.
  • تولید محتوای همیشه سبز نشان دهنده‌ی مهارت و تخصص شما در حوزه‌ی کسب و کارتان و ارزشمند بودن مخاطب از دیدگاه شماست.

محتوای همیشه سبز مرجعی مناسب برای پاسخ به سوالات همیشگی افراد است. این نوع محتوا قابلیت این را دارد که به طور مداوم به‌روزرسانی شود. نقطه‌ی مقابل محتوای همیشه سبز، محتوا یا مقالاتی هستند که با توجه به رویدادها و موقعیت‌های خاص نوشته شده‌اند و تاریخ انقضا دارند. برای مثال، اخبار و اتفاقات روز، گزارش رویدادها، اطلاعاتی در مورد کمپین‌های تبلیغاتی، شرایط شرکت در یک قرعه‌کشی، اخبار حوزه تکنولوژی مانند به‌روز رسانی یک دستگاه الکترونیکی و از این قبیل مقالات، در یک بازه‌ی زمانی خاص مورد توجه و بازدید مخاطبان قرار می‌گیرند و در اکثر موارد، بعد از آن تاریخ اعتبار چندانی نداشته و ترافیک چندانی به وب‌سایت هدایت نخواهند کرد.

مثال‌هایی از محتوای همیشه سبز

  • چگونه‌ها، مقالاتی هستند که با کلمه‌ی “چگونه” در تیتر آغاز شده، شامل طرح یک مشکل یا چالش و بررسی راه حل‌های آن هستند که اغلب برای مخاطب مفید و کاربردی اند.
  • مقالات آموزشی، مطالب جامع آموزشی هستند که همواره توسط افراد جست و جو می‌شوند. این نوع مطالب می‌توانند به صورت سری مقالات آموزشی و یا محتوای ویدیویی باشند.
  • راهنماها، مقالاتی هستند که می‌توانند در حوزه‌های مختلف از سطح مبتدی تا پیشرفته دسته‌بندی شوند.
  • تاریخچه‌ها، که اغلب در مورد یک موضوع یا محصول از گذشته تا کنون نوشته می‌شوند، همواره جذاب و کاربردی اند.
  • داستان‌ها، روایاتی حاوی مطالب مفید و آموزنده هستند و برای مخاطبان جذاب اند. داستان‌های موفقیت کسب و کار شما و مصاحبه با افراد مشهور می‌تواند در این دسته قرار گیرد.
  • لیست‌ها و تاپ لیست‌ها، منابع خوبی جهت ارائه ایده به مخاطبان هستند. برای مثال، 7 ابزار رایج برای اثر بخشی تبلیغات دیجیتال، در این دسته جای می‌گیرد.
  • واژه‌نامه و اصطلاحات پرکاربرد، باعث می‌شود مخاطبان عام از عبارات و اصطلاحات صنعت شما آگاه شوند.
  • معرفی کتاب‌های مرجع مرتبط با کسب وکار شما، راهنمای کامل و معتبری برای مخاطبان هستند.
  • مطالعات موردی، منابع مفیدی در تحقیقات هستند که تا سال‌ها معتبرند.
  • بیان اشتباهات رایج در موضوعات مختلف مرتبط با کسب و کار شما، می‌تواند راهنمای مناسبی برای مخاطبان باشد.

چالش‌ها و توصیه‌هایی جهت تولید محتوای همیشه سبز

پس از اینکه با مفهوم محتوای همیشه سبز یا Evergreen Content و مزایای آن آشنا شدید، وقت آن رسیده که با چالش‌ها و توصیه‌های لازم جهت تولید این نوع محتوا آشنا شوید.

  1. هدف نهایی ما از تولید محتوای همیشه سبز، خلق ارزش برای مخاطب است. پیش از تولید محتوای جذاب و منحصر‌به‌فرد، لازم است پرسونای مخاطبان و نیازها و علایق آن‌ها را به خوبی درک کنید. چرا که صرفاً رعایت اصول و استانداردهای تولید محتوای همیشه سبز دلیل بر ایجاد ارزش برای مخاطب نیست.
  2. با توجه به جامع و زمان‌بر بودن تولید محتوای همیشه سبز و به روز رسانی آن در مقایسه با نوع دیگر محتوا، نیاز به صرف هزینه‌ی بیش‌تری خواهد بود که در زمان تخصی بودجه باید به آن توجه کنید.
  3. طراحی رابط کاربری (UI) خوب، سبب می‌شود مخاطبان، تجربه کاربری (UX) بهتری داشته باشند.
  4. هنگام برنامه‌ریزی استراتژیک تولید محتوا، یک تقویم محتوا شامل زمان‌بندی و سطوح مقالات همیشه سبز تهیه کنید. همچنین زمانی را برای به‌روزرسانی محتوا و بهینه‌سازی مستمر CTAهای به‌کار رفته در مقالات اختصاص دهید.
  5. از روش‌های لینک بیلدینگ داخلی برای لینک دادن مقالات دیگر به مقالات حاوی محتوای همیشه سبز استفاده کنید.
  6. مقالات حاوی محتوای همیشه سبز را در شبکه‌های اجتماعی خود نشر دهید.
  7. در تدوین محتوای همیشه سبز، همانند دیگر انواع محتوا منحصربه‌فرد باشید و از محتوای کپی استفاده نکنید.
  8. استفاده از کلمات کلیدی مناسب می‌تواند نقش عمده‌ای در بهینه‌سازی موتورهای جست و جو ایفا کند.
  9. بخشی از بلاگ وب‌سایت خود را به پاسخ به سوالات متداول اختصاص دهید. از این طریق علاوه بر به‌روز رسانی محتوا، با مخاطبان تعامل برقرار خواهید کرد.

تیم حرفه‌ای تولید محتوای آژانس دیجیتال مارکتینگ ماکان، به کسب و کار شما جهت اجرای استراتژیهای تولید محتوا و تولید محتوای همیشه سبز یاری می‌رساند.

منبع: آژانس دیجیتال مارکتینگ ماکان



:: بازدید از این مطلب : 313
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : یک شنبه 23 دی 1397 | نظرات ()
نوشته شده توسط : elena golchin

همان‌گونه که افراد هنگام نیاز به خرید محصول و یا دریافت خدمت، از طریق پرس و جو از افراد مورد اعتماد، جست و جو در گوگل و شبکه‌های اجتماعی درباره‌ی آن تحقیق می‌کنند و سپس تصمیم می‌گیرند، شما نیز به عنوان صاحب کسب و کار باید برای دوام، رشد و بهبود در فضای رقابتی صنعت خود، تحقیقات بازار انجام دهید. به این مفهوم که درک درستی از بازار هدف، پرسونای مخاطبان، نیازها، احساسات و خواسته‌های آن‌ها در هر بخش از بازار، واکنش مشتریان نسبت به کیفیت و قیمت محصول، آگاهی از برند،میزان تقاضا، بررسی چالش‌های فعلی و پیش رو در بازار، رقبا و جایگاه‌شان در صنعت و … به دست آورده و از این اطلاعات در تصمیم‌گیری‌های مهم خود استفاده کنید. تحقیقات بازار خصوصاً پیش از لانچ محصول و یا پیاده‌سازی ایده‌های جدید، نقش بسیار مهمی ایفا می‌کند. به میزانی که تحقیقات بازار بهتری انجام دهید، بیش‌تر می‌توانید لید تولید کرده و سپس با پیاده‌سازی استراتژی‌های بازاریابی، آن‌ها را به مشتری وفادار تبدیل کنید. بسیاری از کسب و کارها از انجام تحقیقات بازار غافل اند، در نتیجه سهم بزرگی از بازار را از دست خواهند داد.

5 گام برای انجام تحقیقات بازار

1) تعیین هدف تحقیقات بازار

اولین گام مهم در تحقیقات بازار، تعیین یک هدف مشخص است. اینکه بدانید به دنبال یافتن پاسخ کدام سوالات هستید؟ کسب و کارهایی که در تحقیقات بازار، حوزه‌های مختلفی را همزمان باهم مورد بررسی قرار می‌دهند، غالباً دچار سردرگمی خواهند شد و به نتیجه‌ی معناداری نخواهند رسید. ابتدا باید سوالاتی کلی که با دانستن پاسخ آن‌ها به هدف خود می‌رسید، طرح کنید. برای مثال:

  • چرا مشتریان شما را انتخاب می‌کنند؟ چه فاکتورهایی در انتخاب آن‌ها موثر است؟
  • چه عواملی باعث می‌شود شما و یا رقبایتان را انتخاب نکنند؟
  • با استفاده از محصول یا خدمت شما، چه سودی می‌برند؟ شما چه مشکلی از آن‌ها را حل می‌کنید؟
  • در صورتی که بخواهند یکی از رقبای شما را انتخاب کنند، کدام یک را انتخاب می‌کنند؟
  • چه میزان حاضرند برای حل مشکل خود هزینه کنند؟
  • کدام نحوه‌ی تعامل را می‌پسندند؟
  • کدام روندهای جدید این صنعت توجه‌شان را به خود جلب می‌کند؟
  • از دید آن‌ها، چه ویژگی‌هایی باید به محصول یا خدمت شما اضافه و یا از آن کم شود؟

2) شناسایی پرسونای مخاطب

پیش از برقراری ارتباط مستقیم و طرح پرسش از مخاطبان و مشتریان خود، باید سعی در شناخت آن‌ها، شامل سن، تعداد اعضای خانواده، محل زندگی، شغل، بودجه و از این دست ویژگی‌های دموگرافیک داشته باشید. سپس عادات خرید، علایق و سلیقه آن‌ها، قدرت خرید، احساسات، چالش‌ها و نیازهایی که در طول روز با آن مواجه‌اند و… را درک کنید. ابزارهای آنلاین در این قسمت به کمک کسب و کارها آمده و روند نظرسنجی‌ها و ردیابی رفتار مشتریان را بسیار ساده‌تر کرده‌اند.

3) تحلیل رقبا

یکی از گام‌های مهم در تحقیقات بازار، شناسایی و آنالیز رقباست. بررسی انواع محصولات یا خدمات، سهم بازار، پرسونای مخاطبان، کانال‌های توزیع، ممیزی دارایی‌های دیجیتال، نحوه قیمت‌گذاری، فعالیت‌های بازاریابی، شناسایی آمیخته بازاریابی ، نقاط قوت و ضعف رقبا و تاکتیک‌های تعامل با مشتری از جمله تحقیقاتی است که انجام آن‌ها برای موفقیت‌آمیز بودن تحقیقات بازار الزامی هستند.

4) انتخاب مناسب‌ترین روش انجام تحقیقات بازار

به طور کلی، روش‌های تحقیقات بازار را می‌توان به دو نوع کمی و کیفی تقسیم کرد. در روش‌های کمی، با اطلاعات آماری جمع‌آوری شده سر و کار داریم و در روش‌های کیفی از طریق تعامل با مخاطبان، از نظرات مستقیم و احساسات آن‌ها استفاده می‌کنیم. انتخاب روش به کار رفته در تحقیقات بازار، بسته به نوع کسب و کار و مخاطبان شما دارد.
پیش از استفاده از آمار و ارقام رسمی موجود، از تحقیقات پایه‌ای (اولیه) جهت پاسخ به سوالات اصلی و رسیدن به هدف خود از تحقیقات بازار، استفاده کنید. روش‌هایی مثل تشکیل گروه تمرکز یا Focus Group، تهیه پرسشنامه‌های آنلاین، مصاحبه تلفنی و… از انواع تحقیقات پایه‌ای هستند. برای تشکیل گروه تمرکز، ابتدا هدف را به طور دقیق مشخص کرده و سوالاتی را که باید در جلسه مطرح کنید، بسیار شفاف طراحی نمایید. سپس افراد محدودی از جامعه هدف (معمولاً بین 6 تا 10 نفر)، انتخاب شده و تحلیل‌ها، نظرات و احساست خود را در رابطه با سوالات مطح شده، آزادانه در گروه تمرکز بیان می‌کنند. این نظرات قابل نقد و بررسی بوده و می‌تواند رد یا قبول شود. پس از جمع‌بندی نظرات، می‌توانید پاسخ بسیاری از سوالات خود را که نیازمند بینش عمیق‌تر و تعامل با مشتریان و مخاطبان از نزدیک هستند، بیش‌تر درک کنید و از نتایج حاصل در بهبود کسب و کار خود بهره گیرید.
برای انجام تحقیقات ثانویه، می‌توانید از منابعی مانند کتابخانه‌ها، مجلات، آمار سایت‌های خبری معتبر و رسمی، آژانس‌ها و موسسات آموزشی معتبر، شبکه‌های اجتماعی رقبا استفاده کنید.

5) تحلیل نتایج

در نهایت، تمام داده‌های به‌دست‌آمده را طبقه‌بندی کرده و نتایج را تحلیل کنید. می‌توانید از اطلاعات حاصل در بسیاری از موارد مانند تحلیل SWOT کسب و کار خود و شناسایی نقاط ضعف و قوت‌تان، ایده گرفتن برای ارائه محصولات یا خدمات جدید، پاسخ به نیازهای جدید مشتریان، بهبود فرآیندها و.. استفاده کنید و به روز باشید. همواره به این نکته توجه کنید که داده‌های حاصل از این تحقیقات با توجه به تغییرات دائم بازار، تا مدت مشخصی اعتبار دارند.

مزایای انجام تحقیقات بازار

علاوه بر شناختن مشتریان و درک نظرات آن‌ها، انجام تحقیقات بازار باعث می‌شود جایگاه خود را در صنعت بهتر بشناسید، از روندهای جدید و پیش رو در صنعت آگاه شده و خود را مطابق با آن تطبیق دهید.به علاوه می‌توانید تا حدی تغییرات بازار را پیش‌بینی کنید. بخش‌هایی از بازار را که تا کنون به آن‌ها توجه نداشتید را یافته و دلایل کناره‌گیری آن‌ها را تحلیل کنید. الگوهای رفتاری در خرید مشتریان را که تا به حال به آن‌ها توجه نداشتید را درک کنید. به علاوه در تحقیقات بازار، می‌توانید دید مناسبی نسبت به رقبا پیدا کرده و نقاط ضعف و قوت آن‌ها را بررسی کنید.

جالب است بدانید تحقیقات بازار، اثر عمده‌ای در رشد کسب و کارها و افزایش سودآوری و نرخ بازگشت سرمایه (ROI) دارد. شرکت‌هایی که به طور مستمر تحقیقات بازار انجام می‌دهند، حدود 10 برابر سریع‌تر از شرکت‌هایی که تحقیقات بازار انجام نداده‌اند، رشد و حدوداً 2 برابر سودآوری داشته‌اند.

اگر در کسب و کار خود از انجام تحقیقات بازار غافل شوید، سرانجام فرصت‌های بسیاری جهت رشد و بخش عمده‌ای از بازار هدف را از دست خواهید داد. برای اطمینان از انجام صحیح و بهینه‌ی تحقیقات بازار، می‌توانید از تخصص آژانس دیجیتال مارکتینگ ماکان بهره‌مند شوید.

منبع: آژانس دیجیتال مارکتینگ ماکان



:: بازدید از این مطلب : 328
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : شنبه 22 دی 1397 | نظرات ()
نوشته شده توسط : elena golchin

تبلیغات همسان یا Native Advertising یکی از روش‌هایی است که بابت انتشار آن در دیگر سایت‌ها و به ازای هر کلیک (PPC) هزینه می‌شود، به مطالب سایت یا حتی عناوین و موضوعات سایت شباهت دارد، آگاهی از برند را افزایش می‌دهد و البته با دیگر تبلیغات بنری متفاوت است.
طبق نتایجی که از طریق روش‌های بازاریابی عصبی و تحلیل CTR ها (نسبت تعداد کلیک‌ها به تعداد نمایش‌های هر تبلیغ) به دست آمده است، افراد معمولا تبلیغات را نادیده می‌گیرند اما این موضوع در مورد تبلیغات همسان تا حدی متفاوت است؛ همان‌طور که از اسمش پیدا است این مدل، شبیه به تبلیغات معمول نیست و بیشتر به محتوا، عناوین و موضوعاتی جذابی شباهت دارد که مخاطب به دنبال آنها است. اگر به نوشتن عناوین و موضوعات جذاب علاقه دارید، خواندن بلاگ 13 راه برای نوشتن تیترهای جذاب و پربازدید را به شما توصیه می‌کنیم. طبق تحقیقات انجام شده 70% افراد به محصولاتی که در قالب محتوا تبلیغ می‌شوند بیشتر توجه نشان می‌دهند تا تبلیغاتی که به روش‌های سنتی منتشر می‌شوند. از نمونه‌های قدیمی تبلیغات همسان می‌توان به تبلیغات موجود در روزنامه‌ها و از نمونه‌های جدید به تبلیغاتی که در رسانه‌های اجتماعی مثل فیس‌بوک و توییتر وجود دارند، اشاره کرد. نکته کلیدی تبلیغات همسان این است که نسبت به سایر تبلیغات تمایل به خرید را 18% افزایش می‌دهد و مخاطب در مواجهه با آن حالت تدافعی کمتری دارد؛ هرچند که مخاطب آگاه است که با نوعی از تبلیغات در تماس است اما نسبت به تبلیغات سنتی، تمایل بیشتری به کلیک روی تبلیغات همسان دارد.

تبلیغات همسان بیشتر ماهیت متنی دارد و مانند دیگر تبلیغات، یکباره در صفحه ظاهر نمی‌شود. در تبلیغات متنی تلاش می‌شود تا هماهنگی میان تبلیغ و محتوا حفظ شود و از هدف، ظاهر و حسی که قرار است محتوا به مخاطب منتقل ‌کند تقلید شود تا مخاطب راحت‌تر اعتماد کند. هرچند که همه کسب‌وکارها بابت جایگاه تبلیغات و به ازای هر کلیک هزینه می‌کنند اما همه تلاش‌شان این است که تبلیغات، به چشم مخاطب طبیعی به نظر بیاید. البته نباید تبلیغات همسان را با بازاریابی محتوا یکسان دانست. تبلیغات همسان ممکن است باعث ایجاد یک ارتباط دو طرفه میان مخاطب و برند باشد اما بازاریابی محتوا یک رویکرد بلند مدت است که روی اعتمادسازی مخاطب تمرکز می‌کند؛ هرچند که هدف هر دو افزایش آگاهی از برند است. یکی از KPI هایی در بازاریابی محتوا مورد استفاده قرار می‌گیرد، اندازه‌گیری تعداد Lead های به دست آمده است، در حالی که در تبلیغات همسان توجه‌ به ترافیک سایت و تعداد بازدید کمپین‌ها است.

مزایای استفاده از تبلیغات همسان

همان‌طور که بالاتر اشاره کردیم یکی از مزایای تبلیغات همسان، جلب توجه بیشتر، افزایش تمایل افراد به کلیک روی این نوع از تبلیغات و در نهایت افزایش تمایل افراد به خرید است. از دیگر مزایای تبلیغات همسان، به دلیل ارتباط با محتوای سایت و جذابیت آن، جلوگیری از Advertisement Fatigue است. Ad Fatigue احساس خستگی‌ و کلافگی‌‌ای است که در مواجهه با تبلیغات برای مخاطب اتفاق می‌‌افتد.
یکی دیگر از مزایای کمپین‎‌های تبلیغات همسان به دلیل جلب توجه بیشتر، نرخ بازدید بالاتری است که به نسبت دیگر کمپین‌ها، فراهم می‌کند. این نوع از تبلیغات می‌تواند در فضاهای مختلفی چون رسانه‌های اجتماعی، ویدیوها، سایت‌ها و … منتشر شود.
در تبلیغات همسان مانند دیگر انواع تبلیغات نیاز داریم که مخاطب هدف‌مان را شناسایی کنیم و با توجه به نیاز و علاقه او و در جایگاه مناسب، از انواع تبلیغات همسان استفاده کنیم؛ این موضوع کمک می‌کند تا نرخ بازگشت سرمایه مثبتی را تجربه کنیم. یکی دیگر از مزایای کمپین‎‌های تبلیغات همسان به دلیل جلب توجه بیشتر، نرخ بازدید بالاتری است که به نسبت دیگر کمپین‌ها، فراهم می‌کند. این نوع از تبلیغات می‌تواند در فضاهای مختلفی چون رسانه‌های اجتماعی، ویدیوها، سایت‌ها و … منتشر شود.
در دنیای امروز جلب اعتماد مشتری و ایجاد وفاداری در او یکی از موارد کلیدی برای موفقیت است. اگر هدف‌مان از تبلیغات همسان تنها افزایش درآمد باشد، بهتر است به دنبال راه دیگری باشیم زیرا برای مشتری مهم است که احساس کند به دنبال رفع نیاز یا حل مشکلی هستیم؛ در نتیجه محتوایی که به کار می‌بریم باید به گونه‌ای باشد که این حس را در او ایجاد کند. در نتیجه نیاز داریم تا تجربه مشتری را بهبود ببخشیم و به نیازها و تمایلات او پاسخ بدهیم تا مشتریان وفادار داشته باشیم و با شناسایی نیاز مخاطبان جدید، آنها را به سمت قیف فروش هدایت کنیم.
برای اجرای تبلیغات موفق بهتر است به برنامه‌ریزی و خرید سرمایه نیز توجه کنیم. برای شناسایی مخاطب هدف و ارائه تبلیغات، متناسب با نیازهای او، بهتر است از برنامه‌ریزان رسانه کمک بگیریم و برای انتشار تبلیغات در بستر مناسب و برای مخاطب مناسب روی خرید رسانه تمرکز کنیم.
در ادامه به چند مورد از انواع تبلیغات همسان می‌پردازیم:

انواع تبلیغات همسان

In-feed

بهتر است برای شروع، از این نوع تبلیغات استفاده کنیم. تبلیغات یا پست‌هایی که در فید رسانه‌های اجتماعی یا سایت‌ها و در کنار محتوا و پست‌ها ظاهر می‌شوند از این دست تبلیغات هستند. تبلیغات In-feed در سایت‌های مختلف متفاوت است و بسته به محتوای سایت و انتظار مخاطب، متغیراند.

روش کاربردی دیگری است که در نتیجه‌ای که انتظار داریم از موتورهای جستجو دریافت کنیم، موثر است. ممکن است بارها با این نوع از تبلیغات به هنگام جستجوی یک واژه در موتورهای جستجو، مواجه شده باشیم. معمولا نتایجی که به دست می‌آید تبلیغاتی در جایگاه تبلیغات پولی است و به نتایج جستجوهای ارگانیک بسیار شباهت دارد. تبلیغاتی که میان نتیجه‌های جستجو در گوگل ظاهر می‌شود یکی از معمول‌ترین مدل‌هایی است که احتمالا با آن برخورد کرده‌ایم.

معمولا تبلیغات پشتیبانی شده در قالب محتوای متنی یا ویدیو در وب‌سایت‌های پرمخاطب و شناخته شده منتشر می‌شود. هدف از این نوع تبلیغات آگاهی از برند و محصولات است که قالبا هم برندهای بزرگ و شناخته‌تر شده از این مدل برای تبلیغات استفاده می‌کنند.

برای تصمیم‌گیری نسبت به دریافت این خدمت از آژانس‌های دیجیتال مارکتینگ، بهتر است به گستردگی ارتباطات و قدرت مانیتورینگ آنها توجه کرد. آژانس دیجیتال مارکتینگ ماکان تلاش می‌کند تا به کمک ارتباطات گسترده شما را در انتشار تبلیغات همسان همراهی کند.

منبع: آژانس دیجیتال مارکتینگ ماکان



:: بازدید از این مطلب : 507
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : سه شنبه 18 دی 1397 | نظرات ()
نوشته شده توسط : elena golchin

پرسونال برندینگ چیست؟

پیش از این با مفهوم برند در کسب و کار آشنا شدید. برند در واقع مجموع احساساتی است که مشتری از داشتن هر گونه تعامل با کسب و کار شما دارد. در همین راستا لازم است افراد متخصص‌ با مهارت‌های مختلف در کسب و کارها، خود را در معرض دیده شدن قرار دهند. پرسونال برندینگ یا برندسازی شخصی، همان ارزش و تصویری است که شما به عنوان یک فرد حرفه‌ای در ذهن مخاطبان نسبت به خودتان ایجاد می‌کنید. برند شخصی شما مجموعه‌ی همان چیزی است که دوست دارید مخاطبان با شنیدن نام‌تان به یاد آورند. برای ایجاد یک پرسونال برندینگ استاندارد و مثبت، دانستن گام‌های زیر بسیار مفید خواهد بود.

شش گام اثربخش در پرسونال برندینگ

هدف خود را از پرسونال برندینگ تعیین کنید.

پیش از هرچیز باید هدف خود را مشخص کنید. برای موفقیت در هدف‌گذاری باید از مدل SMART پیروی کنید. طبق این مدل، اهداف باید مشخص، قابل اندازه‌گیری، دست یافتنی، واقع بینانه و مبتنی بر زمان باشند. در همین راستا باید بدانید که مشتاقید در چه راستایی فعالیت کنید و چگونه به مردم معرفی شوید. ارزش‌های شخصی شما در زندگی کدامند. معنای موفقیت و پیشرفت از دیدگاه شما چیست و چه چشم‌اندازی را پیش روی خود ترسیم می‌کنید.

خود را بشناسید و نقطه تمایز خود را مشخص کنید.

پس از تعیین هدف، باید به درستی خودتان را ارزیابی کنید و به طور کامل با کمک تحلیل SWOT از نقاط قوت و ضعف خود در حوزه‌ی تخصصی‌تان آگاه باشید. سپس می‌توانید با برنامه‌ریزی، توانایی‌های خود را بهبود بخشید. باید بتوانید به این سوال پاسخ دهید که به عنوان یک شخص حرفه‌ای، قادر به حل چه مشکلی هستید و چه ارزشی خلق خواهید کرد. داشتن نقطه تمایز با دیگران، یکی از ویژگی‌های بدیهی پرسونال برند است. کافی است ارزش وجودی خودتان را با دانش و مهارت‌های حرفه‌ای ترکیب کرده و آن را در معرض نمایش بگذارید. به عبارتی دیگر، پرسونال برند شما، نباید با شخصیت‌تان در تضاد باشد.

ثبات رویه داشته باشید و بر یک تخصص متمرکز شوید.

برای اینکه نام شما در یک زمینه تخصصی بر سر زبان‌ها بیفتد و به راحتی در ذهن افراد بماند، باید در یک حوزه تخصصی که به آن علاقه دارید فعالیت کنید. در حقیقت، کلیه‌ی فعالیت شما باید همواره یک پیام اصلی را به مخاطب برساند و او را سردرگم نکند. به عبارتی دیگر، شما از این طریق، هویت برند شخصی خود را هم‌راستا با اهداف، مهارت‌ها و نقاط تمایزتان به مخاطبان معرفی می‌کنید.

یک وب‌سایت شخصی راه‌اندازی کنید.

یکی از اولین گام‌های پرسونال برندینگ و به شهرت رسیدن در فضای آنلاین، داشتن یک وب‌سایت شخصی است. از این طریق می‌توانید مخاطبان مشتاق را به خود جذب کرده و به عبارتی لید تولید کنید. برای این کار لازم است از استراتژی‌های تولید محتوا استفاده کرده و با آن‌ها ارتباط برقرار کنید. با شناخت مخاطبان خود، می‌توانید دیدگاه‌ها و دانش خود را در کمال صداقت از طریق وبلاگ، دوره‌های آموزشی، کمپین‌های ایمیلی، تولید محتوای ویدیویی و یا ارائه‌ی وبینارها با آنان به اشتراک گذاشته و از نظرات آنان بهره‌مند شوید. صداقت در ارائه‌ی محتوا و نحوه‌ی تعامل با مخاطبان، موجب جلب اعتماد آنان خواهد شد.

در شبکه‌های اجتماعی فعال باشید.

فعالیت در شبکه‌های اجتماعی می‌تواند گام مثبت و بسیار اثربخشی جهت در دسترس بودن و دیده شدن شما توسط مخاطبان باشد. داشتن یک پروفایل حرفه‌ای و بیوگرافی شفاف در لینکداین به عنوان یک شبکه اجتماعی حرفه‌ای، ضروری است. سعی کنید در تولید محتوا خلاق باشید. بهتر است از شیوه‌ی داستان سرایی با محوریت پرسونال برند و نقاط تمایز خود در تولید محتوا استفاده کرده و مخاطب را درگیر کنید. یکی از بهترین راه‌های درگیر کردن مخاطب، ساخت وایرال ویدیو است. ویدیوهای جذابی که به سرعت در شبکه‌های اجتماعی وایرال می‌شوند، می‌توانند یکی از بهترین انواع محتوا در روابط عمومی انلاین برای برند شخصی شما باشند.

همواره با شبکه‌ای از افراد متخصص در ارتباط باشید.

همواره سعی کنید در یک چارچوب مشخص و به طور مستمر با افراد حرفه‌ای و متخصص در حوزه‌ی خود، ارتباط برقرار کنید. برقراری ارتباط موثر با این افراد می‌تواند فرصت‌های ارزشمندی در شکل‌گیری و رشد برند شخصی شما ایجاد کند.

به یاد داشته باشید که شکست مقدمه‌ی پیروزی است و هر برند موفقی در کارنامه‌ی خود شکست‌های بسیاری را ثبت کرده است. باید از تجربه‌ی حاصل از شکست‌ها، در راستای بهبود مستمر خود استفاده کنید. همچنین می‌توانید از تجربه‌ی افراد موفق در زمینه‌ی فعالیت‌تان استفاده کنید.

پرسونال برندینگ نیز همانند برندسازی کسب و کارها، یک فرآیند استراتژیک بلند مدت است. باید همواره جهت ایجاد یک تصویر مثبت در ذهن مخاطبان تلاش کنید، تا نام برند شخصی‌تان همواره دهان به دهان میان افراد بچرخد. آژانس دیجیتال مارکتینگ ماکان، با ارائه‌ی خدمات بازاریابی دیجیتال مانند طراحی و توسعه‌ی وب‌سایت، تولید محتوای متنی و تصویری و بازاریابی شبکه‌های اجتماعی، صدای برند شما را به گوش همه خواهد رساند.

منبع: آژانس دیجیتال مارکتینگ ماکان



:: بازدید از این مطلب : 328
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : دو شنبه 17 دی 1397 | نظرات ()
نوشته شده توسط : elena golchin

معمولا هر وقت صحبت از ایمیل مارکتینگ می‌شود یاد ایمیل‌های اسپم و تلاش‌مان برای پاک کردن حجمی زیادی از آنها می افتیم اما این لزوما نگاه درستی نیست. در ادامه تلاش می‌کنیم تا ایمیل مارکتینگ را بهتر بشناسیم.
از سال‌ها قبل ایمیل یک ابزار مهم برای بازاریابی بوده است. برقراری ارتباط با افراد از طریق ایمیل، به کسب‌وکارهای کوچک و بزرگ اجازه می‌دهد تا پیام‌های شخصی‌سازی شده را برای گروه مشخصی از افراد ارسال کنند؛ ایمیل‌هایی حاوی متن‌های تبلیغاتی، عکس، ویدیو، کاتالوگ و بروشور که غالبا برای مشتریان بالقوه یا فعلی ارسال می‌شوند.
ایمیل یک رسانه بسیار کاربردی است و رنج گسترده‌ای دارد؛ از آن برای ارسال یک متن ساده تا ایمیل‌هایی حاوی محتواهای تصویری، می‌توان استفاده کرد. شرط استفاده از ایمیل مارکتینگ، ارائه محتوای باارزش، مرتبط، مورد انتظار و منسجم است. فواصل زمانی ارسال ایمیل‌ها می‌تواند یک زمان ثابت داشته باشد یا به صورت نامنظم ارسال شود.
ایمیل مارکتینگ یک راه‌ ساده، ارزان و در دسترس است که این امکان را می‌دهد تا از طریق ایمیل، پیام تبلیغاتی کسب‌وکارمان را منتقل کنیم. هم‌چنین در صورتی‌که درست و سیتماتیک اجرا شود می‌تواند روی نرخ بازگشت سرمایه (ROI) تاثیر مثبت بگذارد.

انواع بازاریابی ایمیلی

خبرنامه ایمیلی

ایمیل های منظمی هستند که به لیستی از مشترکین فرستاده می شوند. خبرنامه معمولا به صورت مستقیم به فروش محصولات اشاره نمی‌کند بلکه این نوع از ایمیل‌ها معمولا حاوی اخبار و اطلاعاتی هستند که امکان دارد برای مشتری مهم و جذاب باشد. خبرنامه ایمیلی به ما کمک می‌کند تا یک ارتباط قوی بین مشتری و برندمان ایجاد کنیم. هدف اصلی ایمیل مارکتینگ حفظ ارتباط مشتری با برندمان است؛ حتی زمانی که می‌دانیم مشتری مدت‌ها است که از ما خرید نکرده است.

پیام‌های تبادلی

زمانی که مشتری خریدش را انجام داده باشد و یا محصولی را رزرو کرده باشد این نوع ایمیل‌ برای او ارسال می‌شود که تاییدیه تراکنش خرید انجام شده است. مطالعات نشان می‌دهد که ۵۱.۳ % افراد ایمیل‌های تبادلی خود را باز می‌کنند در صورتی که این رقم برای خبرنامه‌ها تنها ۳۶ % است. در این نوع ایمیل‌ها، درست مثل خبرنامه‌ها، دریافت ایمیل به انتخاب و با اجازه مخاطب ارسال می‌شود.

ایمیل مستقیم

ایمیل مستقیم یک راه آسان برای مطلع کردن مشتری از شرایط فروش، محصولات جدید و پیشنهادهای ویژه است و برعکس خبرنامه‌ها و پیام‌های تبادلی، ارسال آن‌ها بدون اجازه مخاطب اتفاق می‌افتد. ایمیل مستقیم نسخه به روز شده ارسال کوپن‌ها و کاتالوگ‌های فروش است که قبلا توسط اداره پست ارسال می‌شد.
ایمیل مارکتینگ یک راه ثابت برای تعامل با مشتری و متمایز کردن خودمان نسب به دیگر رقبا است. ایمیل مارکتینگ به دلیل در دسترس بودن و هزینه پایین آن برای ما و امکان دسترسی آسان مشتری به محصولات ما از طریق یک کلیک، ابزاری کاربردی و مناسب است.

مزایا و معایب ایمیل مارکتینگ

یکی از بزرگترین مزایای ایمیل مارکتینگ این است که اجازه می دهد تا بازاریابان پیام‌های هدفمند ارسال کنند؛ برعکس آگهی‌های چاپی، رادیویی و تلویزیونی که بدون در نظر گرفتن مخاطب پخش می‌شوند و اغلب هم مخاطب علاقه‌ای به آن‌ها نشان نمی‌دهد. اما ایمیل مارکتینگ به شرکت‌ها اجازه می‌دهد تا تبلیغات خاصی را برای مشتریان خاصی ارائه بدهند.
از دیگر مزایای ایمیل مارکتینگ، قابلیت اندازه‌گیری موفقیت یا شکست کمپین‌ها است. به کمک ابزارهای مختلف می‌توانیم موفقیت کمپین‌مان را اندازه‌گیری کنیم و از نتایج به دست آمده برای مقایسه خودمان با دیگر رقبا استفاده کنیم.
از معایت ایمیل مارکتینگ می‌توانیم به محدودیت برای ارسال فایل با حجم بالا اشاره کرد. معمولا مخاطب انتظار دارد فایل‌ها را به سرعت دانلود کند، در نتیجه بهتر است فایل‌های ارسالی حجم کمی داشته باشند.
همچنین به طور کلی می‌توان به آزاردهنده بودن تبلیغات اشاره کرد. اگر مخاطب هدف‌مان را درست مشخص نکرده باشیم، معمولا ایمیل‌های ارسالی می‌تواند ناخوشایند باشد. در نتیجه بهتر است اول گروه هدف‌مان را مشخص کنیم چراکه برای مخاطب این امکان وجود دارد تا در صورتی که تمایلی به دریافت ایمیل ندارد، اعلام کند.
طراحی ایمیل برای اثرگذاری روی احساس و نگاه مخاطبان هدف، یک فرآیند مهم اما دشوار است. انتخاب تصاویر و متن باید به گونه‌ای باشد که در نگاه اول مخاطب را به خود جذب کند و در مرحله بعد به او، با بیش‌ترین سرعت و در کم‌ترین زمان، اطلاعات باارزشی را منتقل کند. در این مقطع طراحی CTA مناسب نیز می‌تواند حرکت بعدی مخاطب ما را تعیین کند. توجه به جزئیات و تطابق ایمیل با مخاطب هدف، تاثیر چشم‌گیری روی فروش بیشتر دارد و در نهایت باعث ایجاد رضایت در مشتری می‌شود؛ اما اگر ایمیل، مخاطب را جذب نکند تا آن را باز کند احتمالا قبل از خواندن، آن را حذف خواهند کرد و در نتیجه تمام تلاش ما بی نتیجه می‌ماند. اجرای ایمیل مارکتینگ هم باید به صورت سیستماتیک انجام بشود. برای اجرای یک کمپین موفق، نیاز به جمع‌آوری و تهیه لیستی از آدرس ایمیل‌ها داریم. نکته مهم این است که ایمیل‌ها را باید برای آن دسته از مخاطبانی ارسال کنیم که به محتوای ما علاقه دارند. در نتیجه در این مورد برای پیدا کردن مخاطب موردنظر نیاز به شناسایی پرسونای مخاطب داریم. تحلیل ایمیل‌های رقبا نیز می‌تواند راه خوبی برای پیدا کردن مخاطب هدف و برنامه‌ریزی برای ارسال ایمیل باشد.
در نهایت بعد از ارسال ایمیل‌ها باید موفقیت کمپین را ارزیابی کنیم. اگر یک کمپین خوب عمل نکرده باشد نیاز داریم روی طراحی محتوا، سوژه و تیترهای جذاب بیشتر تمرکز کنیم چرا که ایمیل مارکتینگ موفق باعث ایجاد اعتماد و آگاهی از برند می‌شود و می‌تواند شروعی برای داشتن مشتری وفادار باشد. آژانس دیجیتال مارکتینگ ماکان تلاش می‌کند تا به شما را برای اجرای یک کمپین موفق و کسب نتیجه دلخواه‌‌تان یاری کند.

منبع: آژانس دیجیتال مارکتینگ ماکان



:: بازدید از این مطلب : 327
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : چهار شنبه 12 دی 1397 | نظرات ()
نوشته شده توسط : elena golchin

پس از اینکه با انواع تبلیغات دیجیتال درون‌برنامه‌ای آشنا شدید، نوبت به آن رسیده که در مورد مدل‌های قیمت‌گذاری در این تبلیغات و به طور کلی در دیجیتال مارکتینگ اطلاعات کسب کرده و بتوانید متناسب با هدف کمپین تبلیغاتی و نتایج مورد انتظار خود، بهینه‌ترین مدل پرداخت را انتخاب کنید. این مدل‌ها بر محور 3 فاکتور اصلی میزان بازدید، نرخ کلیک و عمل بنا شده‌اند.

1) هزینه در ازای هزار نمایش (CPM)

همان گونه که از نام آن پیداست، در مدل Cost Per Mille (CPM) یا هزینه به ازای هر هزار نمایش یا Impression، به ازای هر هزار نمایش آگهی در یک رسانه، به صاحب آن پول پرداخت می‌شود. در بیانی دیگر، عبارت CPM را Cost Per Million نیز می‌نامند، که در این حالت به ازای هر یک میلیون بار نمایش تبلیغات، هزینه دریافت می‌شود. استفاده از این مدل پرداخت برای کسب و کارهای نوپا که نیازمند افزایش آگاهی از برند هستند، مناسب است، چرا که به میزانی که Impression بالاتری داشته باشند، بیش‌تر دیده شده‌اند و نام برند آن‌ها در ذهن مخاطب پررنگ‌تر نقش خواهد بست.

2) هزینه در ازای هر بار نصب (CPI)

در مدل Cost Per Install (CPI)، به ازای هر بار نصب اپلیکیشن، هزینه پرداخت خواهید کرد. نکته مهم برای استفاده از این مدل این است که مخاطبان هدف خود را بشناسید و بدانید آن‌ها بیش‌تر در کدام اپلیکیشن‌ها حضور دارند، تا در زمان و مکان درست بتوانید در آن رسانه‌ها تبلیغ کرده و آن‌ها را به نصب برنامه خود ترغیب کنید. برای این منظور تبلیغ شما باید به بهینه‌ترین حالت طراحی شده و شامل ویژگی‌های کلیدی اپلیکیشن باشد. استفاده مناسب از دکمه‌های فراخوان یا CTA ضروری است.

3) هزینه در ازای انجام یک عمل (CPA)

در مدل Cost Per Action (CPA)، در ازای صورت گرفتن یک عمل خاص توسط مخاطب، هزینه پرداخت می‌شود. برای مثال، اگر هدف شما خرید کردن افراد از اپلیکیشن باشد، تنها به ازای هر بار ثبت خرید توسط کاربران، هزینه پرداخت می‌شود. سپس بسته به نوع کسب وکارتان، باید از بهینه بودن هزینه‌ی CPA اطمینان حاصل کنید. برای مثال، اگر تعداد خرید محصولات درون اپلیکیشن برای‌تان ملاک است، باید میزان CPA را با نرخ سود حاصل از هر خرید مقایسه کنید.

4) هزینه در ازای هر کلیک (CPC)

در مدل Cost Per Click (CPC)، به ازای هر کلیک مخاطبان روی تبلیغ شما، هزینه پرداخت خواهد شد.این تبلیغات غالباً مخاطب را به صفحه‌ی دانلود اپلیکیشن هدایت می‌کند. هنگام به‌کارگیری این مدل پرداخت باید بسیار حساب شده عمل کنید، چراکه این روش زمانی مناسب است که هدف شما آگاهی از برند باشد. در صورتی که نرخ کلیک بالا باشد اما نرخ دانلود به همان میزان بالا نرود، نشان دهنده‌ی این است که به مخاطب هدف خود دست نیافته‌اید و یا صفحه شما در فروشگاه اپلیکیشن، بهینه نشده است.

5) هزینه به ازای نمایش کامل ویدیو (CPCV)

در مدل Cost Per Complete View (CPCV)، به ازای هر بار نمایش کامل ویدیو به مخاطبان، هزینه پرداخت می‌شود. این روش غالباً زمانی مناسب است که بخواهید میزان جذابیت یک ویدیوی تبلیغاتی را بسنجید و ارزیابی کنید تا چه میزان کاربران ویدیو را تا انتها دنبال کرده‌اند. سپس می‌توانید در انتهای ویدیو از CTA استفاده کرده و مخاطبان را به لندینگ پیج دلخواه خود هدایت نمایید.

6) هزینه پرداختی به ازای هر لید (CPL)

در این روش که غالباً هنگام شروع به کار یک پروژه جدید استفاده می‌شود، هزینه پرداختی به ازای تولید هر مشتری راغب یا لید Cost Per Lead، محاسبه خواهد شد. به عنوان مثال فرض کنید با استفاده از استراتژی‌های هدایت Lead، جهت دست‌یابی به اطلاعات مشتریان راغب، یک فرم طراحی کرده‌اید. شما باید به ازای هر مخاطب این فرم را پر می‌کنند، هزینه پرداخت کنید. برای محاسبه CPL، باید هزینه پرداخت شده برای تولید لید را بر تعداد لیدهای ایجاد شده تقسیم نمایید. در صورتی که افزایش لید منجر به افزایش مشتریان بالفعل شما نشود، به این مفهوم است که در شناخت پرسونای مخاطب خود موفق نبوده‌اید و یا باید در تبلیغ خود اصلاحاتی انجام دهید.

7) هزینه پرداختی به ازای هر سفارش (CPO)

در این مدل هزینه پرداختی به ازای تبدیل هر لید به خریدار (مشتری) یا Cost Per Order (CPO)، محاسبه می‌شود. مدل CPO در واقع زیرمجموعه‌ی مدل CPA است. این مدل برای ارزیابی اثربخشی کمپین تبلیغاتی، هنگامی که هدف افزایش فروش اپلیکیشن باشد، استفاده می‌شود.

برای اطمینان از بهینه بودن هزینه‌های تبلیغات دیجیتال، باید پس از محاسبه و تخمین هزینه‌ها، به صرفه‌ترین روش را انتخاب کنید. به علاوه به عنوان صاحب رسانه، می‌توانید از تست A/B جهت بهینه‌سازی تبلیغ خود استفاده نمایید. آژانس دیجیتال مارکتینگ ماکان، با ارائه‌ی خدمات مختلف دیجیتال مارکتینگ، کسب و کار شما را در دنیای دیجیتال متحول می‌سازد.

منبع: آژانس دیجیتال مارکتینگ ماکان

 



:: بازدید از این مطلب : 335
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : دو شنبه 10 دی 1397 | نظرات ()
نوشته شده توسط : elena golchin

با گسترش روزافزون استفاده از تلفن‌های همراه هوشمند، انتشار و نصب اپلیکیشن‌های متنوع موبایل رونق بسیاری یافته است. اپلیکیشن‌ها یکی از بسترهای تبلیغاتی مناسب در موبایل مارکتینگ یا بازاریابی موبایلی هستند. تبلیغات درون برنامه‌ای می‌توانند از دو دیدگاه مورد بررسی قرار گیرند:

  • زمانی که شما به عنوان صاحب کسب و کار و در واقع صاحب رسانه فعالیت کرده و از روش‌های مختلف، علاوه بر جلب توجه مشتری، از طریق تبلیغات درون ‌برنامه‌ای درآمدزایی می‌کنید.
  • هنگامی که از دیگر اپلیکیشن‌ها به عنوان بستر تبلیغاتی اپلیکشن، وب‌سایت و یا محصول خود استفاده می‌کنید.

انواع تبلیغات درون برنامه‌ای

تبلیغات بنری

از ساده‌ترین و رایج‌ترین انواع تبلیغات دیجیتال درون اپلیکیشن‌ها، تبلیغات بنری هستند. این بنرها، آگهی‌های تبلیغاتی هستند که پس از ورود به اپلیکیشن، در یک قسمت مشخص به نمایش در می‌آیند. غالباً متحرک هستند تا توجه کاربر را به خود جلب کنند. محتوای بنرها می‌تواند یک تصویر، متن و یا یک CTA باشد. طراحی بهینه بنرها بسیار مهم است، چرا که در غیر این صورت بنرها نرخ کلیک پایینی دارند و برای کاربران مزاحمت ایجاد می‌کنند. بهتر است برای بهینه‌سازی آن‌ها از تست A/B استفاده کنید.

تبلیغات بنری بینابینی (Interstitial Ads)

نوعی از تبلیغات بنری هستند که گاهی هنگام شروع کار با یک اپلیکیشن و یا در زمان‌های دیگر، تمام صفحه را به خود اختصاص داده و به نمایش در می‌آیند. ویژگی‌ نمایش تمام صفحه‌ای این بنرها، خواه‌نا‌خواه توجه کاربر را به خود جلب می‌کند. در این مرحله برای کاربران دو راه بیشتر وجود ندارد، یا باید تبلیغ را ببندند و یا روی CTA موجود در آن کلیک کنند.

تبلیغات ویدیویی

ویدیوها همواره از روش‌های بسیار جذاب در تبلیغات بوده‌اند. بیش‌ترین درصد تبلیغات ویدیویی در موبایل مارکتینگ به ویدیوهای درون اپلیکیشن‌ها اختصاص می‌یابد. این تبلیغات در حین استفاده از اپلیکیشن و غالباً بین دو مرحله از استفاده به کاربران نمایش داده می‌شوند. برای اثرگذاری بیش‌تر، تبلیغات ویدیویی در اکثر موارد مدت زمانی نسبتاً کوتاه، در حدود کمتر از 30 ثانیه دارند.

تبلیغات ویدیویی جایزه‌دار

این گونه از تبلیغات ویدیویی، به انتخاب خود کاربر برای وی به نمایش در می‌آید، با این تفاوت که در انتهای آن یک جایزه یا پاداش برای مشتری در نظر گرفته شده است. بسته به نوع و محتوای اپلیکیشن، این جایزه می‌تواند اشتراک رایگان، تعدادی سکه، شانس بیش‌تر برای ورود به مراحل بالاتر یک بازی، کد تخفیف و … باشد.

تبلیغات پیش‌نمایشی (Pre-Roll Ads)

این نوع تبلیغات در رسانه‌هایی مانند YouTube که محتوای ویدیویی دارند، کاربرد دارند. این تبلیغات از جنس تبلیغات ویدیویی هستند که پیش از ویدیوی اصلی نمایش داده می‌شوند. کاربران می‌توانند پس از 5 ثانیه از دیدن این تبلیغ صرف نظر کنند. در غیر این صورت با توجه به CTA طراحی شده در آن، می‌توانند وارد مراحل بعدی شوند. حتی اگر این نوع تبلیغات، نرخ کلیک یا CTR پایینی داشته باشند، در آگاهی از برند به شما کمک خواهند کرد، چرا که در همان 5 ثانیه اول، نام برند در ذهن مخاطب نقش خواهد بست.

تبلیغات هم‌سان (Native Ads)

این گونه از تبلیغات دیجیتال، با ساختار و نوع طراحی و معماری اپلیکیشن‌ها هماهنگ بوده و به گونه‌ای درون آن جای می‌گیرند، گویی بخشی از خود اپلیکیشن هستند. به این ترتیب مزاحمت کمتری برای کاربر ایجاد شده و تجربه کاربری بهتری خلق می‌شود. تبلیغات هم‌سان می‌توانند از نوع ویدیو یا حتی از نوع محتوای متنی در بخش مطالب پیشنهادی باشد. تبلیغات ویدیویی هم‌سان خصوصاً در اپلیکیشن‌های شبکه‌های اجتماعی، از رایج‌ترین انواع این نوع تبلیغات هستند. البته تبلیغات هم‌سان به ممکن است در تمام اپلیکیشن‌ها به علت نوع طراحی آن‌ها، قابلیت اجرا نداشته باشند.

تبلیغات درون‌برنامه‌ای به عنوان صاحب رسانه

اگر شما صاحب رسانه یا اپلیکیشن هستید، از روش‌هایی مانند آن‌چه در زیر آمده، می‌توانید مخاطب را بیش‌تر درگیر کنید.

محتوای درون اپلیکیشن

همان گونه که می‌دانید، بازاریابی به کمک تولید محتوا، یکی از اصلی‌ترین روش‌های استراتژیک بازاریابی درون‌گرا است، که می‌تواند مشتریان بالقوه زیادی را به خود جلب کرده و آن‌ها را به مشتری بالفعل و در مراحل بعد به مشتری وفادار تبدیل کند. از این رو، محتوای درون اپلیکیشن‌ها بسته به نوع کسب و کار و اهداف آن، از اهمیت ویژه‌ای برخوردار بوده و نیازمند برنامه‌ریزی دقیق و هدف‌مند است.

Push Notifications

در این روش حتی زمانی که کاربر در حال کار با اپلیکیشن نباشد، از سمت برنامه به گوشی او پیام‌هایی ارسال می‌شود. این پیام‌ها غالباً از سوی ناشر یا صاحب رسانه بوده و بسته به نوع آن، شامل اطلاع رسانی در مورد پیشنهادات هیجان‌انگیز، یادآوری‌ها، بازگشت به برنامه، آپدیت‌ها و موارد اضافه شده به اپلیکیشن، تخفیف‌های ویژه و … می‌شوند. مطالعات نشان می‌دهد که بیش از 60% از مردم، نوتیفیکیشن مربوط به برند یا اپلیکیشن مورد علاقه خود را غیرفعال نمی‌کنند. اما در صورتیکه به طور اغراق‌آمیز از این دست پیام‌ها برای کاربر ارسال شود، سبب نارضایتی وی شده و ممکن است حتی برنامه را از گوشی خود حذف نماید.

پیام‌های درون برنامه‌ای

این پیام‌ها به صورت نوتیفیکیشن‌هایی هستند که هنگام استفاده کاربر از اپلیکیشن، به صورت پاپ آپ ظاهر می‌شوند. محتوای این پیام‌ها غالباً در مورد آپدیت‌ها، موارد ویژه و جدید در برنامه، پیشنهادات ویژه، اخبار جدید و… است.

صندوق پیام (Inbox)

در برخی اپلیکیشن‌ها، قسمتی با عنوان پیام‌های شخصی وجود دارد که شامل پیام‌هایی مهم‌تر و دسته‌بندی شده و غالباً شخصی‌سازی شده است. در این قسمت به راحتی می‌توان امکان پاسخ مخاطب به پیام‌ها را ایجاد نمود و با او تعامل ایجاد کرد.

تیم حرفه‌ای آژانس دیجیتال مارکتینگ ماکان، با اجرای تبلیغات درون ‌برنامه‌ای، استراتژی‌های بازاریابی موبایلی را برای کسب و کارهای مختلف پیاده‌سازی می‌کند.

منبع: آژانس دیجیتال مارکتینگ ماکان



:: بازدید از این مطلب : 339
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : یک شنبه 9 دی 1397 | نظرات ()
نوشته شده توسط : elena golchin

شاید بارها برای رسیدن به اهداف‌مان تلاش کرده باشیم اما در نهایت به نتیجه مطلوبی که به دنبال آن بوده‌ایم، نرسیده باشیم. برای موفقیت در یک پروژه، نیاز به هدف‌گذاری SMART داریم. کلمه SMART مخفف Specific, Measurable, Achievable, Realistic, Time-based است. یعنی اهدافی که تعیین می‌کنیم باید مشخص، قابل‌ اندازه‌گیری، قابل دستیابی، واقع‌بینانه و مبتنی بر زمان باشند.
قبل از راه‌اندازی هر پروژه‌ای نیاز داریم تا اهداف‌مان را بر اساس شاخص‌های مدل SMART تعیین کنیم. همیشه شکست ما در کسب‌وکار به معنای عدم برنامه‌ریزی، ناتوانی، دانش و تخصص پایین نیست، بلکه این شکست می‌تواند به دلیل عدم توجه به اهداف‌مان باشد. مفهومSMART کمک می‌کند تا در کسب‌وکار خود موفق باشیم.
دو مورد دیگری که به مدل SMART اضافه شده است Evaluated و Reviewed هستند که آن را به SMARTER بدل کرده‌اند؛ یعنی ارزیابی و بازبینی اهداف که در ادامه بیشتر به این موارد می‌پردازیم.
اهداف SMART شاخصی است که نسبت به اهداف خوب و بد به ما بینش می‌دهد؛ همچنین کمک می‌کند تا موثرتر، از انرژی، زمان و منابع‌مان برای رسیدن به هدف‌های‌مان استفاده کنیم. برای تعریف یک هدف جدید یا ایجاد تغییر در اهداف فعلی باید ببینیم که اهداف ما در چارچوب این 5 شاخص قرار می‌گیرد یا خیر.

مشخصه‌های اهداف SMART

اهداف مشخص Specific

اهداف باید روشن و مشخص باشد، به صورت واضح بیان شود و برای افراد درگیر در پروژه قابل فهم باشد در غیر این صورت، قادر نخواهیم بود تا روی تلاش‌هایمان متمرکز شویم و با انگیزه کافی ادامه بدهیم.

اهداف قابل اندازه‌گیری Measurable

اندازه‌گیری و آنالیز اهداف شاخص بعدی است که در تعیین اهداف اهمیت بسیار دارد. اندازه‌گیری اهداف کمک می‌کند تا انگیزه‌مان را حفظ کنیم و روی فرآیندی که در حال طی کردن آن هستیم، متمرکز بمانیم. همچنین باید بدانیم در طول پروسه تا چه میزان پیش رفته‌ایم و برای دستیابی به نقطه نهایی به چه مقدار زمان احتیاج داریم.

اهداف دست‌یافتنی Achievable

اهدافی که تعیین می‌کنیم باید با توانایی‌، بودجه، سرمایه و زمان سازمان همسو باشد تا بتوان به آن‌ها دست پیدا کرد. برای تعیین اهداف، توافق همه سهامداران شرکت نسبت به قابل دسترس بودن اهداف و ماهیت آنها الزامی است.

اهداف واقع‌بینانه یا مرتبط Realistic or Relevance

در بعضی از مدل‌ها از R با عنوان Realistic یاد می‌شود و در بعضی دیگر از مدل‌ها با عنوان Relevance. توضیح هر دو، به شرح زیر است:
با توجه به دانش، زمان و دسترسی به منابع اهداف‌مان را مشخص کنیم. اهداف باید واقع‌بینانه و قابل رسیدن باشند. واقع‌بینانه نبودن اهداف، باعث کاهش ‌انگیزه و ایجاد دلسردی در افراد گروه می‌شود. اهداف مرتبط مورد دیگری است که روی ارتباط هدف‌مان با دیگر اهداف سازمان تمرکز دارد یعنی هماهنگی اهداف تعیین شده با دیگر اهداف سازمان.

اهداف مبتنی بر زمان Time-based

برای دستیابی به اهداف باید زمان‌بندی درستی داشته باشیم و مدت مشخصی را برای رسیدن به آن تعیین کنیم. این مهلت نباید آنقدر طولانی باشد تا افراد پروژه را بی‌انگیزه کند و روی عملکرد پروژه تاثیر منفی بگذارد و نه آنقدر کوتاه باشد که تمام کردن پروژه و رسیدن به هدف، باعث افزایش فشار و استرس افراد درگیر در پروژه شود. زمان‌بندی کمک می کند تا وظایف روزمره افراد را در راستای رسیدن به اهداف اصلی سازمان، مدیریت کنیم.

ارزیابی اهداف Evaluate

اهداف سازمان چه کوتاه مدت باشند و چه بلند مدت نیاز به ارزیابی مستمر دارند. ارزیابی پیوسته کمک می‌کند تا به کیفیت انجام فعالیت‌ها و پروسه‌‌ها توجه داشته باشیم و به هدف‌مان نزدیک‌تر شویم. بهتر است که ارزیابی در سازمان به صورت یک عادت در بیاید. بی‌توجهی به این مرحله ما را از اندازه‌گیری پیشرفت‌مان باز می‌دارد.

بازبینی اهداف Review

مرحله آخر در این مدل، بازبینی است؛ البته نه به این معنا که اهداف‌مان را از نو تعیین کنیم. بازبینی به این معنا است که در صورت نیاز و متانسب با دیگر اهداف سازمان، بازنگری داشته باشیم و اهداف‌مان را مجددا تنظیم کنیم.
SMART یک مدل موثر است که وضوح، تمرکز و انگیزه ای که برای رسیدن به اهداف‌ما نیاز داریم را فراهم می‌کند. استفاده از اهداف SMART برای هر کسی، در هر کجا، بدون نیاز به ابزار تخصصی و آموزش آسان است؛ هرچند که بعضی از افراد معتقدند مدلSMART به دلیل چارچوبی که تعیین می‌کند، خلاقیت را از بین می‌برد و برای اهداف بلند مدت هم به خوبی کار نمی کند، زیرا انعطاف پذیری سازمان‌ها را کاهش می‌دهد.

منبع: آژانس دیجیتال مارکتینگ ماکان



:: بازدید از این مطلب : 501
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : یک شنبه 9 دی 1397 | نظرات ()
نوشته شده توسط : elena golchin

بازاریابی تنها به تبلیغات و جذب مشتری محدود نمی‌شود و مفهوم گسترده‌ای دارد. باید در زمان درست، پیشنهاد درست را به افراد مناسب ارائه کنید، تا تیر شما به هدف بخورد. به مجموعه‌ی این عوامل که در نهایت منجر به رشد کسب و کارتان خواهند شد، آمیخته بازاریابی یا Marketing Mix گفته می‌شود. مدل آمیخته بازاریابی 4P در سال 1960 مطرح شد. این مدل محصول‌محور بوده و بیش‌تر منافع کسب و کار را در نظر گرفته‌است. در سال 1990 با توجه به تغییر در فلسفه بازاریابی، مدل 4C مطرح شد که مشتری‌محور بوده و نقطه تمایز آن ایجاد تجربه کاربری بهتر برای مشتریان است.

آمیخته بازاریابی 4P

مدل 4P در بازاریابی که شامل بخش‌های Product (محصول یا خدمت)، Price (قیمت)، Place (مکان توزیع) و Promotion (ترویج) است، دید یکپارچه‌ای نسبت به رشدکسب و کار ارائه می‌کند.

Product (محصول)

محصول یا خدمتی است که به مشتریان ارائه می‌کنید. پیش از توسعه‌ی محصول/خدمت، باید به نیاز بازار در حال و آینده به آن و همچنین به چرخه‌ی عمر محصولات مشابه توجه کنید. باید توجه کنید که نیاز مشتری چیست، در چه زمان و در کجا از محصول شما استفاده خواهد کرد، نقطه تمایز شما از رقبا و ویژگی‌های کلیدی محصول/خدمت شما کدامند. همواره باید متناسب با نیاز بازار، از نظر کمی و کیفی، محصول یا خدمت خود را بهینه کرده و به‌روز بمانید.

Price (قیمت)

قیمت نیز همانند کیفیت محصول یا خدمت، یکی از عوامل مهم و تعیین کننده در موفقیت شما در کسب و کار است. برای قیمت‌گذاری بهینه، باید به عوامل مختلفی مانند تحلیل مخاطب و بازار هدف، استراتژی‌های سازمان، تناسب قیمت با کیفیت محصول، شهرت برند شما در صنعت، قیمت‌گذاری رقبا، قیمت تمام شده و حاشیه سود، نرخ بازگشت سرمایه (ROI) مطلوب و استراتژی‌های منعطف قیمت‌گذاری توجه نمود.

Place (مکان توزیع)

محل توزیع محصول، بسته به نوع صنعت و کسب و کار شما متفاوت خواهد بود. باید بدانید کدام یک از کانال‌های توزیع برای شما و مخاطبان هدف‌تان بهینه‌تر بوده و ارزش افزوده‌ی بیش‌تری ایجاد می‌کند. برای مثال، آیا برای عرضه‌ی محصولات خود صرفاً فروشگاه‌های فیزیکی را در نظر می‌گیرید؟ آیا فروشگاه‌های بزرگ و زنجیره‌ای محل مناسبی برای عرضه‌ی محصولات شما هستند؟ آیا برنامه‌ای برای فروش آنلاین دارید؟

Promotion (ترویج)

در این مرحله، نوبت به ترویج و تبلیغ محصول رسیده‌است. شما باید متناسب با استراتژی‌های تبلیغاتی سازمان، پرسونای مخاطب و بودجه‌، از روش‌های گوناگونی برای معرفی محصول یا خدمت و برندتان به مخاطب استفاده کنید. تبلیغات شما می‌تواند به صورت دیجیتال و یا آفلاین باشد. تبلیغات محیطی، برگزاری ایونت‌ها، تبلیغات رادیویی و تلویزیونی، چاپ آگهی در روزنامه‌ها و مجلات، مثال‌هایی از تبلیغات آفلاین هستند. از دیگر روش‌های تبلیغات می‌توان به بازاریابی دیجیتال یا دیجیتال مارکتینگ اشاره کرد که به تدریج به یکی از استراتژی‌های لازم و ضروری در هر کسب و کار تبدیل شده است. طراحی وب‌سایت، بهینه‌سازی موتورهای جست و جو (SEO) ، بازاریابی محتوا، بازاریابی درون‌گرا، تبلیغات پولی، بازاریابی در شبکه‌های اجتماعی، بازاریابی درون‌برنامه‌ای و روابط عمومی آنلاین از جمله مثال‌های دیجیتال مارکتینگ و تبلیغات آنلاین هستند.

آمیخته بازاریابی 4C

در آمیخته بازاریابی 4P، بیش‌تر از دیدگاه کسب و کار و مبتنی بر محصول به فرآیند بازاریابی نگاه شده‌است. سال‌ها بعد از مطرح شدن مدل 4P، پس از تشدید فضای رقابتی میان کسب و کارها و تغییر در فلسفه‌ی بازاریابی، مدل آمیخته‌ی بازاریابی 4C مطرح شد که در آن از زاویه دید مشتری به بازاریابی نگاه شده است. یک دیدگاه محصول محور، دیگر راه حل مناسبی برای بقای کسب و کارها در فضای رقابتی کنونی نیست. نقطه تمایز و هدف استفاده از آمیخته بازاریابی 4C، این است که که تجربه مشتری را بهبود بخشید و برای او ارزش افزوده ایجاد کنید. این مدل شامل 4 بخش Customer (نیاز و خواسته مشتری)، Cost (هزینه ایجاد ارزش)، Convenience (آسایش و راحتی خرید) و Communications (تعامل) است.

Customer (نیازها و خواسته‌های مشتری) در مقابل Product

در دنیای امروز کسب و کار، اگر به خواسته‌ها و نیازهای مشتریان توجه نکنید، قطعاً با شکست مواجه خواهید شد. توجه به مشتری و شناخت پرسونای مخاطب، به جای تمرکز صرف بر روی ویژگی‌های خدمت یا محصول، در بستر دیجیتال بسیار ساده‌تر از گذشته انجام می‌شود. به کمک دیجیتال مارکتینگ می‌توانید به راحتی به مخاطبان هدف خود دست پیدا کنید، از نظرات و دیدگاه‌های آن‌ها درباره کسب و کار خود یا رقبا آگاه شوید و از راه حل‌های خلاقانه جهت بهبود تجربه مشتری استفاده نمایید.

 

Cost (هزینه ایجاد ارزش) در مقابل Price

هزینه‌ای که مشتری بابت خرید محصول یا دریافت خدمات به شما می‌پردازد، فقط آن مبلغی نیست که به عنوان قیمت به شما پرداخته است، بلکه هزینه‌های پنهان دیگری مانند زمانی که صرف انتخاب محصول یا آمدن به فروشگاه کرده، هزینه‌های رفت و آمد، نگرانی بابت کیفیت و از این قبیل مثال‌ها، برای مشتریان وجود دارد. شما باید با انجام برخی کارها، سعی در کاهش هزینه‌های مشتریان داشته باشید. مثلاً با ایجاد امکان خرید آنلاین و ارسال رایگان، ارائه اطلاعات دقیق از ویژگی‌های محصول، داشتن درگاه پرداخت امن، ضمانت بازگشت وجه و خدمات پس از فروش، تا حدی از نگرانی‌های آن‌ها بابت هزینه بکاهید.

Convenience (راحتی در استفاده از خدمات یا محصولات) در مقابل Place

فراهم کردن آسایش و راحتی مشتری در استفاه از محصولات یا خدمات با استفاده از بهینه‌سازی فرآیندهای فروش و بازاریابی، بسیار مهم است. دسترسی مناسب و داشتن امکاناتی مانند پارکینگ برای فروشگاه‌های فیزیکی، ایجاد تجربه کاربری خوب با استفاده از وب‌سایت یا اپلیکیشن برای مشتری، تولید محتوای کاربردی و مناسب برای معرفی محصولات یا خدمات در وب‌سایت یا اپلیکیشن، پشتیبانی از روش‌های پرداخت آنلاین، سادگی فرآیند ثبت نام در وب‌سایت و پشتیبانی و CRM قوی، از جمله مثال‌هایی جهت تامین رفاه و آسایش مشتریان هستند.

Communication (تعامل) در مقابل Promotion

فراموش نکنید شما صرفاً ترویج کننده‌ی محصول/خدمت نیستید، بلکه بهتر است یک تعامل دو طرفه و تبادل ارزش بین شما و مشتری صورت ‌گیرد. استفاده از دیجیتال مارکتینگ سبب شده تا این تبادل به آسانی انجام شود. بازاریابی درون‌گرا، تولید محتوای جذاب، ایجاد فرم‌های نظرسنجی از مشتریان در وب‌سایت، فعالیت در شبکه‌های اجتماعی و درگیر کردن مخاطبان از طریق ارسال نظرات، استفاده از استراتژی‌های وفاداری مشتریان و… نمونه‌هایی از ارتباط دوطرفه با مشتریان هستند.یکی از بخش‌های مهم در تعریف آمیخته‌ی بازاریابی متناسب با کسب و کار شما، شناسایی بازار هدف است. اگر به دنبال یک راه حل مطمئن برای این امر هستید، آژانس دیجیتال مارکتینگ ماکان به شما در یافتن راه حل‌های مطمئن کمک می‌کند.]

منبع: آژانس دیجیتال مارکتینگ ماکان



:: بازدید از این مطلب : 320
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : شنبه 8 دی 1397 | نظرات ()
نوشته شده توسط : elena golchin

تحلیل SWOT یک ابزار ضروری برای برنامه‌ریزی، تدوین استراتژی و تحلیل وضعیت سازمان است. SWOT مخفف Strength، Weakness، Opportunity و Threat می‌باشد؛ یعنی نقاط قوت، نقاط ضعف، فرصت‌ها و تهدیدها. نقاط قوت و نقاط ضعف، مسائل درونی، تحت کنترل و قابل تغییر و فرصت‌ها و تهدیدها، مسائل بیرونی سازمان هستند که تحت کنترل ما نیستند و امکان تغییر آنها وجود ندارد.

نقاط قوت

بیانگر ویژگی‌های مثبت و درونی کسب‌وکار ما است. ویژگی‌هایی مثل دانش، تجربه، تحصیلات، شبکه‌های ارتباطی و مهارت‌ها و دارایی‌هایی مثل سرمایه، مشتری‌های دائمی، کانال‌های توزیع، تکنولوژی و … . باید بدانیم سازمان ما در چه ویژگی‌هایی از دیگر رقبا بهتر است، چه منابعی در دسترس ما هستند که دیگر رقبای ما به آنها دسترسی ندارند، ارزش افزوده ما نسبت به دیگر رقبا چیست و … . برای اندازه‌گیری قوت‌ها به یک دید 360 درجه احتیاج داریم. یعنی بدانیم سهامداران، کارمندان، مشتری‌ها و حتی رقبا، ما را چگونه می‌بینند.

نقاط ضعف

جنبه‌های منفی و درونی کسب و کار ما، ارزش‌های سازمان را کم‌رنگ می‌کند و در معرض خطر قرار می‌دهد. برای اینکه توانایی رقابت با دیگر رقبا را داشته باشیم، احتیاج داریم نقاط ضعف‌مان را در زمینه‌هایی چون تخصص، مهارت و تکنولوژی شناسایی کنیم و دریابیم که در چه بخش‌هایی نیاز به تقویت داریم. برای شناسایی نقاط ضعف کسب‌وکارمان باید واقع‌بین باشیم و تا جایی که می‌توانیم اطلاعات کسب کنیم.

فرصت‌ها

فاکتورهای مثبت و بیرون سازمانی هستند که غالبا کنترلی روی آنها نداریم اما استفاده از آنها می‎‌تواند به موفقیت سازمان کمک کند. برای مثال فرصت‌های موجود و تغییرات رخ‌داده در بازار می‌تواند برای ما مفید باشد و منجر به ایجاد یک موقعیت خوب برای سازمان شود.

تهدیدها

شامل عوامل منفی، بیرونی و فراتر از کنترل ما هستند که با داشتن استراتژی ‌می‌توان تا حدی آنها را به فرصت تبدیل کرد و از آنها سود برد. برای مثال رقبای فعلی و بالقوه ما چه کسانی هستند، چه عواملی می‌تواند کسب‌‌وکار ما را در ریسک قرار بدهد، چه موقعیت‌هایی ممکن است تلاش‌های بازاریابی ما را تهدید کند و اینکه چه مقدار محصول یا تکنولوژی جدید ممکن است موقعیت محصولات ما را به خطر بیاندازد.

هدف تحلیل SWOT ایجاد یک دید همه‌جانبه نسبت به موقعیت‌ فعلی و برنامه‌ریزی برای آینده سازمان است؛ کشف شکاف میان جایی که هستیم و جایی که می‌خواهیم باشیم.
برای دریافت یک چشم‌انداز همه جانبه، باید از داده‌هایی که در اطراف ما قرار دارند و همچنین از بینش و دریافت‌های متخصصین سازمان، کارمندان و حتی مشتریان استفاده کنیم. علاوه بر این‌ها می‌توان از KPI ها برای سنجش عملکرد ماهیانه یا سالیانه استفاده کرد.

برای درک بهتر فرصت‌ها و تهدیدها، می‌توان از داده‌هایی که در اطراف ما قرار دارند استفاده کرد؛ باید اطلاعات‌مان را در مورد صنعتی که در آن فعال هستیم، کامل کنیم. بازار هدف‌مان را بشناسیم و اطلاعات‌مان را نسبت به آن کامل کنیم؛ بدانیم در چه بازاری فعالیت می‌کنیم، دنبال دستیابی به چه اهدافی هستیم، رقبای ما چه کسانی هستند، در چه زمینه‌هایی فعالیت می‌کنند و اهداف‌شان چیست.

نکته اصلی تحلیل SWOT این است که با توجه به قوت‌ها، ضعف‌ها، تهدیدها و فرصت‌ها، یک استراتژی بازاریابی قوی برای سازمان داشته باشیم. هر کسب‌وکار باید، تحلیل SWOT مربوط به خودش را داشته باشد.
فرآیند تجزیه و تحلیل SWOT فرصتی است که تیم‌مان را متحد کنیم و از مشارکت آنها برای توسعه استراتژی‌ استفاده کنیم. یک جلسه طوفان مغزی یا ارائه یک فرم به اعضای تیم برای بیان دیدگاه خود به صورت فردی، کمک می‌کند تا نسبت به مسائل درونی و بیرونی سازمان به جمع بندی برسیم و یک مدل نهایی و اولویت‌بندی شده از تحلیل SWOT داشته باشیم که هر چهار قسمت آن فاکتورها و عوامل موثر به خودشان را داشته باشند. بعد از اولویت‌بندی فاکتورها و ایجاد یک تحلیل SWOT، حالا می‌توانیم برای تدوین استراتژی‌های کوتاه‌مدت و بلند‌مدت از آن استفاده کنیم. برای تبدیل تحلیل به استراتژی، یکی از راه‌های پیش‌رو این است که دریابیم نقاط قوت، ضعف و فرصت‌ها و تهدیدهای شرکت چه تاثیری روی هم دارند و میزان همپوشانی آنها چه‌قدر است.

گاهی از این مدل با عنوان TOWS یاد می‌شود. چیدمان استراتژی‌هایمان می‌تواند به چهار صورت زیر باشد:

استراتژی قوت – فرصت (SO): در این استراتژی تلاش می‌کنیم تا با استفاده از نقاط قوت شرکت، فرصت‌هایی را که شناسایی کرده‌ایم تقویت کنیم.

استراتژی قوت – تهدید (ST): در استراتژی ST با استفاده از نقاط قوت، تهدیدهایی را که شناسایی کرده‌ایم به حداقل می‌رسانیم.

استراتژی ضعف – فرصت (WO): با استفاده از فرصت‌‌هایی که شناسایی کرده‌ایم تلاش می‌کنیم تا ضعف‌های شرکت را به حداقل برسانیم.

استراتژی ضعف – تهدید (WT): در این استراتژی تلاش می‌کنیم تا ضعف‌ها و کاستی‌های درونی شرکت را به حداقل برسانیم تا از تهدیدهای احتمالی جلوگیری کنیم.در نهایت بعد از تدوین استراتژی‌ها به بازنگری می‌پردازیم تا علت شکاف میان نتیجه‌ها، از چیزی که انتظار داشته‌ایم تا چیزی که اتفاق افتاده است را بررسی کنیم. ارزش واقعی این تحلیل در جایی نشان داده می‌شود که تاثیر مثبت را حداکثر و تاثیرات منفی را به حداقل برساند.

منبع: آژانس دیجیتال مارکتینگ ماکان



:: بازدید از این مطلب : 345
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : سه شنبه 4 دی 1397 | نظرات ()