نوشته شده توسط : elena golchin

سالیان درازی است که درگیر تبلیغات هستیم، تبلیغ یعنی انتقال پیام به سبک و روشی ابداعی و متناسب با ساکنان هر سرزمین. شاید در سالیانی دور در سرزمین‌های مختلف، بر دیوار غارها علائمی را به شکل نماد حک می‌کردند، با دود پیامی می‌‎فرستادند، یا شاید پیامی را به پای کبوتر می‌بستند و در جایی دیگر پیام را به دست چاپارها می‌دادند و… . شاید از همان دوران، ما به‌نحوی تبلیغ می‌کردیم! سال‌ها گذشت و تبلیغات به‌مرور، شکل و شمایلی به خود گرفت که امروز آن را به شکل تبلیغ در روزنامه، بیلبورد، رادیو، تلویزیون و… می‌بینیم.

سرعت  تغییرات دنیای امروز به حدی است که باعث شده تا در کمتر از چند سال شاهد تحولاتی اساسی باشیم! تغییری که همه‌ی ابعاد زندگی بشر را تحت تاثیر قرار داده و زندگی جدیدی برایمان ساخته است! تغییری از جنس مجازی و با رنگ و بوی دیجیتال! تغییری که ما ساکنان زمین را درگیر کوچی اجباری از زمین به فضای مجازی کرده است!

ماکانیان اولین مسافران دنیای هیجان‌انگیز مجازی بودند و در سال 1388 به این سرزمین پانهادند و به تدریج سرزمین ماکانیان را پدید آوردند. ماکانیان می‌دانستند که این سرزمین نوپا، سرشار از ذخایر و منابع است و هنوز راه درازی تا اشباع شدن از تبلیغ دارد. امروز ماکان به دروازه‌ای برای ورود به فضای نامتناهی مجازی بدل شده‌است و برای ورود و ماندن هر برندی در این دنیا سبک خود را دارد.

وقتی قدم به یک سرزمین جدید و ناشناخته می‌گذارید، قطعا بزرگترین مشکل، ترس از ندانستن راه و گم شدن است. اگرچه امروز همه با داشتن یک موبایل و البته اینترنت، اعتماد به نفس کافی برای هر تجربه جدیدی را دارند اما سرزمین دیجیتال، دنیایی است جوان و پویا که راه‌های اصلی، فرعی، میان‌بر و حتی بن‌بست‌های خود را دارد. این سرزمین هم نقشه‌ای دارد اما متفاوت و پیچیده که ما با دانش تبلیغات و تجربه‌ی چندین ساله با برندهای مطرح، الگوریتم موفقیت در این مسیر را طراحی کرده‌ایم.

ماکان می‌کوشد شما را برای ورود به این سرزمین عجیب آماده کرده و شما را قدم به قدم همراهی کند، جایگاهی درخور برندتان یافته، اعتماد شما را جلب کرده و موفقیت شما را در این سرزمین تضمین می‌کند. ماکان دروازه‌ای مورد اعتماد برای عبور از رویاهای دور از دست و رسیدن به آرزوهای دست‌نیافتنی شماست.

پشت سر نام هر برند، داستانی نهفته که منعکس کننده‌ی تاریخچه، اهداف، ماموریت، چشم‌انداز و ارزش‌های آن کسب و کار است. داستان هر برند باید با مخاطبان متناسب بوده و به‌گونه‌ای متفاوت از متون تبلیغاتی، احساسات آنان را درگیر کند. یک داستان برند خلاق، قوی و واقعی، به سرعت اعتماد مخاطبان را جلب کرده و پتانسیل بالایی برایوایرال شدن دارد. متن فوق، داستان برند آژانس دیجیتال مارکتینگ ماکان است که خدمات متنوعی را در زمینه‌ی بازاریابی دیجیتال به مشتریان ارائه می‌دهد.

پیش از این مفصل در مورد روش‌های داستان سرایی در بازاریابی محتوا صحبت کرده‌ایم. ترکیب هر کدام از روش‌های داستان‌سرایی با واقعیت‌ها، می‌توانند به نحوی استراتژیک در جهت جلب اعتماد و درگیر کردن مخاطبان در خلق داستان برند موثر باشند. در ادامه به 7 نکته‌ی مهم در خلق یک داستان برند خوب و موفق اشاره خواهیم کرد.

برند خود را بشناسید.

اولین گام لازم، داشتن شناخت جامع و صحیحی از برند خود است. دانستن پاسخ سوالاتی مانند اینکه برند شما دقیقاً چه ویژگی منحصربه‌فردی دارد؟ هویت برندتان چیست؟ ارزش‌های بنیادی سازمان شما کدامند و قرار است چه مفهومی را به مخاطبان انتقال دهید، شما را به شناخت جامعی از برند خواهد رساند.

چشم‌اندازی واضح داشته باشید.

پس از تعیین هویت خود، لازم است ماموریت، چشم‌انداز و ارزش‌های سازمان خود و همچنین برنامه‌های آتی خود را بیان کرده و به نحوی ثبات قدم خود را در این راستا نشان دهید. در این مرحله می‌توانید به تغییرات سازمان در طی زمان و ویژگی‌های متمایز خود اشاره کنید.

پرسونای مخاطبان خود را بشناسید.

پیش ازین بارها به اهمیت شناسایی پرسونای مخاطب و داشتن درک صحیح از ارزش‌ها، چالش‌ها و نیازهای آنان برای ایجاد تعامل پایدار پرداخته‌ایم. به طور خلاصه، اگر ندانید با چه کسانی در حال حرف زدن هستید، هرگز نمی‌توانید داستان خوبی برای آنان بگویید.

تخصص و تمایز خود را به طور واضح بیان کنید.

بهتر است در داستان برند به طور مستقیم به ویژگی و تخصص اصلی خود اشاره کرده و بر آن تمرکز کنید. در غیر این صورت مخاطب با لیستی از مهارت‌ها و تخصص‌های شما مواجه شده و سردرگم می‌شود و در نهایت نمی‌تواند برند شما را به عنوان نماینده‌ی یک شخصیت متمایز در ذهن خود تداعی کند.

از پیچیدگی دوری کنید.

بهترین داستان برند، داستانی است که در عین سادگی، بتواند احساسات مخاطبان را درگیر کند و بگوید برند شما قادر است کدام یک از مشکلات و چالش‌های مخاطبان را، از چه طریقی برطرف نماید.

آرکتایپ برند خود را بشناسید.

در مقالات قبل با آرکتایپ‌ها یا شخصیت‌های برند آشنا شدید. برای خلق داستان برند، بهتر است آرکتایپ یا پرسونای انسان گونه‌ی برند خود را به درستی شناخته نوع داستان ولحن برند را متناسب با آن تنظیم کنید.

داستان برند را با متون تبلیغاتی اشتباه نگیرید.

داستان برند باید به گونه‌ای باشد که مخاطب بتواند به راحتی با آن ارتباط برقرار کرده و هیچ شک و شبهه‌ای باقی نماند. در صورتی که در بیشتر اوقات محتواهایی که صرفاً به هدف تبلیغات تولید شده‌اند، این ویژگی را ندارند.

در نهایت می‌توان گفت اگر داستان برند شما خلاقانه بوده، بر سر زبان‌ها بیفتد و برای مخاطبان باورپذیر باشد، نشان دهنده‌ی موفقیت شما در خلق آن داستان برند است. تیمدیجیتال برندینگ آژانس دیجیتال مارکتینگ ماکان به کسب و کار شما کمک می‌کند تا ضمن افزایش آگاهی از برند، صدای برندتان به گوش افراد بسیاری برسد.

منبع: آژانس دیجیتال مارکتینگ ماکان



:: بازدید از این مطلب : 484
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : چهار شنبه 26 تير 1398 | نظرات ()
نوشته شده توسط : elena golchin

در بلاگ‌های گذشته به‌طور مفصل به مبحث Lead Generation پرداخته‌ایم اما برای یادآوری به صورت مختصر به تعریف Lead می‌پردازیم و بعد به سراغ لید شایسته یا  Qualified Lead می‌رویم. Lead ها افرادی هستند که به محصول و برند شما علاقه دارند. این علاقه ممکن است به طرق مختلفی ایجاد شود و باعث آشنایی آن‌ها با برند شما شود و او را برای مشتری شما بودن و شروع یک ارتباط طولانی مدت ترغیب کند. این پروسه‌ای است که از آن به عنوان Lead Generation یا تولید سرنخ یاد می‌شود.

در این بلاگ قصد داریم مشخصا به توضیح Lead های واجد شرایط یا Marketing Qualified Lead (MQL) بپردازیم.

سرنخ‌های شایسته یا MQL

برای تفسیر واضح‌تر این موضوع، بهتر است از خودمان شروع کنیم؛ دانلودها، کلیک روی CTA ها، باز کردن ایمیل‌های دریافتی و به طور کلی گشت‎‌وگذار در فضای اینترنت و خصوصا وب‌سایت‌های مورد علاقه‌مان، ما را از دید کسب‌وکارها، با عنوان Marketing Qualified Leads یا MQL توصیف می‌کند. این نوع رفتار، در دنیای دیجیتال امروز، ما را از دیگر Lead ها جدا و به سطوح پایین‌تر قیف فروش هدایت می‌کند. MQL در واقع به توضیح سرنخ‌هایی می‌پردازد که نسبت به دیگر Lead ها، صلاحیت بیشتری برای ورورد به قیف فروش و تبدیل شدن به مشتری دائمی دارند.  اهمیت MQL به خاطر تاکید بیشتر آن روی کیفیت است تا کمیت. تشخیص MQL ها مبتنی بر زیرنظر داشتن رفتار کاربران است و به ردیابی مشخصه‌هایی چون بازدید از وب‌سایت، توجه آن‌ها به محتواها، میزان دانلود، تعداد ایمیل‌های خوانده شده، فعالیت در رسانه‌های اجتماعی و به طور کلی اینگیجمنت افراد می‌پردازد. MQL ها یکی از گزاره‌های مهم در پروسه فروش محسوب می‌شوند؛ چرا که Lead هایی هستند که علاثه و تمایل بیشتری به برند، خرید کالا و خدمات شما دارند.

در ادامه به نکاتی می‌پردازیم که توجه به آن‌ها، به شما در ردیابی و نظارت بر کیفیت Lead های‌تان کمک می‌کند.

قیف فروش مختص به برند خودتان را طراحی کنید

اولین مرحله برای ردیابی دقیق ‌MQL ها طراحی یک قیف فروش متناسب با نوع کسب‌وکارتان است. اگر به خاطر داشته باشید، در بلاگ‌های گذشته به طور مفصل به قیف فروش پرداخته‌ایم. در قیف فروش، “چگونگی” هدایت مخاطب به قیف را در چهار مرحله AwarenessInterestAction و Sale بررسی کردیم اما در مبحث لیدهای شایسته، از چگونگی انجام این پروسه فراتر می‌رویم و مشخصا “افراد” را در چهار دسته PeopleLeadQualified Lead و Customerبه صورت موازی با مراحل چگونگی، مورد بررسی قرار می‌دهیم.

یک پروسه برای امتیازدهی به  لیدها طراحی کنید

یکی از وظایف کسب‌وکارها امتیاز دهی به Lead ها است تا در نهایت بتوانند نقشه سفر مشتری را طراحی کنند. استفاده از نرم‌افزارهای اتوماسیون‌سازی بازاریابی ، امکان امتیازدهی به صورت سیستمی را ایجاد می‌کند. این امتیازها باید بر اساس کاراکتر و رفتار مخاطبان و به‌طور کلی اطلاعاتی که در طول یک دوره به دست آورده‌اید، مرتب بشوند. به عنوان یک صاحب کسب‎وکار، متناسب با صنعتی که در آن فعالیت دارید، باید برای خود شاخصه‌هایی را تعیین و بر اساس آن‌ها کیفیت Lead ها را مشخص ‌کنید. هرقدر امتیاز اینگیجمنت مخاطب بیشتر باشد، احتمال اینکه مشتری بالقوه، به نقطه Action برسد و دست به خرید بزند، بیشتر می‌شود. تنها به خاطر داشته باشید که ارتقای یک Lead به QL به خودی خود اتفاق نمی‌افتد و شما به عنوان یک کسب‌وکار نیاز دارید تا معیارهای مشخصی را برای امتیازدهی و رتبه‌بندی تعیین کنید. امتیازدهی به Lead ها، کمک می‌کند تا احتمال پیشرفت آن‌ها را در پروسه فروش و همچنین ارزش بالقوه آن‌ها برای شرکت‌تان را پیش‌بینی کنید. همانطور که پیشتر گفتیم، حجم معامله برآورد شده یا تعامل از طریق کلیک روی لینک، بازدید وب سایت و یا شرکت در یک تماس تلفنی از عواملی است که در امتیازدهی به لید‌ها اثرگذار است. در این میان می‌توانید از تیم بازاریابی و فروش‌تان برای شناسایی بهترین لیدهای واجد شرایط در کوتاه مدت کمک بگیرید.

مزایای استفاده Marketing Qualified Leads

 افزایش نرخ بازگشت و جلوگیری از هدررفت زمان

یکی از بزرگ‌ترین مزایای استفاده از MQL شناسایی لیدهای شایسته و رسیدن آن‌ها به نقطه فروش است؛ این موضوع به این معنا است که تلاش‌های تیم بازاریابی و فروش شما به هدر نرفته است و زمان آن رسیده که نفس راحت بکشید. افزایش نرخ بازگشت سرمایه از دیگر مزایایی است که در ادامه این پروسه از آن بهره می‌شوید. یکی دیگر از مزایای شناخت دقیق MQL ها، افزایش امکان هدف‌گیری دقیق‌تر برای تیم فروش و افزایش امکان فروش بیشتر است.

افزایش لود کاری تیم‌ها

یکی از مزایای اصلی پیاده‌سازی MQL، جلوگیری از هدررفت زمان و تلاش‌هایی است که شما در این راستا انجام می‌دهید. بدون شک هیچ کسب‌وکاری علاقه ندارد تا زمان و منابع خود را صرف لیدهایی کند که راه به جایی نمی‌برند. یکی از مزایای شناسایی MQL ها، دقیقا همین موضوع است. در واقع شناخت QL های درست، به کسب‌وکارها امکان افزایش لود کاری تیم‌های درگیر در این پروسه را می‌دهد و کمک می‌کند تا منابع خود را صرف مشتریان بالقوه‌ای ‌کنند که در نهایت دست به خرید در حجم بیشتری می‌زنند و نفع بیشتری برای‌شان دارند.

ایجاد هماهنگی بیشتر میان تیم‌ها

MQL یک فاکتور مهم در ایجاد یک توافقنامه سطح خدمات یا Service Level Agreement (SLA) بین تیم‌های بازاریابی و فروش است. زمانی که یک معیار رسمی برای تعریف خدمات و نظارت تنطیم می‌شود، به صورت خودکار سردرگمی و سوتفاهم کم‌تری به وجود می‌آید. SLA، مبادله بازخوردها میان تیم فروش و مارکتینگ را تسهیل می‌کند. درواقع SLA یک قرارداد میان کسب‌وکارها و مشتریان‌شان (یک سرویس‌دهنده و یک سرویس‌گیرنده) است که جهت نظارت بر بهبود سطح کیفیت و خدمات و همچنین ضمانت‌های اجرایی، تهیه و تنظیم می‌شود.

تسهیل اولویت‌بندی برای کسب‌وکارها

برای کسب‌وکارها اولویت‌بندی در اهداف بازاریابی و فروش به شدت اهمیت دارد چرا که در نهایت می‌تواند منجر به نتایج مثبت و متفاوتی شود. ایجاد امکان اولویت‌بندی اهداف برای کسب‌وکارها، یکی دیگر از مزایای MQL است. تصمیم‌گیری و اولویت‌بندی با شما است؛ اینکه بخواهد هزاران Lead را به دست بیاورید و یا از میان گروهی QL های مختص به خودتان را انتخاب کنید.

منبع: آژانس دیجیتال مارکتینگ ماکان



:: بازدید از این مطلب : 498
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : چهار شنبه 26 تير 1398 | نظرات ()
نوشته شده توسط : elena golchin

ورود به دنیای دیجیتال مارکتینگ بدون داشتن دارایی‌های دیجیتال مانند یک وب‌سایت معتبر و بهینه‌سازی شده برای موتورهای جستجو، عملاً بی‌معناست. انجام لینک بیلدینگ به شکل اصولی، یکی از گام‌های اساسی در بهینه‌سازی موتورهای جست و جو (SEO) است.

در مقالات قبل به طور مفصل در مورد مفهوم لینک بیلدینگ و روش‌های لینک بیلدینگ صحبت کردیم. لینک بیلدینگ به زبان ساده به فرآیندی گفته می‌شود که از یک وب‌سایت به وب‌سایت خودتان لینک دریافت کنید. در این مقاله قصد داریم شما را با چند اشتباه که ممکن است در لینک بیلدینگ انجام دهید، آشنا کنیم.

پیش از این، به دست آورن رتبه بالا در نتایج جستجوی گوگل برای بلاگرها به یک موضوع رقابتی و بسیار مهم تبدیل شده بود. در نتیجه صاحبان وب‌سایت‌ها برای پیشی گرفتن از رقبا، به خریدن لینک‌های غیر طبیعی با قیمت ارزان از وب‌سایت‌های دیگر روی آوردند. این کار ممکن بود در آن زمان به طور موقت بر رتبه وب‌سایت اثر داشته باشد، اما یکی از دلایلی بود که باعث شد گوگل به سرعت الگوریتم رتبه‌بندی خود را تغییر دهد و به شدت با لینک‌های اسپم برخورد کند. در حال حاضر گوگل به شدت با وب‌سایت‌هایی که اقدام به خرید یا فروش بک‌لینک‌های اسپم یا Toxic Links می‌کنند، مقابله کرده و آن‌ها را از نتایج جست و جو حذف خواهد کرد.

بیشتر لینک‌های اسپم یا Toxic چنین منابعی دارند:

  • سایت‌های اسپم و سایت‌هایی که فقط برای خرید و فروش لینک ایجاد شده‌اند.
  • سایت‌هایی که به وسیله گوگل ایندکس نشده‌اند.
  • سایت‌هایی که ویروس یا malware دارند.
  • شبکه‌ای از لینک‌ها (Link networks)

اگر از بک‌لینک‌های اسپم استفاده می‌کنید، بهتر است برای جلوگیری از حذف وب‌سایت خود توسط گوگل، هرچه زودتر به حذف آن‌ها بپردازید.

اشتباه دوم: ساخت یک نوع بک‌لینک‌

همانگونه که می‌دانید، لینک‌ها را می‌توان به دو نوع Dofollow و Nofollow تبدیل کرد. بر خلاف تصور برخی افراد، ساختن یک نوع بک لینک (مثلا فقط لینک‌های Dofollow) یکی از اشتباهات بزرگ در لینک بیلدینگ است و به SEO آسیب می‌زند. اگرچه لینک‌های Nofollow در رتبه‌بندی صفحه گوگل و نتایج جستجو اثر ندارند، اما وجود آن‌ها در بهینه‌سازی موتورهای جستجو موثر است. در نتیجه بهتر است میان استفاده از لینک‌های Dofollow و Nofollow تعادل برقرار کنید. برای مثال، قسمت کامنت‌های بلاگ، محل مناسبی برای قرار گرفتن لینک‌های Nofollow است.

اشتباه سوم: استفاده از متن لینک تکراری و Over optimized

بر خلاف تصور بسیاری از افراد، استفاده بیش از اندازه از کلمات کلیدی در متن لینک نه تنها در رتبه‌بندی گوگل سودمند نیست، بلکه به عنوان یکی از روش‌های سئوی کلاه سیاه شناخته می‌شود.  متن لینک طبیعی، متنی کوتاه و برگرفته از محتواست. همچنین استفاده از متن لینک تکراری یکی از اشتباهات دیگر است و گوگل به جای بهینه‌سازی، به سرعت آن را نادیده گرفته و ایندکس نخواهد کرد.

اشتباه چهارم: گرفتن بک لینک از صفحاتی با تعداد بازنشر پایین

الگوریتم‌های گوگل به صفحاتی که مقالات و پست‌های‌شان به تعداد بیشتری در شبکه‌های اجتماعی توسط افراد بازنشر شده‌اند، ارزش و رتبه‌ی بالاتری اختصاص می‌دهند، چرا که تاثیری به مراتب بیشتر بر تعداد افراد بیشتری خواهند گذاشت. بنابراین، گرفتن بک‌لینک از صفحاتی که از نظر تعداد بازنشرها بسیار ضعیف هستند، ارزش چندانی در جهت بهینه‌سازی موتورهای جست و جو نخواهد داشت.

اشباه پنجم: لینک دادن زیاد به یک صفحه

اگر تمام بک‌لینک‌ها مرتبط به یک صفحه از وب‌سایت (که غالباً صفحه اصلی یا Home Page است) باشند، گوگل آن‌ها را جزو لینک‌های طبیعی محاسبه نکرده و نادیده می‌گیرد. بنابراین باید میان لینک دادن بین صفحات مختلف وب‌سایت خود تعادل برقرار کنید.

اشتباه ششم: لینک بیلدینگ بی‌ربط

گرفتن بک‌لینک از وب‌سایت‌ها یا صفحاتی که محتوای آن‌ها هیچ ارتباطی به محتوای تولید شده‌ی شما ندارد، کاری اشتباه بوده و از نظر گوگل بی‌ارزش است، حتی اگر این وب‌سایت‌ها قدرت دامنه (DA) بالایی داشته باشند.

اشتباه هفتم: ساخت لینک از صفحات ایندکس نشده

گرفتن بک‌لینک از دامنه‌ها، وب‌سایت‌ها یا صفحاتی که در گوگل ایندکس نشده‌اند، کاری اشتباه است و باعث می‌شود گوگل صفحه شما را در رتبه بندی نادیده بگیرد.

اشتباه هشتم: دریافت تعداد زیادی بک‌لینک از وب‌سایت‌هایی با قدرت دامنه پایین

دریافت تعداد زیادی بک‌لینک از وب‌سایت‌هایی یا قدرت دامنه یا DA پایین، از نظر گوگل ارزش چندانی ندارد. این در حالیست که دریافت تعداد کمی لینک از وب‌سایت‌های معتبر با DA بالا در بهینه‌سازی موتورهای جستجو تاثیر بسیار زیادی خواهد داشت.

اشتباه نهم: تبادل بیش از حد لینک

تبادل لینک یا Reciprocal linking یکی از راه‌های سریع و آسان در لینک بیلدینگ خارجی است که میان بلاگرها رواج دارد. اما بهتر است بدانید این شیوه در سال‌های اخیر از نظر گوگل ارزش چندانی ندارد، مگر این تبادل لینک در حد متعادل میان وب‌سایت‌های معتبر با محتوای مرتبط به هم صورت گیرد.

اشتباه دهم: دریافت بک‌لینک از وب‌سایت‌هایی با تعداد زیادی لینک خروجی

ممکن است در بخش کامنت‌های یک بلاگ در یک وب‌سایت، تعداد بسیار زیادی لینک به وب‌سایت‌های مختلف وجود داشته باشد. بهتر است لینک خود را در این قسمت میان تعداد بسیار زیادی لینک قرار ندهید.

اشتباه یازدهم: دریافت Site-Wide لینک

پیش از این دریافت بک‌لینک‌های Site-Wide ( لینک‌هایی که در قسمت‌هایی مانند فوتر یا سایدبار وب‌سایت‌های دیگر وجود دارند و در تمام صفحات تکرار می‌شوند) و همچنین لینک دادن به وب‌سایت‌های دیگر در قسمت فوتر بسیار مرسوم بود. در حال حاضر این لینک‌ها از نظر گوگل جزو لینک‌های طبیعی محسوب نمی‌شوند و بهتر است به لینک‌های Nofollow تبدیل شوند.

در نهایت می‌توانید به کمک ابزارهای موجود مانند SEMrush، Ahrefs وLink explorer  کلیه لینک‌های داخلی و خارجی را بررسی کرده و به سرعت جهت بهینه‌سازی آن‌ها و حذف لینک‌های اسپم اقدام کنید.
با رعایت کردن نکات لازم و تلاش برای جلوگیری از اشتباهات در لینک بیلدینگ، رفته رفته می‌توانید شاهد پیشرفت‌های بسیاری در زمینه‌ی بهینه‌سازی موتورهای جستجو باشید. تیم حرفه‌ای طراحی و توسعه‌ی وب‌سایت آژانس دیجیتال مارکتینگ ماکان، کسب و کار شما را در سئو یاری خواهد کرد.

منبع: آژانس دیجیتال مارکتینگ ماکان



:: بازدید از این مطلب : 446
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : شنبه 22 تير 1398 | نظرات ()
نوشته شده توسط : elena golchin

احتمالا اولین باری نیست که نام مدل AIDA به گوش‌تان می‌خورد. در این بلاگ قصد داریم به طور مفصل به تعریف مدل  AIDA و مراحل آن بپردازیم. در دنیای دیجیتال امروز، مدل AIDA به کسب‌وکارها این امکان را می‌دهد تا استراتژی‌های‌شان را بر مبنای آن تعیین کنند، مشتریان بالقوه را به سمت قیف فروش هدایت کنند و در نهایت آن‌ها را بهمشتریان وفادار بدل کنند.

مشتریان بالقوه از چهار مرحله مدل AIDA که نام آن از ابتدای چهار کلمه Attention, Interest, Desire و Action گرفته شده، عبور می‌کنند تا به مشتریان واقعی و وفادار شما تبدیل شوند. در واقع این مدل مسیری را پیش‌روی مشتریان می‌گذارد و در نهایت آن‌ها را برای تصمیم و اقدام به خرید آماده کند. به بیانی دیگر می‌توان گفت که مشتریان با گذر از هر مرحله و تکمیل آن دچار احساسات و تفکراتی می‌شوند که آن‌ها را در نهایت مصمم می‌کند تا برند شما را انتخاب کنند و خریدشان را از محصولات و خدمات شما انجام دهند. تنها به خاطر داشته باشید که در ابتدا درست همانند قیف فروش مشتریان زیادی را در مرحله اول خواهید داشت اما به مرور زمان و با گذر از هر مرحله مشتریان ریزش پیدا می‌کنند و در نهایت در آخرین مرحله با مخاطبان بسیار کم‌تر اما باکیفیت‌تر مواجه خواهید شد. در ادامه به چهار مرحله مدل AIDA می‌پردازیم:

مرحله اول: جلب توجه (Attention or Awareness)

در مرحله اول نیاز دارید تا توجه مخاطبان‌تان را به سمت برند، محصولات و خدماتی که عرضه می‌کنید، جلب کنید و به نوعی آگاهی برندتان را افزایش دهید؛ پس نیاز دارید تا به خوبی پرسونای مخاطبان و‌ مشکلات و مسائل مربوط به آن‌ها را شناسایی کنید تا بهترین عملکرد را داشته باشید. در این مرحله می‌توانید از تولید محتوا کمک بگیرید و به مشکلات مخاطبان پاسخ بدهید. محتوایی که تولید می‌کنید باید در قالب‌های مختلفی ارائه شود تا دسترسی و اشتراک‌گذاری آن‌ها برای مخاطبان ساده باشد. در این مرحله برای ایجاد آگاهی بیشتر، می‌توانید از اینفلوئنسر مارکتینگ و مزایای آن نیز بهره‌مند شوید.

مرحله دوم: علاقه‌مندسازی (Interest)

در مرحله دوم نیاز دارید تا نسبت به برندتان در مخاطبان، علاقه ایجاد کنید. ایجاد علاقه چیزی فراتر از ایجاد آگاهی برند و جلب توجه است و یکی از مراحل مهم در مدل AIDA محسوب می‌شود. در این مرحله باید تلاش کنید تا اینگیجمنت مخاطب را افزایش دهید. یکی از بهترین راه‌ها جهت افزایش علاقه و اینگیجمنت مشتری، انتقال این پیام است که شما قصد رفع نیاز و پاسخ‌گویی به مشکلات او را دارید و تنها به دنبال سود و منفعت خودتان نیستید.

علاقه مشتری به برند شما اهمیت بسیاری دارد؛ چرا که اگر این علاقه ایجاد نشود مشتری لزومی به ادامه دیگر مراحل نمی‌بیند و در نتیجه هیچ‌گاه به نقطه تصمیم‌گیری یا Action نمی‌رسد. در دسترس قرار دادن اطلاعات کامل در مورد چشم‌انداز، بیانیه ماموریت و به طور کلی برند، به مخاطب کمک می‌کند تا بداند دقیقا مشغول چه فعالیتی هستید، تفاوت‌تان با دیگر رقبا در چیست، چه ارزش افزوده‌ای دارید و چه اهدافی را دنبال می‌کنید. دسترسی به این اطلاعات، علاقه بیشتری را در مخاطب ایجاد می‌کند و او را برای گذر از این مرحله به مرحله بعدی آماده می‌کند.

مرحله سوم: ایجاد اشتیاق (Desire)

بعد از ایجاد علاقه در مخاطب، قدم بعدی که باید روی آن تمرکز داشته باشید، ایجاد اشتیاق و علاقه در مخاطب است؛ به نحوی که احساس کند وقت آن رسیده تا محصولات و خدمات شما را خریداری و از مزایای آن استفاده کند. در این مرحله برای ایجاد اشتیاق و علاقه بیشتر می‌توانید از مزایای Promotion ها نیز بهره‌مند شوید. تنها امکان دارد که مشتری واقعا به محصول یا خدمت شما نیاز نداشته باشد، در این مرحله این هنر شما است که نیاز و تقاضا را در او ایجاد کنید.

 

مرحله چهارم: اقدام (Action)

چهارمین مرحله زمانی است که نتایج زحمات شما در آن نمود پیدا می‌کند و مشتری دست به خرید می‌زند. یکی از راه‌های ساده برای ترغیب مشتری جهت اقدام، CTA ها هستند. استفاده از CTA در صفحه اصلی و صفحه محصولات، به شدت می‌تواند روی تصمیم مخاطب اثر گذار باشد و او را به همان سمتی هدایت کند که انتظارش را دارید. در این مرحله مشتری نیاز به یک تلنگر برای خرید دارد. مستقیم یا غیر مستقیم بودن این تلنگر بستگی به شناختی دارد که شما از مشتریان و پرسونای مشتری دارید.

به طور کلی مدل AIDA شناخته‌تر شده است اما بسیاری، از آن با عنوان مدل AIDAS نیز یاد می‌کنند. S که به نوعی در مرحله آخر قرار می‌گیرد، از Satisfaction گرفته شده و بیانگر رضایت مشتری است. بعد از اقدام به خرید نوبت شما است که تجربه مشتری را به سمت مثبت یا منفی بودن رقم بزنید. به خاطر داشته باشید که ارتباط شما با مشتری، بعد از خرید نیز همچنان ادامه دارد؛ اینکه بدانید انتخاب مشتری تا چه حد درست بوده و رضایت او از تجربه محصول و خدمت شما تا چه میزان بوده است. فراموش نکنید که رابطه شما با مشتری یک رابطه دو سویه است؛ همزمان که انتظار دارید او دست به عمل بزند، باید حواس‌تان به مدیریت ارتباط و تجربه مشتری نیز باشد.

مدل AIDA یا AIDAS نقش مهمی در بازگشت دوباره یا عدم بازگشت مشتری به سمت برند شما دارد. برای گذر از تمامی مراحل این مدل و تبدیل مشتریان بالقوه به مشتریان وفادار، می‌توانید روی دانش و تجربه آژانس دیجیتال مارکتینگ ماکان حساب کنید.

منبع: آژانس دیجیتال مارکتینگ ماکان



:: بازدید از این مطلب : 452
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : شنبه 22 تير 1398 | نظرات ()
نوشته شده توسط : elena golchin

همان گونه که در مقاله قبل اشاره کردیم، هر برند از دیدگاه مخاطبان دارای هویتی منحصربه‌فرد است. در این مقاله قصد داریم شما را با ادامه‌ی آرکتایپ‌های برندها آشنا کنیم.

 

7.آرکتایپ طغیان‌گر (The Rebel)

آرکتایپ طغیان‌گر شخصیتی انقلابی، نسبتاً افراطی و آزاد دارد. چارچوب شکن است و به شدت از تغییر استقبال می‌کند. شجاع و عملگراست و به دنبال رفع چالش‌های موجود از هیچ اقدامی دریغ نمی‌کند.

  • هدف: از میان بردن هر آنچه به درستی کار نمی‌کند یا در جایگاه مناسبی قرار ندارد.
  • استراتژی: از هم گسیختن، تخریب یا وارد کردن شوک
  • بزرگترین ترس: از دست دادن قدرت
  • شخصیت‌ها: مشکل گشا، دوست دار چالش و رقابت، سنت شکن، پیشرو

برندهایی با آرکتایپ طغیان‌گر، در تولید و خلق محصولات، خدمات و ایده‌های بدیع و انقلابی تخصص دارند. آن‌ها به روندها و پیمان‌های رایج در صنعت خود اهمیتی نداده و مشتریان را با یک دیدگاه جدید شگفت زده می‌کنند. تبلیغات این برندها بسیار خاص است و معمولاً به ویژگی کلیدی محصول به طور مستقیم اشاره نمی‌کند. برند Harley Davidson نمونه‌ای از آرکتایپ برند طغیان‌گر است.

8.آرکتایپ عاشق (The Lover)

صمیمیت، احساسات شدید، لذت و بخشندگی زیاد از خصویات بارز آرکتایپ عاشق است. آرکتایپ عاشق به دنبال برقراری رابطه و برقراری احساسات است.

  • هدف: برقراری ارتباط با اطرافیانی که دوستشان دارند.
  • استراتژی: جذاب ماندن از نظر فیزیکی و احساسی
  • بزرگترین ترس: تنها ماندن و خواستنی نبودن
  • شخصیت‌ها: هماهنگ کننده، وصل کننده و همراه

برندهایی با آرکتایپ عاشق می‌خواهند شما را شیفته و مجذوب خود کنند. آن‌ها سعی می‌کنند ظاهر محصولات را جذاب طراحی کنند تا مشتریان با استفاده از محصولات این برندها، احساس جذابیت و فریبندگی بیشتری پیدا کنند. برند Chanel مثالی از آرکتایپ برند عاشق است.

9.آرکتایپ فرمانروا (The Ruler)

قدرت، کنترل، رهبری، اعتماد به نفس، مدیریت خوب و نظم بخشیدن به امور از خصویات کلیدی آرکتایپ فرمانروا هستند. آن‌ها همواره در راس امور بوده و حرفی برای گفتن دارند. آرکتایپ فرمانروا از قدرت خود برای نفوذ در افراد و ایجاد خروجی مثبت استفاده می‌کنند.

  • هدف: ساختن جامعه‌ای سالم و موفق
  • استراتژی: تمرین قدرت
  • بزرگترین ترس: بی‌نظمی و از هم گسیختگی
  • شخصیت‌ها: صلح آفرین، هدایت کننده، قدرتمند

برندهای فرمانروا تمایل دارند همواره در نظر مشتریان قدرتمند جلوه کنند و از ضعیف بودن می‌هراسند. این برندها همواره ایده‌هایی جدید و خاص را مطرح می‌کنند که نشان دهنده‌ی رهبر بودن آن‌ها در بازار است. مسئولیت پذیری بالا و رهبری بازار عواملی هستند که مشتریان این برندها را وفادار می‌کند. مشتریان برندهای فرمانروا معمولاً تبلیغاتی را می‌پسندند که حس قدرت و توانایی بالا را در آنان برانگیخته کند. برند Rolex از نمونه‌های معروف آرکتایپ برند فرمانرواست.

10.آرکتایپ دلقک (The Jester)

یک دلقک همیشه در لحظه زندگی می‌کند و از آن لذت می‌برد. بازیگوش و شوخ است و اتفاقات بسیار معمولی را به رویدادهای جالب و خنده‌دار تبدیل می‌کند. آرکتایپ دلقک به بسیاری از مسائل اهمیت چندانی نمی‌دهد و سعی می‌کند خوش بگذراند.

  • هدف: خوش گذراندن
  • استراتژی: زندگی در لحظه و جدی نگرفتن زندگی
  • بزرگترین ترس: خسته کننده یا جدی به نظر رسیدن
  • شخصیت‌ها: کمدین، بذله گو، احمق

برندها با آرکتایپ دلقک به دنبال یافتن راه حل برای مشکلات نبوده و آینده نگر نیستند. آن‌ها در تلاش اند ارزش شوخی و بازی کردن را به افراد نشان داده و با کودک درون آن‌ها ارتباط برقرار کنند. برندهایی با آرکتایپ دلقک قادرند خارج از چارچوب فکر کنند و به همین دلیل در ایده‌پردازی خلاقانه به خصوص به روش طوفان مغزی موفق هستند. این برندها فضای لذت بخشی را برای کارکنان خود فراهم می‌کنند. تبلیغات آن‌ها نه تنها خسته کننده نیست، بلکه معمولا عجیب و شاد و پر از رنگ‌های پرانرژی است. برند M&M’s با رنگ‌های شاد و شعارهای شوخ طبعانه‌ی خود دارای آرکتایپ دلقک است.

11.آرکتایپ جادوگر (The Magician)

آرکتایپ جادوگر، بصری، شفابخش، کاریزماتیک و مخترع است. جادوگر به دنبال یافتن قوانین پایه‌ای علوم مختلف و یافتن راه‌هایی برای بهبود موقعیت‌ها، تاثیرگذاری بر افراد و تحقق رویا به واقعیت است.

  • هدف: تحقق بخشیدن به رویاها
  • استراتژی: توسعه یک دیدگاه و زندگی کردن با آن
  • بزرگترین ترس: پیامدهای منفی اکتشافات خود
  • شخصیت‌ها: رویاپرداز، شفا بخش، کاتالیزور یا تسریع کننده‌ی تغییرات

برندهایی با آرکتایپ جادوگر، بیشتر بر افراد نسبت به گروه‌ها تمرکز دارند و خود را به عنوان درگاهی برای تجربه‌ی تغییر و تحول و تبدیل غیرممکن به ممکن معرفی می‌کنند. آن‌ها می‌خواهند با خلق فرصت‌ها و ارائه راه حل‌های برد-برد، لحظات بهتری را برای مشتریان خلق کنند. مشتریان برندهای جادوگر تمایل دارند بتوانند با استفاده از محصولات و خدمات آن‌ها رشد کرده و بر دیگران تاثیر بگذارند. تبلیغات این برندها معمولاً الهام بخش و خیالی است. برند Disney نمونه معروفی از آرکتایپ برند جادوگر است.

12.آرکتایپ دانا(The Sage)

آرکتایپ دانا یا دانشمند، فیلسوف، باهوش، دانشمند و تعلیم دهنده است. این آرکتایپ همواره به کمک تحلیل‌های منطقی و هوش خود، در جستجوی حقیقت و یافتن راه‌های عقلانی برای رویارویی با تمام چالش‌هاست. یادگیری و آموزش از جمله تعهدات آرکتایپ دانشمند است.

  • هدف: شناخت جهان به کمک هوش و عقل
  • استراتژی: جستجو برای کسب دانش و اطلاعات
  • بزرگترین ترس: به رسمیت شناخته نشدن، گمراه شدن
  • شخصیت‌ها: مربی، متخصص، محقق، دانشمند

برندهایی با آرکتایپ دانشمند بهترین گزینه برای انجام عملیات تحقیقاتی یا جمع‌آوری و تحلیل اطلاعات توسط متخصصین آن حوزه هستند. این برندها ممکن است اندکی خشک به نظر برسند، اما همواره به دلیل ارائه حقایق درست و منطقی از دیدگاه مخاطبان محترم است. برندهایی مانند Google و Harvard University مثال‌هایی از آرکتایپ دانا هستند.

اگر موضوع آرکتایپ‌ها یا کهن‌الگوهای شخصیتی برند برای‌تان سوال برانگیز بوده و نتوانسته‌اید به درستی آرکتایپ برند خود را بشناسید، این کار را به آژانس دیجیتال مارکتینگ ماکان برون سپاری کنید. تیم حرفه‌ای دیجیتال برندینگ ماکان پس از انجام تحقیقات بازار و تدوین استراتژی برندینگ متناسب با کسب و کار شما، به شما در این راستا یاری خواهد رساند.

منبع: آژانس دیجیتال مارکتینگ ماکان



:: بازدید از این مطلب : 455
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : شنبه 22 تير 1398 | نظرات ()
نوشته شده توسط : elena golchin

قدمت داستان‌سرایی به زمانی باز می‌گردد که انسان‌ها توانستند با هم تعامل برقرار کنند. همه‌ی ما حتماً بارها تحت تاثیر داستان‌ها و شخصیت‌های مختلف‌شان قرار گرفته‌ و با آن‌ها ارتباط عاطفی بسیاری برقرار کرده‌ایم. حتی برخی داستان‌ها به الگوی زندگی افراد تبدیل شده و بخش بزرگی از زندگی انسان‌ها را تشکیل می‌دهند. هدف و چالش اصلی کسب و کارها از پیاده‌سازی استراتژی برندینگ، ایجاد چنین ارتباط ماندگار و اثرگذاری میان برند و مشتریان است. هر برند در نظر مخاطبان دارای شخصیت و هویتی منحصربه‌فرد است. در این مقاله و مقاله بعدی قصد داریم شما را با 12 آرکتایپ یا کهن الگوی شخصیتی برای برندها آشنا کنیم. این آرکتایپ‌ها توسط یونگ، روانشناس سوییسی مطرح شده اند.

1.آرکتایپ معصوم (The Innocent)

آرکتایپ معصوم، شاد و سرحال و بی‌ریاست و زندگی را ساده می‌گیرد. همیشه سعی دارد خوش‌بین و قابل اعتماد باشد. این خوش‌بینی سبب شده از موانع هراس نداشته باشند. آنها همواره شفاف عمل میکنند.

  • هدف: شاد بودن
  • استراتژی: درست انجام دادن تمام وظایف
  • بزرگترین ترس: انجام کارهای غیر اخلاقی و ایجاد انرژی منفی در جهان
  • شخصیت‌ها: خوش‌بین، معصوم، مشوق

مشتریان و طرفداران برند معصوم، عاشق اخلاق‌مداری و سادگی آن هستند و تبلیغات بسیار پیچیده و اغراق‌آمیز آن‌ها را از برند دور می‌سازد. این برندها از تصاویر طبیعی و عاری از هرنوع پیچیدگی در تبلیغات استفاده کرده و لحن ساده و مثبتی دارند. این آرکتایپ می‌تواند مناسب برندهایی باشد که کودکان را مخاطب قرار می‌دهند. برند Dove مثال معروفی از آرکتایپ معصوم است.

2.آرکتایپ قهرمان (The Hero)

آرکتایپ قهرمان، جنگجو است و می‌خواهد همواره برنده باشد. قهرمان شخصیت محکمی دارد، عاشق چالش است و در برابر چالش‌ها و مشکلات شجاعانه ایستادگی می‌کند.

  • هدف: بهترین بودن در راستای بهبود جهان
  • استراتژی: رقابت دائم و همواره قوی‌تر بودن
  • بزرگترین ترس: عقب ماندن از رقبا یا شکست در برابر آنان
  • شخصیت‌ها: پیشرو، مربی، جسور

برندهای قهرمان همواره تلاش می‌کنند تا با تمام قوا بهترین بمانند و از طریق ارائه‌ی محصولات با کیفیت، از رقبا پیشی گرفته و اعتماد مشتریان خود را جلب ‌کنند. برند قهرمان از رنگ‌ها و تصاویری که نمایانگر قدرت باشند در تبلیغات خود استفاده می‌کند. BMW مثال خوبی از آرکتایپ برند قهرمان هستند.

3.آرکتایپ انسان معمولی (The Regular Guy)

آرکتایپ انسان معمولی، فروتن، اجتماعی، واقع‌گرا، همدل و مستقل است. از نظر انسان معمولی، مرد و زن از حقوق مساوی برخوردارند. آنها تمایل دارند به گروهی خاص تعلق داشته باشند و از تنها ماندن هراس دارند.

  • هدف: القای احساس تعلق خاطر به افراد
  • استراتژی: تواضع و فروتنی
  • بزرگترین ترس: از دیگران جا ماندن یا تنها ماندن
  • شخصیت‌ها: واقع‌گرا، دموکرات، رفیق و همراه

تصویر برند با آرکتایپ انسان معمولی، صادق و قابل اعتماد است. این برندها به فروتنی و تواضع خود افتخار می‌کنند. هدف آرکتایپ برند انسان معمولی این است که با تمام مشتریان به صورت یکسان و عادلانه ارتباط برقرار کند و خود را در سطح مشتریان می‌داند. رفتار متواضعانه این برندها باعث شده که از نگاه بالاتر به مشتریان نگاه نکنند و ضمن درک نیازها و خواسته‌های مشتریان، با رفتاری صمیمی و دوستانه، اعتماد آنان را جلب کنند. این آرکتایپ مناسب برندهایی است که تلاش دارند حس تعلق خاطر را همراه با آسایش، امنیت، کاربردی بودن و راحتی در استفاده از محصول را به مشتریان القا کنند. برند Levi’s نمونه‌ای از این آرکتایپ است.

 

4.آرکتایپ مراقبت‌کننده (The Caregiver)

آرکتایپ مراقبت‌کننده یا پرستار، خود را تا حد زیادی وقف دیگران کرده و به آنان اهمیت می‌دهد. این آرکتایپ بخشنده است و خودبینی برایش مفهومی ندارد. گاهی مانند یک فرشته مراقب و در باقی موارد در حال خدمت رسانی به دیگران است.

  • هدف: کمک کردن و اهمیت دادن به دیگران
  • استراتژی: محافظت از دیگران و خدمت رسانی به آنان
  • بزرگترین ترس: خودخواهی و ناسپاسی
  • شخصیت‌ها: حامی، پشتیبان، وکیل مدافع، پرورش دهنده

برندهایی با آرکتایپ مراقبت کننده یا پرستار، به دنبال فراهم کردن امنیت مشتریان و حمایت آن‌ها با استفاده از مدیریت ارتباط با مشتری قوی و خدمات و سرویس‌های گوناگون هستند.  تصویر برند حامی، یک تصویر دلسوز، بخشنده و قوی است و به افراد این حس را القا می‌کند که مراقبت از شما برای برند ما ارزش بالایی دارد. این برندها معمولا مناسب کسب وکارهایی هستند که در حوزه‌ی خانواده یا خدمات اجتماعی مانند درمان و سلامت فعالیت دارند. برندهای محصولات مراقبت از کودکان مانند  Johnson & Johnsonدر این دسته قرار می‌گیرند.

5.آرکتایپ خالق (The Creator)

آرکتایپ خالق، شخصیتی مخترع و نو اندیش داشته و قدرت تخیل و رویاپردازی بسیار قدرتمندی دارد. در عین معتبر بودن، دست به اعمال خارج از چارچوب و تکرار می‌زند تا خلقی جدید صورت گیرد. از ریسک و ایده‌های تازه استقبال کرده و از خلق چیزهای جدید که قبلا وجود نداشته‌اند، لذت می‌برد.

  • هدف: تحقق بخشیدن به ایده‌ها
  • استراتژی: گسترش مهارت‌های هنری
  • بزرگترین ترس: داشتن ایده‌های متوسط و نداشتن آزادی عمل
  • شخصیت‌ها: هنری، خلاق، مخترع، ایده‌آل گرا

برندهای خالق معمولا در زمینه‌هایی مانند طراحی، بازاریابی یا تکنولوژی که نیاز به اجرای ایده‌های جدید در آن‌ها بسیار زیاد است، فعالیت می‌کنند. آن‌ها اغلب خود را به عنوان کلید موفقیت در اجرای ایده‌های خلاق و بدیع معرفی کرده و اعتبار خود را به رخ می‌کشند. برند Apple مثال خوبی از آرکتایپ برند خالق است.

 

6.آرکتایپ کاشف(The Explorer)

آرکتایپ کاشف، ماجراجو، متکی به نفس و مستقل است. راه‌های متفاوتی را نسبت به دیگران انتخاب می‌کند و به مسیر بیشتر از مقصد اهمیت می‌دهد. یک جستجوگر هرگز به فکر استراحت نیست و همواره دیگران را به ابراز کردن خود به شکل آزادانه تشویق می‌کند.

  • هدف: تجربه‌ی یک زندگی رضایت بخش و اصیل
  • استراتژی: سفر، جستجو و کاوش برای تجربه‌ی مسائل جدید در زندگی
  • بزرگترین ترس: افتادن در تله و اجبار در اطاعت از دیگران
  • شخصیت‌ها: تک رو، کاوش‌گر، پیشگام

برندهایی با آرکتایپ کاشف می‌خواهند جهان را برای رضایت خود کشف کنند. این برندها محصولاتی تولید می‌کنند که ترویج‌کننده‌ی فردگرایی، هیجان و وسیله‌ای برای تجربه‌ی رویدادهای جدید باشد. محصولاتی مانند وسایل نقلیه مخصوص آفرود یا لباس‌های ورزشی و تجهیزات مخصوص کوهنوردی می‌توانند در این دسته قرار گیرند. تبلیغات برندهای کاشف اغلب در رابطه با طبیعت و تجربه‌ی هیجان است. برند Redbull نمونه‌ای از یک برند کاشف و ماجراجوست.

برای اطلاع از 6 آرکتایپ‌ برند دیگر، در مقاله بعدی با ما همراه باشید.

منبع: آژانس دیجیتال مارکتینگ ماکان



:: بازدید از این مطلب : 441
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : پنج شنبه 20 تير 1398 | نظرات ()
نوشته شده توسط : elena golchin

بازاریابی تجارت الکترونیک یا eCommerce Marketing یکی از انواع بازاریابی و شاید بتوان گفت ادامه بازاریابی سنتی است با این تفاوت که در این روش از استراتژی‌ها و ابزارهای نوین استفاده می‌شود و تمرکز اصلی آن روی ایجاد آگاهی و هدایت مشتریان آنلاین به سمت قیف فروش و در نهایت فروش محصولات و خدمات به صورت آنلاین است. رسانه‌های اجتماعی، محتوای دیجیتالی، بهبود موتورهای جستجو و به‌طور کلی تمرکز روی استراتژی‌های هزینه‌بر و بدون هزینه، همگی از مواردی هستند که ترکیب آن‌‌ها در یک جهت مشخص، بازدیدکنندگان وب‌سایت شما را به مشتریان بالقوه تبدیل و در نهایت آن‌ها را به سمت خرید آنلاین ترغیب می‌کند. به بیان ساده‌تر می‌توان گفت که بازاریابی تجارت الکترونیک یا eCommerce Marketing پروسه فروش به کمک افزایش آگاهی نسبت به برند و محصولات یک فروشگاه آنلاین است. در ادامه قصد داریم به مرور روش‌هایی که در طول این مسیر به آن‌ها نیاز دارید، بپردازیم:

 

بازاریابی رسانه‌های اجتماعی

در بسیاری از بلاگ‌ها به اهمیت رسانه‌های اجتماعی اشاره کرده‌ایم. همانطور که می‌دانید، استفاده از رسانه‌های اجتماعی بسیار مرسوم است و به جزئی جدا نشدنی از زندگی روزمره ما بدل شده است. توجه به بازاریابی رسانه‌های اجتماعی این امکان را می‌دهد تا با مخاطبا‌ن‌تان ارتباط قوی‌تری داشته باشید و به نوعی اینگیجمنت آن‌ها را افزایش دهید. به دلیل ماهیت بصری رسانه‌های اجتماعی و جهت بهره‌ بردن از مزایای آن‌ها نیاز دارید روی کیفیت و جلوه‌های بصری تصاویری که به اشتراک می‌گذارید حساسیت بیشتری نشان بدهید تا به نحوی آن‌ها را برای ورود و بازدید از سایت‌تان آماده کنید. یکی از گزینه‌های کاربردی و پرطرفدار این روزها، اینستاگرام است که با توجه به کیفیت محتوای تولیدی می‌توانید در بازاریابی تجارت الکترونیک‌ موفق شوید. فقط به خاطر داشته باشید که نوع رسانه و اینفلوئنسرهایی که قصد همکاری با آن‌ها را دارید، باید با صنعت و ماهیت کسب‌وکارتان سنخیت داشته باشد تا در نهایت بتوانید به نتیجه‌ مدنظرتان دست پیدا کنید.
 

بازاریابی محتوا

انواع محتوا اعم از بلاگ‌ها، اینفوگرافی‌ها، ویدیوها و دیگر قالب‌هایی که در بلاگ “بررسی 8 نمونه از انواع محتوا” به آن‌ها پرداخته‌ایم، به شما کمک می‌کند تا رتبه وب‌سایت‌تان را در موتورهای جستجو بهبود ببخشید و با استفاده از کلیدواژه‌های مشخصی، مخاطب را به سمت سایت‌تان بکشانید و از رقبا پیشی بگیرید. فروش آنلاین محصولات‌تان قطعا به چیزی فراتر از ویژگی محصولات و خدمات و بازخورد و نظر کاربران‌تان دارد. در همین نقطه است که بازاریابی محتوا به کمک شما می‌آید و روند فروش محصولات‌تان را متحول می‌کند. Inbound Marketing یا بازاریابی درون‌گرا نیز یکی از روش‌هایی است که با استفاده از آن می‌توانید روی بازاریابی محتوای‌تان تاثیر مثبت بگذارید.

 

اینفلوئنسر مارکتینگ

در دنیایی زندگی می‌کنیم که نظر و تجربیات دیگران روی پروسه تصمیم‌گیری مشتریان اثرگذار است؛ چرا که مشتریان قبل از تصمیم‌گیری برای خرید، تلاش می‌کنند تا اطلاعات‌شان را تکمیل کنند در نتیجه به دنبال بازخورد دیگر افراد می‌گردند. در این میان برای شناساندن نام برند و محصولاتی که عرضه کرده‌اید می‌توانید روی کمکاینفلوئنسرها حساب کنید.

 

بازاریابی محلی

بازاریابی محلی یا Local Marketing که از آن به عنوان Location Based Marketing نیز یاد می‌شود نوعی از بازاریابی است که با توجه به آن می‌توانید آگاهی برندتان را افزایش دهید و ترافیک بیشتری را به دست بیاورید. استفاده از واژه‌های کلیدی محلی در بهینه‌سازی وب‌سایت و در نهایت بهینه‌سازی موتورهای جستجو نیز به شما کمک می‌کند. برای داشتن اطلاعات بیشتر توصیه می‌کنیم تا بلاگ “اهمیت شناخت سئو محلی و مزایای آن” را مطالعه کنید.

علاوه‌بر این، هدف‌گذاری جغرافیایی که در بلاگ‌های گذشته به آن پرداخته‌ایم نیز می‌تواند به شما در بخش‌بندی مخاطبان‌تان بر اساس موقعیت جغرافیایی‌ کمک کنید. هدف‌گذاری جغرافیایی این به تولید Lead بیشتر کمک می‌کند و نرخ بازگشت سرمایه مثبتی را برای‌تان رقم می‌زند.

 

بازاریابی ایمیلی

در بلاگ‌های گذشته به‌طور مفصل به Email Marketing یا بازاریابی ایمیلی پرداخته‌ایم. بازاریابی ایمیلی کمک می‌کند تا نرخ تبدیل بالا و نرخ بازگشت سرمایه مثبتی را تجربه کنید. به خاطر داشته باشید محتوایی که قصد دارید در قالب ایمیل برای مشتری‌های‌تان ارسال کنید باید به نوعی باشد که اینگیجمنت آن‌ها را افزایش دهد. علاوه‌بر این بهتر است تا ایمیل ارسالی با پرسونای مخاطبان و مشخصات دموگرافیکی آن‌ها تا حدودی همخوانی داشته باشد؛ در غیر این صورت امکان اینکه مشتری ایمیل ارسالی شما را باز نکند، افزایش می‌یابد. برای عملکرد بهتر توصیه می‌کنیم تا مروری بر بلاگ “ایمیل مارکتینگ را بهتر بشناسیم” داشته باشید تا بهتر در جریان پروسه ایمیل مارکتینگ و انواع مختلف آن قرار بگیرید.

 

تبلیغات PPC

علاوه‌بر تمرکز روی بهبود موتورهای جستجو (SEO) و انتخاب کلمات کلیدی مرتبط که در بلاگ‌های پیشین نیز به آن‌ها پرداختیم، بهتر است به دو نوع از تبلیغات Display Ads و Paid Search Ads که نمونه‌هایی از تبلیغات PPC (Pay Per Click Advertising) هستند نیز توجه داشته باشید. اگر تازه کار هستید، باید بدانید که این نوع از تبلیغات تاثیر زیادی روی تولید ترافیک برای وب‌سایت‌تان دارد؛ خصوصا زمانی که رقیب دیگری وجود ندارد و شما می‌توانید تمام سهم بازار را نصیب خودتان کنید. یکی از مزایای اصلی تبلیغات PPC این است که شما را تا جایی که مخاطب روی تبلیغات‌تان کلیک نکند، متحمل هزینه نمی‌کند.

اگر  برای فروش محصولا‌ت‌تان به پروسه فروش آنلاین نیاز دارید و به‌طور کلی eCommerce Marketing برای شما اهمیت دارد، می‌توانید با برون‌سپاری این پروسه به آژانس دیجیتال مارکتینگ ماکان روی کمک ما حساب کنید.

منبع: آژانس دیجیتال مارکتینگ ماکان



:: بازدید از این مطلب : 479
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : یک شنبه 16 تير 1398 | نظرات ()
نوشته شده توسط : elena golchin

ترافیک وب‌سایت به معنی تعداد کاربرانی است که به وب‌سایت شما سر زده‌اند و از آن بازدید داشته‌اند. ترافیک وب‌سایت به شما کمک می‌کند تا کارایی و بهره‌وری کسب‌وکارتان را در نظر داشته باشید و دریابید که تا چه میزان در جذب مخاطب موفق بوده‌اید. بازدید از وب‌سایت یکی از مهم‌ترین فاکتورها برای اندازه‌گیری موفقیت‌تان است. در ادامه به 7 مورد از راه‌هایی که کمک می‌کند تا بازدید وب‌سایت‌تان را افزایش دهید، می‌پردازیم.

 

به محتوا و عنوان انتخابی دقت کنید

همانطور که در بلاگ‌های پیشین اشاره کردیم، یکی از راه‌های موفقیت در افزایش ترافیک، تجربه نرخ بازگشت سرمایه بالاتر (ROI) و خصوصا بهبود موتورهای جستجو، توجه به7 مرحله بازاریابی محتوا است؛ بر این اساس باید به انواع قالب‌های تولید محتوا توجه نشان دهید. ارائه محتوا تنها در یک قالب ممکن است به مرور جذابیت محتوا را کاهش دهد و به بیان ساده‌تر مخاطب را از دنبال کردن محتوای‌تان منصرف کند. یکی دیگر از نکاتی که باید مدنظر داشته باشید انتخاب تیترهای مناسب و در عین حال جذاب است. بی‌توجهی به انتخاب عنوان درست می‌تواند به سادگی ارزش محتوای‌تان را تحت شعاع قرار بدهد.

 

در رسانه‌های اجتماعی‌ فعال‌تر باشید

تولید محتوا نقش مهمی در افزایش بازدید وب‌سایت‌ها دارد اما باید بدانید که توجه به آن به تنهایی کافی نیست. بعد از شناخت پرسونای مخاطب و تولید محتوا بر مبنای آن، نوبت به استفاده از رسانه‌های اجتماعی و فعالیت در آن‌ها می‌رسد؛ عدم فعالیت در رسانه‌های اجتماعی، فرصت تعامل با مشتریان بالقوه را از شما می‌گیرد. به مخاطب‌تان اجازه بدهید تا با شما در ارتباط باشد، بازخورد و نتیجه تجربه‌شان را با شما در قسمت کنند و محتوای‌تان را به اشتراک بگذارند؛ اشتراک‌گذاری محتوا به شدت روی لینک‌بیلدینگ و در نهایت به SEO وب‌سایت‌تان اثرگذار است. به یاد داشته باشید، رسانه‌ای را برای فعالیت انتخاب کنید که با نوع محتوا و کسب‌وکارتان همخوانی داشته باشد.

 

از نویسنده‌های مهمان دعوت کنید

یکی دیگر از راه‌های تقویت ترافیک وب‌سایت‌ها، دعوت از نویسنده‌های مهمان یا Gust Blogging است. در واقع می‌توانید در سایت‌تان پذیرای بلاگرها و نویسندگان مهمان باشید تا در آن به تولید محتوا بپردازند و در نهایت با استفاده از بک‌لینک‌ها، مخاطبان جدید را به سمت وب‌سایت‌تان هدایت کنند. مطمئن باشید که محتوای تولید شده توسط نویسنده مهمان، از کیفیت بالایی برخوردار باشد.

 

از بازاریابی ایمیلی غافل نشوید

بازاریابی ایمیلی نیز یکی از راه‌هایی است که به شدت در افزایش ترافیک وب‌سایت می‌تواند اثرگذار باشد. با ارسال یک ایمیل کوتاه برای مخاطبان به راحتی می‌توانید یک کالا یا محصول جدید را به آن‌ها یادآوری کنید و از این طریق ترافیک وب‌سایت‌تان را افزایش دهید. ایمیل مارکتینگ یا بازاریابی ایمیلی یکی از روش‌های قدیمی اما کارآمد است که با پیدایش روش‌های جدیدتر، کسب‌وکارها از آن غافل شده‌اند.

 

به طراحی و سرعت وب‌‌سایت‌تان توجه کنید

یکی دیگر از نکاتی که به شدت روی افزایش ترافیک وب‌سایت شما موثر است، توجه به طراحی و کاربرپسند بودن وب‌سایت‌تان است. مدت زمانی است که طول می‌کشد تا وب‌سایت شما برای مخاطب لود شود نیز اثرگذار است. این مدت زمان با Bounce Rate یا نرخ پرش شما رابطه مستقیم دارد. هر قدر مدت زمان لود شدن وب‎سایت شما کم‌تر باشد، نرخ پرش هم به طبع آن کم‌تر می‌شود و امکان گشت‌وگذار مخاطب در وب‌سایت‌تان افزایش می‌یابد.

 

داده‌های‌تان را مورد بررسی قرار دهید

بررسی داده‌ها مورد دیگری است که به شدت روی افزایش ترافیک اثرگذار است. یکی از ابزارهای کاربردی برای بررسی داده‌ها  Google Analytics است که اطلاعات جامع و دقیقی را در اختیارتان قرار می‌دهد؛ تعداد بازدیدها، قدیمی و جدید بودن کاربرها، نحوه ورود و مدت زمان صرف شده در وب‌سایت و نرخ تبدیل از اطلاعاتی است که Google Analytics با جزئیات بالا به آن می‌پردازد. بررسی این داده‌ها در تدوین استراتژی‌های‌ شما موثر است و این امکان را فراهم می‌کند تا مطابق با یک روند مشخص و با توجه اطلاعات به دست آمده قدم بردارید.

 

روی سئوی داخلی تمرکز کنید

یکی دیگر از مواردی که به شدت روی افزایش ترافیک وب‌سایت‌تان اثرگذار است، سئوی داخلی یا On-Page SEO است. سئوی داخلی، پروسه بهینه‌سازی سایت است که از مواردی مثل تولید محتوا، کدنویسی، لینک‌های داخلی و … می‌توان جهت بهینه‌سازی و در نهایت جذب ترافیک بیشتر استفاده کرد.

 

میزبان وبینارها باشید

وبینار مورد دیگری است که استفاده از آن، هم برای شما به عنوان صاحبان کسب‌وکار و هم برای مخاطبان شما سودمند است. از طرفی این امکان را به شما می‌دهد تا بتوانید مخاطبان جدید‌تری را به سمت وب‌سایت‌تان هدایت کنید و از طرف دیگر کمک می‌کند تا اطلاعات مورد نیاز را در اختیار آن‌ها قرار بدهید. ارسال یک ایمیل یادآوری جهت ورود به سایت و ثبت‌نام بهترین راه برای ورود ترافیک جدید به وب‌سایت شما است.

افزایش بازدید وب‌سایت راه‌های متعددی دارد که بررسی آن‌ در قالب یک وبلاگ امکان‌پذیر نیست اما آژانس دیجیتال مارکتینگ ماکان تلاش می‌کند تا متناسب با کسب‌وکارتان شما را در پروسه افزایش ترافیک وب‌سایت یاری کند.

منبع: آژانس دیجیتال مارکتینگ ماکان



:: بازدید از این مطلب : 480
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : سه شنبه 11 تير 1398 | نظرات ()
نوشته شده توسط : elena golchin

مزایای شگفت‌انگیز و گسترده‌ی دیجیتال مارکتینگ بر کسب و کارها پوشیده نیست. دنیای دیجیتال در کنار این مزایا، سبب شده رقابت بسیار تنگاتنگی میان کسب و کارهای فعال در یک صنعت به وجود آید. بنابراین سازمان‌ها باید با کمک تکنولوژی‌ و نرم‌افزارهای موجود، به طور مستمر رقبای خود را ارزیابی کنند و با دانستن نوع فعالیت آن‌ها، تهدیدهای موجود از جانب این رقبا را نسبت به جایگاه برند و سهم بازار خود دریابند. تحلیل رقبا یکی از بخش‌های اصلی تحقیقات بازار است و بدون آن، هیچ تضمینی برای بقا یا رشد یک سازمان در این بازار پررقیب وجود ندارد. در ادامه به 6 نکته مهم در تحلیل رقبا و اثرات آن بر استراتژی دیجیتال مارکتینگ خواهیم پرداخت.

1.یافتن رقبای اصلی

اولین گام لازم در شناسایی رقبا، انجام تحقیقات بازار است. انتخاب نوع تحقیقات بازار، بسته به نوع کسب و کار و مخاطبان شما صورت می‌گیرد. از دیگر راه‌های ساده و سریع برای شناسایی رقبا این است که محصول، خدمت یا کلمات کلیدی مرتبط با کسب و کار خود را در گوگل جست و جو کنید. ممکن است در ابتدا به لیستی طولانی از فعالان صنعت خود دست یابید، اما بهتر است با در نظر گرفتن معیارهای اصلی‌تر خود و مقایسه رقبا، بر اساس این معیارها لیست خود را اولویت‌بندی کرده و به هرکدام از آن‌ها وزن دهید. در نهایت 5 الی 10 رقیب  قدرتمند خود را به عنوان رقبای جدی خود در نظر بگیرید. توجه کنید داشتن یک لیست رقبای بسیار طولانی الزاماً به مفهوم تجزیه و تحلیل قوی‌تر نیست. در نظر داشته باشید که استفاده این راه تمام رقبای شما را پوشش نمی‌دهد، زیرا ممکن است تعدادی از رقبای شما در زمینه‌ی دیجیتال فعالیت چندانی نداشته باشند.

2.تحلیل کلی از وضعیت رقبا

در این گام لازم است یک دیدگاه کلی نسبت به بازار پیدا کنید و به سوالاتی اینچنین پاسخ دهید:  فعالیت‌ رقبا چقدر است و چه میزان در برابر تغییرات محیط منعطف عمل می‌کنند؟ شرکا یا همکاران آن‌ها کدام‌ اند؟ این رقبا چقدر از دیدگاه مخاطبان محبوب اند؟ کدام روندهای فصلی یا منطقه‌ای در صنعت شما، فعالیت رقبا را تحت تاثیر قرار می‌دهند؟ به طور کلی چه فرصتی برای رشد در این صنعت وجود دارد؟ برای پاسخ دادن به این سوالات می‌توانید از وب‌سایت‌های رقبا یا وب‌سایت‌های خارجی مشابه بنچ مارک کنید. بررسی میزان ترافیک وب‌سایت‌ها، کانال‌های ورودی ترافیک و اعتبار بک‌لینک‌ها می‌تواند در نتایج این تحلیل‌ها اثرگذار باشد.

3.ارزیابی محتوا

اکنون نوبت به آن رسیده که محتوای تولید شده توسط رقبای‌تان را بررسی کنید. در این صورت در خواهید یافت رقبای شما بیشتر بر تولید کدام یک از انواع محتوا مانند مقالات وبلاگ، ویدیوهای آموزشی، اینفوگرافی، پادکست، وبینارها، اخبار، سوالات متداول، کتاب‌های الکترونیکی و …تمرکز دارند و زمان‌بندی انتشار ای محتواها به چه شکل است؟ سپس باید به ارزیابی کیفیت محتوا پرداخته و استراتژی تولید محتوای آنان را با کسب و کار خود مقایسه کنید. در این صورت می‌توانید دریابید در کدام بخش‌ها از نظر تولید محتوا نیاز به تغییر و بهبود دارید.

 

4.تحلیل ساختار SEO

اکنون که محتوای تولید شده توسط رقبا را ارزیابی کرده‌اید، نوبت به تحلیل ساختار SEO (بهینه‌سازی موتورهای جست و جو) رسیده است. برای مثال ممکن است یکی از رقبا از نظر نوع و کیفیت تولید محتوا و تعداد مطالب منتشر شده در بلاگ، شباهت بسیاری به شما داشته باشد اما رتبه‌ی بالاتری در نتایج جست و جوی گوگل داشته باشد. تفاوت در ساختار SEO یکی از دلایل اصلی این موضوع است. علاوه بر این، عبارات یا کلمات کلیدی استفاده شده توسط رقبا و محل به‌کارگیری این کلمات کلیدی (داخل متن، در متن لینک، در URL، در عناوین و…) می‌تواند مورد بررسی قرار گیرد. در صورتی که رقبا در برخی کلمات کلیدی رتبه بیشتری در نتایج جست و جوی گوگل نسبت به شما دارند، باید اقدامات لازم را در بهینه‌سازی موتورهای جستجو انجام دهید.

5.بررسی شبکه‌های اجتماعی

بازاریابی در شبکه‌های اجتماعی، فرصتی کم نظیر برای وایرال کردن محتوا توسط کسب و کارها و تعامل با مخاطبان خود ایجاد کرده است. در مرحله اول باید بررسی کنید که رقبای شما در کدام شبکه‌های اجتماعی فعالیت دارند؟ سپس باید میزان فعالیت آن‌ها، نوع محتوای تولید شده و لحن آن، تعداد مخاطبان و دنبال کننده‌ها و نرخ انگیجمنت آن‌ها را بررسی کنید. در نهایت می‌توانید به تحلیلی کلی درباره‌ی بازاریابی شبکه‌های اجتماعی و سلیقه‌ی مخاطبان در صنعت خود دست یابید.

6.جمع‌بندی نهایی و تعیین نقاط بهبود

پس از جمع‌آوری اطلاعات کلی درباره رقبا، نوبت به تحلیل SWOT می‌رسد. به کمک این تحلیل می‌توانید نقاط ضعف خود را در مقایسه با رقبا بهبود دهید و همچنین نقاط ضعف رقبا را شناسایی کرده و فرصت رشد و پیشرفت خود را در آن نقاط فراهم سازید.

 

شروع یا ادامه فعالیت هیچ کسب و کاری بدون آگاهی از وضعیت رقبا امکان پذیر نیست. تحقیقات بازار آنلاین و تحلیل رقبای صنعت خود را به آژانس دیجیتال مارکتینگ ماکان برون‌سپاری کنید.

 منبع: آژانس دیجیتال مارکتینگ ماکان



:: بازدید از این مطلب : 442
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : یک شنبه 9 تير 1398 | نظرات ()
نوشته شده توسط : elena golchin

امروزه گوریلا مارکتینگ به عنوان یکی از تکنیک‌های مورد استفاده در تبلیغات، در آگاهی از برند و اثرگذاری تبلیغات، نقش بسیار موثری دارد. پیشرفت تکنولوژی و بین المللی شدن در کنار فراگیر شدن رسانه‌های اجتماعی، کسب‌و‌کارهای مختلف را به سمت اتخاذ استراتژی‌های رقابتی خلاقانه سوق داده است. در این بلاگ قصد داریم گوریلا مارکتینگ و انواع مختلف آن که در اجرای کمپین‌های تبلیغاتی به کار گرفته می‌شوند را بررسی نماییم.

گوریلا مارکتینگ چیست؟

گوریلا مارکتینگ (Guerrilla Marketing) که با عنوان بازاریابی پارتیزانی یا بازاریابی چریکی نیز شناخته می‌شود، یکی از تاکتیک‌های بازاریابی است که کمپانی‌ها با تمرکز بر اصل غافلگیری و تعاملات غیر‌معمول و هیجان‌انگیز، توجه طیف بسیاری از مخاطبان هدف را نسبت به محصول یا خدمت خود جلب می‌نمایند. در بازاریابی سنتی با تکیه بر تعاملات سنتی و بودجه محدود، پیام مورد نظر برند از طریق کانال‌های ارتباطی مشخص به جامعه هدف، انتقال داده می‌شود؛ اما المان‌های اجرایی گوریلا مارکتینگ تا حد زیادی به غافلگیری مخاطب وابسته هستند و به کسب‌و‌کارها امکان می‌دهند توجه مخاطبان هدف خود را به محتوا و پیام برند، با شیوه‌های غیر معمول و شگفت‌انگیز، جلب نمایند. تاکتیک‌های اجرایی گوریلا مارکتینگ علاوه بر تاثیرگذاری سریع و غافلگیری مخاطب، جریانی از بازاریابی دهان به دهان ایجاد می‌کنند و منجر به افزایش نرخ درگیری و وایرال شدن هرچه بیشتر محتوای مدنظر شما می‌شوند.

انواع گوریلا مارکتینگ

انواع گوریلا مارکتینگ عبارتند از

بازاریابی پارتیزانی محیطی(Ambient Marketing)

در این تکنیک با استفاده از قرار دادن اشیا جالب و جذاب، توجه افراد به پیام مورد نظر جلب می‌شود. تبلیغات چاپی، تلویزیونی و آنلاین ممکن است توسط مخاطب نایده گرفته شوند اما استفاده از این شیوه اجرایی گوریلا مارکتینگ، منجر می­‌شود تا افراد حین مواجهه با اشیایی عجیب و غیر معمول ، محتوا و پیام برند را به خاطر بسپارند.

 

بازاریابی غافل‌گیرانه (Ambush Marketing)

این تکنیک، با غافل‌گیری مخاطب، محتوای موردنظر خود را منتقل می‌کند. اقدامات غافل‌گیرانه برندها در قالب ایونت یا سناریوی غیر قابل پیش‌بینی و یا حتی در فضای رقابتی مربوط به رقبا، قابل انجام است. مانند اقدام خلاقانه BMW که با بیلبود تبلیغاتی رقیب خود AUDI، مخاطب را غافل‌گیر می‌کند.

بازاریابی پنهان (Stealth Marketing)

در این تکنیک، بازاریابی بدون ایجاد آگاهی برای مخاطب انجام می‌شود. به عبارت دیگر فعالیت‌های مربوط به برند، توجه مخاطب را به صورت مستقیم جلب نمی‌کنند. این نوع بازاریابی تقریبا در همه جا دیده می‌شود. استفاده از محصولات برندهای مختلف در فیلم‌ها و سریال‌ها نمونه ای از اجرای این تکنیک است.

BUZZ مارکتینگ

BUZZ مارکتینگ بر تاثیرگذاری مخاطب و پر رنگ کردن یک محتوا از طریق به اشتراک‌گذاری آن در شبکه‌های اجتماعی یا تکنیک‌های بازاریابی دهان به دهان تاکید دارد. در این روش، صحبت پیرامون یک محصول یا خدمت و به اشتراک‌گذاری آن با دیگران، مورد توجه قرار می‌گیرد.

تبلیغات پروژکتوری گوریلا مارکتینگ

نمایش دادن یک محتوا یا تصویر خاص از طریق پروژکتور در زمان و مکان مشخص و از پیش تعیین شده، به خصوص برای معرفی محصول جدید یا ایونت‌های مشخص، یکی دیگر از تکنیک‌های گوریلا مارکتینگ است.

ماهیت غافلگیرانه و خلاق گوریلا مارکتینگ باعث شده است که با به کارگیری آن در حین پیاده‌سازی کمپین‌های تبلیغاتی با افزایش نرخ درگیری مخاطب، بیشتر شدن مدت زمان به خاطرسپاری پیام و محتوای برند و افزایش بازاریابی دهان به دهان مواجه باشیم. علاوه بر موارد یاد شده، آنچه باعث شده است که گوریلا مارکتینگ به عنوان یک تاکتیک بازاریابی جذاب توسط کسب‌و‌کارها به صورت مداوم مورد استفاده قرار گیرد، ماهیت اقتصادی و کم‌هزینه بودن آن است. گوریلا مارکتینگ با وجود دارا بودن تمامی فاکتورهای جذاب و خلاقانه برای جلب توجه مخاطب، کسب مزیت رقابتی و سودآوری، در مقایسه با سایر روش‌های بازاریابی، چندان پرهزینه نیست.

شرکت تبلیغاتی مات با ارائه کلیه خدمات بازاریابی، کسب‌و‌کار شما را در تدوین و پیاده‌سازی استراتژی‌های رقابتی و کسب مزیت رقابتی از طریق تاکتیک‌های خلاقانه بازاریابی یاری می‌کند.

منبع: شرکت تبلیغاتی مات

 



:: بازدید از این مطلب : 458
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : شنبه 1 تير 1398 | نظرات ()
نوشته شده توسط : elena golchin

پیشرفت تکنولوژی، تلاطم و رقابت شدید در کنار فشارهای اجتماعی و بحران سرمایه‌داری جزئی از محیط‌ پیچیده کسب‌و‌کار کنونی به شمار می‌روند. یکی از اولین مراحل تدوین استراتژی رقابتی برای سازمان‌ها، کسب اطلاع از موقعیت کنونی و محیطی است که بنگاه در آن فعالیت می‌کند. در بلاگ‌های پیشین ماتریس رشد-سهم بازار (BCG) را به عنوان ابزاری برای سنجش موقعیت رقابتی بنگاه در فضای کسب‌و‌کار معرفی کردیم. رهبران کسب‌و‌کار برای تحلیل رقبا و کسب مزیت رقابتی و دستیابی به سود در بازی رقابتی، نیاز دارند محیط داخلی و خارجی بنگاه را به درستی شناسایی کنند. در این بلاگ قصد داریم چارچوب SWOT را به عنوان ابزاری که می‌تواند برای تعیین موقعیت و استراتژی رقابتی به کار گرفته شود، بررسی نماییم.

ماتریس SWOT

شناسایی محیط داخلی و خارجی بنگاه، یکی از نخستین گام‌هایی است که برای تدوین استراتژی برداشته می‌شود. اگر سازمان در تعیین اینکه کدام عوامل مربوط به محیط خارجی هستند، ضعیف عمل کند، در انتخاب استراتژی رقابتی خود دچار مشکل خواهد شد. برای حل این چالش، از معیار کنترل استفاده می‌شود؛ بدین ترتیب عواملی که سازمان بر آن‌ها کنترل دارد، جزء محیط داخلی و عواملی که قادر به کنترل آن‌ها نیست، جزء محیط خارجی محسوب می‌شوند. برای مثال مشتریان، تامین‌کنندگان و رقبا، جزئی از محیط خارجی هستند اما سود یک عامل درونی است.

چارچوب SWOT که برگرفته از 4 معیار ارزیابی است، انتخاب استراتژی رقابتی را برای سازمان ساده‌تر می‌کند. این ماتریس از بخش‌های زیر تشکیل شده است:

شناخت از محیط داخلی

محیط داخلی سازمان، دربردارنده کلیه عواملی است که سازمان قادر به کنترل آن‌ها است. برای تدوین استراتژی، می‌بایست از نقاط قوت و ضعف کسب‌و‌کار خود به خوبی آگاه باشید.

نقاط قوت(Strengths)

یک مسابقه دو را در نظر بگیرید. همان‌طور که هر دونده برای پیشی گرفتن از رقیبی که در پیش روی خود قرار دارد، می‌بایستی بر نقاط قوت خود تکیه کند، در بازی رقابتی نیز کسب‌و‌کارها برای پیشی‌گرفتن از رقبای قدرتمند و بنگاه‌هایی که جلوتر از آن‌ها حرکت می‌کنند، می‌بایستی بر نقاط قوت خود تکیه کنند. برای شناسایی نقاط قوت خود، رقبای جلوتر از خود را در نظر گرفته و بررسی کنید با استفاده از کدام یک از توانمندی‌های سازمانی خود، می‌توانید از آن‌ها پیشی بگیرید.

نقاط ضعف (Weakness)

نقاط ضعف شرکت، از طریق مقایسه رقبایی که با فاصله کمی به دنبال شما در حال فعالیت هستند، قابل تشخیص هستند؛ چرا که نقاط ضعف شما به آن‌ها امکان می‌دهد تا از شما پیشی بگیرند.

شناخت از محیط خارجی

محیط خارجی در کنترل سازمان نیست. مدل PESTLE برای شناخت محیط خارجی مورد استفاده قرار می‌گیرد.

فرصت‌ها (Opportunities)

برخی تغییرات محیط بیرونی بنگاه، می‌توانند بر سازمان تاثیر مثبت گذاشته و رسیدن به اهداف رقابتی را آسان‌تر نمایند. از این تغییرات با نام فرصت‌ یاد می‌شود.

تهدیدها (Threats)

تغییرات محیط بیرونی بنگاه که دستیابی به اهداف رقابتی را دشوار می‌سازند، تهدید نامیده می‌شوند.

پس از تعیین چارچوب SWOT، نوع استراتژی انتخابی توسط شرکت مشخص می‌شود. سازمان‌ها می‌بایست با استفاده از نقاط قوت خود، با تهدیدهای محیطی مواجه شده  و از فرصت‌های پیش آمده، بیشترین بهره‌برداری را انجام دهند. عملکرد سازمان در پیاده‌سازی استراتژی‌های طراحی شده با استفاده از کارت امتیازی متوازن (BSC) قابل سنجش است.

در محیط کسب‌و‌کار کنونی، همه چیز در حال تغییر است. نقاط قوت و ضعف سازمان‌ها، هرگز ثابت نیستند و به طور مداوم می‌بایستی بازنگری و بررسی شوند. شرکت تبلیغاتی مات با ارائه کلیه خدمات بازاریابی و تبلیغاتی از طریق تیم متخصص و حرفه‌ای، کسب‌و‌کار شما را در تدوین و پیاده‌سازی استراتژی‌های خلاقانه بازاریابی یاری می‌کند.

منبع: شرکت تبلیغاتی مات



:: بازدید از این مطلب : 444
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : پنج شنبه 30 خرداد 1398 | نظرات ()
نوشته شده توسط : elena golchin

در بلاگ‌های پیشین پیرامون بازاریابی دهان به دهان و تکنیک‌هایی مانند وایرال مارکتینگ که در اجرای آن مورد استفاده قرار می‌گیرد، صحبت کردیم. هنگامی‌که مشتریان شما تجربه خود از برخورد با یک محصول یا خدمتی که ارائه می‌دهید را با دوستان، اطرافیان و سایر افراد به اشتراک می‌گذارند، بازاریابی دهان به دهان شکل می‌گیرد. یکی از راه‌های کسب مزیت رقابتی و پیشی گرفتن از رقبا این است که می‌توانید از مشتریان خود برای انتقال پیام برندتان استفاده نمایید. در این بلاگ قصد داریم 5 راهکاری که در موفقیت بازاریابی دهان به دهان اثرگذار است را بررسی کنیم.

راهکارهای موفقیت در بازاریابی دهان به دهان

برای انتقال درست پیام برند و برقراری ارتباط موثر با مشتریان، راهکارهای زیر برای کسب نتیجه از استراتژی بازاریابی موثر هستند:

  1. استفاده از فاکتورهای خلاقانه

بازاریابی دهان به دهان با یک تجربه و برخورداری از خدمت، آغاز می‌شود. برای آنکه مشتریانتان پیام مدنظر برند شما را با سایرین به اشتراک بگذارند، می‌بایست تجربه، احساس یا خاطره‌ای را فراهم کنید که به سادگی قابل فراموشی نباشد. ایجاد یک تجربه مثبت، خلاقانه و متمایز برای مخاطب، اولین کاری است که در بازاریابی دهان به دهان می‌بایست انجام شود. هرچه محتوای جذاب‌تر و خلاقانه‌تری را به کار بگیرید، تمایل افراد برای به اشتراک گذاشتن آن بیشتر خواهد بود؛ چرا که از طریق انتقال پیام و صحبت پیرامون محتوای آن در نظر دیگران، دارای اطلاعات به روزتری خواهند بود. به عبارت دیگر، با در اختیار قرار دادن یک محتوای منحصر به فرد برای به اشتراک‌گذاری، به مخاطبانتان احساس خاص بودن را منتقل می‌کنید.

  1. استفاده از محرک‌های بصری

محرک‌های بصری با درگیر کردن حواس مخاطب، به فراگیر شدن پیام مورد نظر شما کمک زیادی می‌کنند. برای مثال طراحی یک وب‌سایت منحصر به فرد و کاربردی که به لحاظ بصری برای مخاطب جذاب باشد، می‌تواند یکی از گزینه‌های پیش روی شما برای استفاده از محرک‌های بصری در بازاریابی دهان به دهان باشد. محرک‌های بصری با برانگیختن احساسات مخاطب، میزان به اشتراک‌گذاری آنها را افزایش می‌دهند. IKEA یکی از نمونه‌های موفق در انتقال پیام برند و ایجاد حس منحصر به فرد برای مشتریان خود محسوب می‌شود. برای مثال، کاربران با استفاده از اپلیکیشن ارائه شده توسط شرکت و از طریق واقعیت افزوده و جلوه‌های ویژه، قادر هستند نحوه چیدمان و موقعیت کالای موردنظر خود را در خانه یا محل کار، پیش از خرید محصول، مشاهده نمایند. به دلیل منحصربه فرد بودن این تجربه، میزان به اشتراک گذاری آن توسط کاربران بسیار قابل توجه بوده است.

  1. تشویق کاربران به خلق محتوا

چنانچه محتوا توسط کاربران، مشتریان و دنبال‌کنندگان شما در فضای مجازی و کسب‌و‌کار، ایجاد و منتشر شود، تاثیرگذاری به مراتب بیشتری خواهد داشت. هنگامی‌که سناریوی کمپین تبلیغاتی خود را طراحی می‌کنید، ایجاد بخشی از محتوا و انتشار آن با یک هشتگ مشخص را به مشتریان و استفاده‌کنندگان از محصول خود بسپارید. همکاری با اینفلوئنسرها نیز در وایرال شدن محتوا، افزایش نرخ درگیری مخاطب و داشتن یک رویکرد بازاریابی دهان به دهان موفق بسیار اثرگذار خواهد بود.

  1. تمرکز بر اتخاذ بازخورد

تحقیقات نشان می‌دهد مشتریان برای آنکه به محصولات و خدمات یک کسب‌و‌کار اعتماد کنند، حداقل 7 بازخورد از سایر مشتریان را مطالعه می‌کنند. در این میان 85% از مشتریان به نظرات و بازخوردهای آنلاین بیشتر از پیشنهادات شخصی اعتماد دارند. به عبارت دیگر، افراد در تصمیمات خرید خود، به دنبال تایید از سوی دیگران هستند و این امر، صحبت پیرامون ویژگی‌های محصول و بیان مزایای خرید را افزایش می‌دهد. به همین دلیل از طریق ایجاد بخش نظرخواهی و ثبت امتیاز در وب‌سایت خود، می‌توانید از مزایای بازاریابی دهان به دهان بهره بگیرید.

  1. ارائه پیشنهادات جالب توجه

تخفیف در ازای ثبت اولین سفارش، دریافت کد تخفیف به ازای معرفی محصول به دوستان و اطرافیان و یا ارائه نمونه رایگان محصولات برای استفاده به مخاطبان هدف، راهکارهایی هستند که افراد را به سمت وایرال کردن بیشتر محتوا و انتشار بیشتر پیام برند سوق می‌دهد.

امروزه پیشرفت تکنولوژی، رسانه‌های دیجیتال و بین المللی شدن به سازمان‌ها و کسب‌و‌کارهای مختلف امکان داده است تا پیام موردنظر خود را در کوتاه‌ترین زمان ممکن به مخاطبین هدف خود انتقال دهند. در این میان، بازاریابی دهان به دهان با فراهم نمودن امکان به اشتراک‌گذاری تجربیات و نتایج استفاده از محصول یا خدمت برای مشتریان، به آگاهی از برند، میزان فروش و کسب مزیت رقابتی اثرگذار است. شرکت تبلیغاتی مات با ارائه کلیه خدمات بازاریابی و تبلیغات، کسب‌و‌کار شما را در طراحی و پیاده‌سازی استراتژی‌های رقابتی و پیشی گرفتن از رقبا یاری می‌کند.

 منبع: شرکت تبلیغاتی مات

 


:: بازدید از این مطلب : 463
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : دو شنبه 27 خرداد 1398 | نظرات ()
نوشته شده توسط : elena golchin

این روزها اینترنت و دنیای دیجیتال به بخش مهمی از زندگی روزانه افراد تبدیل شده است. کسب و کارها از این بستر استفاده کرده و با استفاده از دیجیتال مارکتینگ، مخاطبان را به طور مداوم در معرض اطلاعات و پیام‌های بازاریابی قرار می‌دهند و از طریق برقراری تعامل و درگیر کردن مخاطب با کسب و کار و برند خود، آن‌ها را به مشتریان وفادار خود تبدیل می‌کنند.

یکی از استراتژی‌های مهم و لازم دیجیتال مارکتینگ، آنلاین برندینگ یا دیجیتال برندینگ است. در واقع آنلاین برندینگ یکی از تکنیک‌های مدیریت برند است که از اینترنت و رسانه‌های دیجیتال برای برندسازی استفاده می‌کند. از اهداف و مزایای اصلی استراتژی آنلاین برندینگ می‌توان به افزایش آگاهی از برند از طریق دسترسی به کانال‌ها و رسانه‌های مختلف آنلاین، شناسایی مخاطبان هدف، تعامل با مشتریان و ایجاد اعتماد در آنان، جایگاه‌یابی برند، ایجاد ارزش و اعتبار، ایجاد یک مزیت پایدار رقابتی، تولید Lead، تبدیل Lead به مشتری و افزایش نرخ بازگشت سرمایه اشاره کرد.

تدوین یک استراتژی دیجیتال برندینگ قوی، حتی اگر مخاطبان را به مشتری وفادار شما تبدیل نکند، سبب ماندگار ماندن نام برند شما در ذهن آنان خواهد شد. در ادامه به 6 نکته مهم در تدوین استراتژی دیجیتال برندینگ اشاره خواهیم کرد.

1.هویت برند خود را بشناسید.

اولین گام موفقیت در برندینگ، این است که مطمئن شوید آیا هویت برند و ارزش‌ برندتان در ذهن مخاطبان دقیقا همان چیزی خواهد بود که انتظارش را دارید؟ برای این کار، برند خود را در ۳ کلمه تعریف کرده و سپس از تعدادی افراد مورد اعتماد بخواهید آن‌ها نیز برند شما را در ۳ کلمه تعریف کنند. با مقایسه‌ی میزان مغایرت این کلمات یا عبارات درمی‌یابید برند شما تا چه میزان می‌تواند ادراک صحیحی در مخاطبان ایجاد کند.

2.پرسونای مخاطب خود را شناسایی کنید.

پیش از آنلاین برندینگ، خصوصا پیش از تعیین استراتژی تولید محتوا و نحوه تعامل با مخاطبان، لازم است درک صحیحی از پرسونای مخاطبان خود داشته باشید. پیام برند شما باید متناسب با پرسونای مخاطب، سلیقه و نیازهای آنان بوده و همچنین با ارزش‌های اصلی کسب و کارتان در یک راستا باشد.

3.لحن برند خود را مشخص کنید.

با توجه به مخاطب، نوع پیام برند و اهداف اصلی کسب و کار خود، لحن برند خود را مشخص کنید. لحن برند باید در تمامی کانال‌ها یکسان باشد. لحن برند، چگونگی بیان مطالب و نوع ادبیات به کار رفته در تمام بسترهایی است که محتوا در آن انتشار می‌یابد. برای مثال، لحن برند می‌تواند شوخ‌ یا جدی، رسمی یا خودمانی، مودب یا بی‌پروا و منطقی یا احساسی باشد. داشتن یک لحن برند مخصوص، یکی از نقاط تمایز شما با رقبایتان است. انتخاب کلمات مناسب در نوشته‌ها می‌تواند اثر بسیاری بر مخاطبان بگذارد.

4.میان ترکیب استفاده از رسانه‌های آنلاین تعادل برقرار کنید.

انتخاب کردن یک ترکیب خوب از میان کانال‌ها و رسانه‌های آنلاین، در دیجیتال برندینگ بسیار موثر است. تمام این کانال‌ها باید باهم در یک راستا عمل کرده و یک پیام واحد را به گوش مخاطب برسانند تا به هویت برند آسیبی وارد نشود. برای مثال، در تمام کانال‌های تبلیغاتی باید از ثبات لحن برند و انطباق آن با پیام برند اطمینان حاصل کنید.

داشتن ثبات در انتقال پیام برند در تمامی کانال‌های ارتباطی دیجیتال، باعث می‌شود مشتری به سرعت برند شما را تشخیص داده و مجدد به سمت برندتان بازگردد.

5.یک استراتژی تولید محتوای یکپارچه برای شبکه‌های اجتماعی در نظر بگیرید.

برند شما قرار است چه پیامی را به مخاطبان انتقال دهد؟ کدام یک از انواع محتوا برای کسب و کار شما مناسب‌تر است؟ مخاطبان شما قرار است چه نوع تعاملاتی با کسب و کار شما داشته باشند؟ کدام شبکه اجتماعی با برند شما متناسب است؟ مخاطبان شما بیشتر در کدام شبکه‌های اجتماعی فعالیت دارند؟  در کدام شبکه‌های اجتماعی می‌توانید ازاینفلوئنسر مارکتینگ برای افزایش آگاهی از برند و جلب اعتماد مخاطبان خود استفاده کنید؟

با پاسخ دادن به این سوالات و بسیاری سوالات مشابه، قادرید استراتژی تولید محتوای خود را تعیین کنید. همچنین می‌توانید بررسی کنید از طریق کدام شبکه‌های اجتماعیبهتر می‌توانید با مخاطبان خود ارتباط بلند مدت و ماندگاری برقرار کرده و پیام برندتان را در زمان مناسب به گوش افراد مناسب برسانید.

6.شهرت آنلاین خود را بسازید.

ایجاد شهرت و اعتبار آنلاین نیازمند صرف زمان است. داشتن یک استراتژی شفاف برای دستیابی به مخاطبان هدف و انتخاب تاکتیک‌های مناسب برای تعامل با آن‌ها ضروری است. به عنوان مثال، بهتر است از تمامی تعاملات آفلاین و شبکه‌ی آشنایان معتبر خود در جهت افزایش شهرت و اعتبار آنلاین خود بهره بگیرید. برای مثال، این افراد می‌توانند در لینک‌بیلدینگ خارجی شما موثر باشند و به وب‌سایت شما لینک دهند. در این صورت علاوه بر افزایش ترافیک وب‌سایت، رتبه بالاتری نیز در نتایج جستجو به دست خواهید آورد. به طور خلاصه می‌توان گفت به میزانی که برند شما در نظر افراد معتبر صنعت یا دیگران به صورت آفلاین دارای شهرت و اعتبار باشد، به همان میزان در دیجیتال برندینگ رشد قوی‌تری خواهد داشت.

پیاده‌سازی یک استراتژی قوی دیجیتال برندینگ برای موفقیت هر کسب و کار در ایجاد شهرت، اعتبار و تعامل بسیار قدرتمند با مشتریان ضروری است. تدوین استراتژی دیجیتال برندینگ کسب و کار خود را به آژانس دیجیتال مارکتینگ ماکان بسپارید.

منبع: آژانس دیجیتال مارکتینگ ماکان



:: بازدید از این مطلب : 450
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : شنبه 25 خرداد 1398 | نظرات ()
نوشته شده توسط : elena golchin

برای بسیاری از صاحبان شرکت‌ها، خصوصا” در کسب و کارهای بزرگ، ۲۴ ساعت در روز کافی نیست! توسعه کسب و کار، خدمات مشتریان، تولید، فعالیت‌های بازاریابی، فرآیندهای مالی و بسیاری از موارد دیگر می‌توانند بسته به اندازه‌ی سازمان به دغدغه‌ی مدیران تبدیل شوند. بهترین راه غلبه بر محدودیت زمان و ساده‌سازی فرآیندها، اتوماسیون آنهاست. بازاریابی یکی از فرآیندهای حیاتی هر سازمان است، چرا که مستقیماً روی فروش اثر می‌گذارد. بنابراین اتوماسیون آن جهش بزرگی برای سازمان به حساب می‌آید. به عنوان یک بازاریاب، حتماً واژه‌ی اتوماسیون بازاریابی به گوش‌تان آشناست. در این مقاله به طور دقیق‌تر شما را با مفهوم اتوماسیون بازاریابی و فواید آن آشنا خواهیم کرد.

اتوماسیون بازاریابی چیست؟

داشتن یک سیستم اتوماتیک در بازاریابی به شما کمک می‌کند تا بدون کمک گرفتن از نیروی انسانی بیشتر، به تعداد بسیار زیادی مشتری دست پیدا کنید. با رشد یک سازمان، دیگر نرم‌افزارهای رایج جوابگوی نیاز شما نیستند و امکان مدیریت ارتباطات و به‌خصوص ایجاد تعامل شخصی‌سازی شده با مشتریان و ارائه خدماتی از این دست وجود نخواهد داشت. در این حالت، اتوماسیون بازاریابی به یاری شما خواهد آمد. اتوماسیون بازاریابی یک تکنولوژی است که امکان مدیریت فرآیندها و کمپین‌های پیچیده دیجیتال مارکتینگ را به صورت اتوماتیک و در تمامی کانال‌ها فراهم می‌کند. به عبارتی دیگر، اتوماسیون بازاریابی به کمک نرم‌افزارهای تخصصی این حوزه با هدف اجرای فعالیت‌های بازاریابی به صورت اتوماتیک پیاده‌سازی می‌شود. از این رو، وظایف دپارتمان‌های مختلف بازاریابی دیجیتال مانند بازاریابی ایمیلی، بازاریابی شبکه‌های اجتماعی، بازاریابی درونگرا، پشتیبانی آنلاین از کاربران وب‌سایت و … تسهیل شده و به صورت اتوماتیک انجام می‌شوند. در نتیجه علاوه بر کاهش ریسک ناشی از خطای نیروی انسانی، کارایی فعالیت‌های بازاریابی افزایش یافته و می‌توان از سرمایه انسانی در جهت رفع چالش‌های بزرگتر استفاده کرد.

اتوماسیون بازاریابی، ورود به دنیای پیچیده و رو به رشد کسب و کار را برای سازمان‌ها ساده می‌کند.

اتوماسیون بازاریابی دقیقاً چه کاری انجام می‌دهد؟

اطلاعات جمع‌آوری شده از مخاطبان هدف از طریق تعاملات مختلف مانند ایمیل‌ها، لندینگ پیج‌ها، اپلیکیشن‌ها، شبکه‌های اجتماعی و … شناخت کاملی از پرسونای مخاطبان را برای سازمان‌ها ایجاد می‌کنند. کسب و کارها می‌توانند به کمک تکنولوژی اتوماسیون بازاریابی، محتوای داینامیک و شخصی‌سازی شده تولید کنند و پرسونای مخاطب مورد نظر خود را از کانال‌های مختلف مانند ایمیل، وب.سایت، شبکه‌های اجتماعی، نمایش تبلیغات درون‌برنامه‌ای و ارسال پیام‌های شخصی‌سازی شده هدف قرار دهند. این نوع پیام‌ها بر اساس دستورالعمل‌هایی به نام workflow یا گردش کار که بر اساس اهداف کمپین، از پیش تعیین شده‌اند، به صورت اتوماتیک برای مخاطبان هدف ارسال می‌شوند. به این ترتیب، تعاملاتی هدفمند و با کیفیت میان کسب و کار و مشتریان صورت می‌گیرد.

اتوماسیون بازاریابی، پیاده‌سازی استراتژی‌های دیجیتال مارکتینگ را بهینه کرده و شما را از ارسال جداگانه‌ی انواع محتوا (به صورت دستی) بی‌نیاز می‌کند. به کارگیری ابزارهای خوب اتوماسیون، امکان تعامل بر مبنای رفتار مشتری و برنامه زمان‌بندی از پیش تعیین شده را فراهم کرده و یک تجربه کاربری شخصی‌سازی شده و رضایت بخش برای کاربران را در هر قسمت از سفر مشتری ایجاد خواهد کرد. به علاوه، در منابع مختلف خصوصاً زمان و هزینه صرفه‌جویی زیادی خواهد شد و در عوض می‌توان این منابع را در جهت افزایش کیفیت فعالیت‌های پیچیده و رشد کسب و کار و به کار گرفت.

طبق آمارهای موجود، با استفاده از اتوماسیون بازاریابی، سازمان‌ها توانسته‌اند تا بیش از ۴ برابر Lead با کیفیت تولید کنند و بیش از ۲۰ درصد، نرخ تبدیل به مشتری این Lead های هدایت شده را افزایش دهند. در نهایت، نرخ بازگشت سرمایه افزایش چشمگیری پیدا خواهد کرد.

نکات مهم در پیاده‌سازی استراتژی اتوماسیون بازاریابی

هنگام برنامه‌ریزی استراتژیک جهت استفاده از اتوماسیون بازاریابی، به نکات زیر توجه کنید:

  • اهداف فعلی خود را شرح داده و میزان سرمایه‌گذاری مورد نیاز برای انتخاب پلتفرم اتوماسیون بازاریابی را تعیین کنید.
  • با تیم‌های دیگر سازمان به جز تیم بازاریابی هماهنگ باشید.
  • به کمک دیاگرام‌ها، گردش کار یا workflow در سیستم اتوماسیون بازاریابی را به تصویر بکشید، تا کارایی و اثربخشی کل فرآیند در یک نگاه کلی ترسیم شود.
  • از بخش‌بندی دیتابیس مخاطبان خود آگاه باشید و بدانید قرار است با چه کسانی تعامل برقرار کنید.
  • استراتژی تولید محتوای خود را تدوین کنید. محتوا باید جذاب و اینگیجینگ بوده و مرتبط با هر مرحله از سفر مشتری طراحی شود.
  • برای اینکه شانس موفقیت خود را افزایش دهید، مرحله به مرحله پیش روید، در پایان هر مرحله، برنامه‌ریزی مرحله‌ی بعد را بهبود دهید.
  • حین اجرای اتوماسیون بازاریابی، پیوسته خروجی‌ها را تحلیل و ارزیابی کرده و تغییرات مورد نیاز را اعمال کنید.

 

به کمک اتوماسیون بازاریابی، فرآیندهای بازاریابی، فروش و مدیریت ارتباط با مشتری (CRM) یکپارچه عمل می‌کنند و علاوه بر ایجاد تجربه کاربری منحصربه‌فرد، هویت برندیکسانی از تمامی بخش‌های سازمان توسط مخاطبان ادراک می‌شود.

منبع: آژانس دیجیتال مارکتینگ ماکان



:: بازدید از این مطلب : 448
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : پنج شنبه 23 خرداد 1398 | نظرات ()
نوشته شده توسط : elena golchin

حتما تا به حال نام برند Colgate را شنیده و یا از محصولات آن استفاده کرده‌اید. در سال ۱۹۸۲ این شرکت تصمیم گرفت محصولات جدیدی را در حوزه‌ی غذاهای یخ‌ زده و نیمه‌آماده با برند Colgate روانه بازار کند. این برند در میان مردم به عنوان برند مشهور خمیردندان شناخته شده بود. اما ارائه محصولی جدید در صنعت مواد غذایی با همان برند و همان لوگو برای مخاطبان پذیرفته و خوشایند نبود. در حقیقت، محصول جدید با هویت برند Colgate که سال‌ها توسط افراد پذیرفته شده بود، هم‌راستا نبود و این موضوع سبب شکست این شرکت در زمینه‌ی ارائه‌ی محصولات غذایی شد.

مثال فوق و مثال‌‌های فراوان بسیاری وجود دارند که اهمیت استراتژی برندینگ را برای کسب و کارها یادآور می‌شوند. حتی برندهای بسیار موفق و شناخته شده نیز به راحتی می‌توانند در دام این اشتباهات گرفتار شده و در فرآیند برندینگ با شکست موجه شوند. در ادامه قصد داریم شما را با تعدادی از مهم‌ترین اشتباهات برندینگ که می‌توانند به شدت برای سازمان‌ها زیان‌آور باشند، آشنا کنیم.

 

1.عدم ثبات در هویت برند

یکی از مهمترین قوانین در استراتژی برندینگ، ثبات رویه است. یک برند زمانی به قدرت می‌رسد که در اولین گام، هویت یکسانی را از خود در تمام کانال‌ها به نمایش بگذارد. در این حالت می‌تواند اعتماد مخاطبان را جلب کرده و تصویری حرفه‌ای از برند در ذهن مخاطبان ایجاد کند. لحن برند، پرسونای برند و ویژگی‌های بصری برند که هویت برند را می‌سازند، باید در تمامی کانال‌های ارتباطی هم‌راستا بوده و پیام واحدی را متناسب با اهداف و چشم‌انداز اصلی سازمان به مخاطب انتقال دهند. عدم ثبات در هویت برند سبب سلب اعتماد و از دست دادن مخاطبان شده و پیام یکسانی را به گوش مخاطب نمی‌رساند.

2.هویت‌ بصری ضعیف

طراحی لوگو، انتخاب رنگ‌ها، انتخاب تایپوگرافی، وب‌سایت، بروشورها و اوراق اداری، بسته‌بندی، پوشاک کارمندان و فضای داخلی شرکت همگی عناصر بصری یک برند به حساب می‌آیند. در میان تمام این ویژگی‌های بصری، لوگو یکی از مهم‌ترین و ماندگارترین جنبه‌های بصری برند است. یک لوگوی خلاق می‌تواند تا سال‌ها در ذهن مخاطب باقی بماند. اگر جنبه‌های بصری برند ضعیف طراحی شده باشند یا صرفاً متناسب با دوره‌ی زمانی خاصی باشد و سال‌ها بعد چندان معتبر و بامعنی به نظر نرسد، به سادگی از یاد خواهد رفت و محبوب نخواهد ماند. با این وجود نباید به طور اغراق آمیز به جنبه‌های بصری پرداخت و از اصل موضوع دور شد.

 

3.انتخاب استراتژی نامناسب برای گسترش برند

گسترش برند شمشیری دولبه است و انتخاب نوع معماری برند، نقش بسیار تعیین کننده‌ای در موفقیت استراتژی‌های برندینگ و توسعه‌ی برند دارد.  برای مثال، همان گونه که اشاره شد برند Colgate استراتژی نامناسبی جهت گسترش برند خود به کار گرفت و ورود به بازار جدید برای آنان موفقیت آمیز نبود. انتخاب استراتژی نامناسب برای گسترش برند ممکن است به تصویر برند و هویت آن آسیب برساند.

 

4.عدم استفاده از شعار تبلیغاتی قابل باور

یک شعار زمانی ماندگار است که مختصر، متمایز و خلاقانه باشد، پیام برند را به‌صورت واضح منتقل کند و با هویت و تصویر برند هم‌راستا باشد. نیاز برند به یک شعار، درست همانند نیاز به یک لوگوی مناسب است. انتخاب شعار تبلیغاتی باید به نحوی باشد که توجه مخاطب را جلب کرده، ما را از دیگر رقبا‌ متمایز کند و در حافظه‌ها بماند. شعارهای تبلیغاتی بسیار اغراق آمیز برای مخاطبان باورپذیر نیستند و تصویری واضح از برند را منعکس نخواهند کرد.

5.فاصله گرفتن از عامل ابتدایی موفقیت برند

هر برند همواره یک عامل متمایز کننده داشته که آن را میان مخاطبان محبوب کرده است. اگر می‌خواهید تغییری در هر بخش از استراتژی برندینگ خود انجام دهید، باید در نظر داشته باشید که این تغییرات به نقطه تمایز، تصویر اصلی و ارزش مرکزی برندتان آسیب نرساند و با آن هم‌راستا باشد. برای مثال، تغییرات بزرگ و ناگهانی در طراحی یک لوگو بدون تغییر در محصولات یا پیام برند، ریسک بسیاری داشته و ممکن است به هویت اصلی برند آسیب برساند و مشتریان وفادار را با برندتان بیگانه کند.

6.استفاده از برند خود برای محصولات یا موقعیت‌های نامناسب

اگر قصد برندینگ مشارکتی یا Co-Branding دارید یا می‌خواهید اسپانسر و حامی مالی یک رویداد شوید، باید این نکته را مد نظر داشته باشید که به هویت برندتان آسیبی وارد نشود. برای مثال، برندینگ مشارکتی برای دو برند با هویت متناقض و نامرتبط، پیامی نامربوط و غیرقابل اعتماد را به گوش مخاطب می‌رساند.

7.توجه نداشتن به تصویر جهانی برند

زمانی که نام برند، پیام برند، شعار تبلیغاتی یا دیگر عناصر هویت برند خود را طراحی می‌کنید، باید به تصویر جهانی آن‌ها و معانی کلمات یا اصطلاحات آن در نقاط مختلف دنیا توجه کنید، چرا که یک تصویر یا ترجمه‌ی یک شعار تبلیغاتی در دیگر نقاط جهان ممکن است معنای نامناسبی به مخاطب انتقال دهد. حتی اگر اکنون قصد ندارید به یک برند جهانی تبدیل شوید، بهتر است این نکته را در گوشه‌ای از ذهن خود داشته باشید.

8.سرویس‌دهی ضعیف به مشتریان

پشتیبانی از مشتریان، پیش یا پس از فروش محصولات یا ارائه خدمات و به طور کلی مدیریت ارتباط با مشتریان، تصویر خوبی از برند در ذهن مشتری ایجاد می‌کند. برای مثال، هنگامی که مشتریان را پیش از خرید در انتخاب محصولات به صورت آنلاین راهنمایی می‌کنید و به تمامی سوالات آنان در رابطه با ویژگی‌های محصول یا نحوه استفاده از آن پاسخ می‌دهید، توانسته‌اید علاوه بر جلب رضایت، ایجاد ادراک مثبت از برند و تجربه کاربری خوب برای مخاطب، زمینه‌ی بازاریابی دهان به دهان را فراهم کنید.

9.عدم برانگیختن حس تعلق به برند در کارمندان

کارمندان باید به حدی به سازمان و برند احساس تعلق داشته باشند که هر کدام، خود یک سفیر برند باشند. همواره تلاش کنید تا کارمندان خود را راضی نگه دارید تا در اثر حس خوبی که نسبت به برند و هویت سازمانی خود دارند، احساس تعلق به برند در آنان ایجاد شده و مانند یکی از دارایی‌های خود از آن محافظت کنند.

منبع: آژانس دیجیتال مارکتینگ ماکانرندینگ فرآیندی است که در طول زمان انجام شده و به طور مستمر نیازمند ارزیابی، کنترل و بهبود است. برای کاهش ریسک ناشی از پیاده‌سازی استراتژی‌های نادرست برندسازی، بهتر است فرآیند برندینگ کسب و کار خود را به آژانس دیجیتال مارکتینگ ماکان برون سپاری کنید.

منبع: آژانس دیجیتال مارکتینگ ماکان



:: بازدید از این مطلب : 448
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : دو شنبه 20 خرداد 1398 | نظرات ()
نوشته شده توسط : elena golchin

در سال‌های اخیر، بسیاری از کسب و کارها اهمیت دیجیتال مارکتینگ یا بازاریابی دیجیتال و تاثیرات مثبت آن بر سودآوری و به طور کلی فعالیت خود را دریافته‌اند و از آن به عنوان راهکاری بهینه برای انجام فعالیت‌های بازاریابی کسب و کار خود استفاده می‌کنند. دیجیتال مارکتینگ نیز با گذر زمان و پیشرفت تکنولوژی، همانند دیگر فرآیندهای دنیای دیجیتال با سرعت نسبتا بالایی دست‌خوش تغییرات خواهد شد. کسب و کارها باید تا حدودی این روندهای متغیر را پیش‌بینی کرده و خود را با آن‌ها انطباق دهند. در این صورت شانس بیشتری برای رشد و بقا در فضای پررقیب بازار خواهند داشت.  در این مقاله به بررسی چند نمونه از روندهای مهم دیجیتال مارکتینگ خواهیم پرداخت.

1.اهمیت بازاریابی محتوا

بازاریابی محتوا همواره یکی از مهم‌ترین برنامه‌های استراتژیک کسب و کارها خصوصا کسب و کارهای دیجیتال بوده است. در آینده نیز همچنان مانند قبل، تولید محتوای ارزشمند می‌تواند مانند نیروی محرکه‌ی کانال‌های دیجیتال مانند وب‌سایت، ایمیل و شبکه‌های اجتماعی عمل کند. تولید محتوای شخصی‌سازی شده یکی از مهمترین استراتژی‌های لازم برای کسب و کارها در آینده است.

2.هوش مصنوعی و یادگیری ماشینی

هوش مصنوعی پدیده‌ای نو ظهور بوده و به کارگیری آن در دیجیتال مارکتینگ انقلابی عظیم ایجاد کرده است. از تاثیرات AI در فضای دیجیتال مارکتینگ می‌توانیم به انتخاب درست مخاطبان هدف، بهبود تجربه مشتری، افزایش نرخ بازگشت سرمایه (ROI)، پاسخ‌دهی سریع، پیش‌بینی رفتار مشتری و … اشاره کرد.

طبق آمار موجود، در سال ۲۰۱۸ حدود ۴۰ درصد از بزرگسالان حداقل یک بار در روز از جستجوی صوتی در گوگل، Siri، Alexa و … استفاده کرده‌اند. پیش‌بینی می‌شود این رقم تا سال ۲۰۲۰ به ۵۰ درصد برسد. بهینه‌سازی موتورهای جستجو بر اساس جستجوی صوتی نیازمند رویکردی متفاوت از کلمات کلیدی تایپ شده است، اما به دلیل رایج شدن آن نباید دست کم گرفته شود. برای مثال، در نظر گرفتن عبارات رایج در گفتگوی محاوره‌ای به جای کلمات رسمی و ادبی در فرآیند تحقیق کلمات کلیدی می‌تواند درSEO  موثر باشد.

4.بازاریابی ایمیلی شخصی‌سازی شده

امروزه افراد تمایل بسیاری به دریافت پیام‌ها یا ایمیل‌های شخصی‌سازی شده دارند، چرا که این کار به ایجاد احساس بهتر، رضایت بیشتر و کارایی بالاتر محتوا می‌انجامد و در نتیجه تمایل بیشتری به آن برند پیدا خواهند کرد. تولید محتوای شخص‌سازی شده برای ایمیل مارکتینگ، به تولید Lead بیشتر، افزایش نرخ بازگشت سرمایه و در نهایت وفاداری مشتریان می‌انجامد.

5.تاثیر ویدیوها بر بهینه‌سازی موتورهای جستجو

بازاریابی به کمک تولید محتوای ویدیویی یا ویدیو مارکتینگ تاثیر بسیاری در بهینه‌سازی موتورهای جست و جو دارد. رفته رفته بر تمایل افراد به تماشای ویدیوهای مختلف در رسانه‌های اجتماعی افزوده می‌شود. طبق تحقیقات انجام شده، میزان درگیری یا Engagement rate مخاطبان برای ویدیوها در مقایسه با محتوای متنی، به عددی حدود 12 برابر می‌رسد. بنابراین کسب و کارها باید تولید محتوای ویدیویی را در استراتژی‌های بازاریابی خود گنجانده و از اهمیت آن غافل نشوند.

6.تمرکز بر بهینه‌سازی نرخ تبدیل

بهینه‌سازی نرخ تبدیل یا Conversion Rate Optimization به معنای تولید بیش‌ترین میزان Lead و در نهایت مشتری از بازدیدکننده‌های فعلی وب‌سایت است .از راهکارهای مفید در بهینه‌سازی نرخ تبدیل می‌توان به شناسایی پرسونای مخاطب و ایجاد درک درستی از نیازها و علایق آن‌ها، طراحی بهینه‌ی دکمه‌های فراخوان یا CTA، انجام تست A/B، بهینه‌سازی لندینگ پیج یا صفحه فرود، بهینه‌سازی مقالات وب‌سایت، استفاده از ابزار گوگل آنالیتیکس و نظرسنجی از کاربران اشاره کرد.  به کمک CRO می‌توانید ضمن صرفه‌جویی در هزینه‌ها، بهبود تجربه کاربری مشتری و کمک به SEO، نرخ بازگشت سرمایه خود را افزایش دهید.

7.استفاده موثرتر از شبکه‌های اجتماعی

در مقالات قبل به مزایای بازاریابی شبکه‌های اجتماعی اشاره کردیم. نکته اینجاست که روز به روز بر اهمیت شبکه‌های اجتماعی در زمینه‌ی افزایش آگاهی از برند، درگیر کردن مخاطبان، افزایش اعتماد و در نهایت وفاداری مشتریان افزوده می‌شود. به همین ترتیب، کسب و کارها در آینده باید بیش از پیش به دنبال تولید محتوای خلاقانه و جذاب بوده و ضمن درگیر کردن مخاطبان، با آنان تعامل بیشتری برقرار کنند، به نظراتشان اهمیت دهند و تجربه کاربری آن‌ها را به کمک تولید محتوای شخصی‌سازی شده بهبود دهند.

8.کلان داده

اهمیت کلان‌داده‌ها در بازاریابی دیجیتال به خصوص برای شرکت‌های بزرگ پیش از گذشته خودنمایی می‌کند. بازاریابان از داده‌ها برای شناخت پرسونای مخاطب، درک خواسته‌های آنان و هدف‌گیری درست نیازهای آنان بهره می‌گیرند. تبیین استراتژی تبلیغات هدفمند و شخصی‌سازی شده، بر خلاف روند سنتی تبلیغات، با کمک گرفتن از کلان‌داده‌ها و تحلیل صحیح آن‌ها امکان‌پذیر می‌شود. این راهکار استراتژیک می‌تواند در درازمدت بازدهی بالایی را برای صنایع مختلف حاصل کند.

9.بازاریابی به کمک هدف‌گذاری جغرافیایی

یکی از راهکارهای مفید جهت اثربخشی و اجرای دقیق‌تر کمپین‌های بازاریابی، استفاده از هدف‌گذاری جغرافیایی یا بخش‌بندی مخاطبان هدف بر اساس موقعیت جغرافیایی است .هدف‌گذاری جغرافیایی موجب می‌شود پیام بازاریابی شما در زمان و مکان درست به گوش مخاطب هدف برسد. بنابراین با تولید Lead بیش‌تر می‌توانید در هزینه‌های بازاریابی صرفه‌جویی کرده و به اهدافی چون افزایش فروش و نرخ بازگشت سرمایه(ROI) دست یابید.

با توجه به پیشرفت روزافزون تکنولوژی، سیل عظیم داده‌ها و اطلاعات، گسترش آگاهی، نیازهای مخاطبان و مواردی از این دست، کسب و کارها به دیجیتال مارکتینگ رو آورده‌اند و لازم است برای پیشی گرفتن از رقبا و تلاش برای حفظ سازمان و افزایش سودآوری، به کمک پیاده‌سازی استراتژی‌های انعطاف‌پذیر بازاریابی، خود را با این محیط در حال تغییر انطباق دهند. برای کاهش ریسک در بازاریابی دیجیتال کسب و کار خود، می‌توانید از خدمات تیم حرفه‌ای آژانس دیجیتال مارکتینگ ماکان بهره ببرید.

منبع: آژانس دیجیتال مارکتینگ ماکان



:: بازدید از این مطلب : 469
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : یک شنبه 19 خرداد 1398 | نظرات ()
نوشته شده توسط : elena golchin

در رابطه با برندهای شناخته شده خارجی مثل اپل شاید این جمله را زیاد شنیده باشید که فردی خودش را با عنوانی شبیه به “من طرفدار دو آتیشه اپل‌ام” معرفی کرده باشد! این دقیقا همان کاری است که آگاهی برند یا Brand Awareness با برندها انجام می‌دهد؛ در واقع، مدل زندگی و عادت‌های مصرفی مشتریان‌تان را تحت تاثیر خود قرار می‌دهد و محصولات‌‌تان را از دیگر رقبا متمایز می‌کند. قالبا از محصولات برندهایی با Brand Awareness بالا با عنوان “ترندی” نیز یاد می‌شود. به طور کلی، توجه به آگاهی برند کمک می‌کند تا راحت‌تر  محصول جدیدی را معرفی کنید و یا این فرصت را داشته باشید تا محصولی قدیمی‌تر را دوباره بر سر زبان‌ها بیاندازید.

در دنیایی که بخشی از تصمیم‌گیری مشتریان بر مبنای نظر دیگران شکل می‌گیرد و بازاریابی دهان به دهان نیز به شدت روی آن‌ اثرگذار است، اعتماد به برند و Brand Awareness نقش بسیار مهمی را در تصمیم مشتری برای خرید ایفا می‌کنند؛ چرا که اعتماد مشتری به برند بر مبنای آگاهی از برند شکل می‌گیرد، احتمال تکرار خرید او را افزایش می‌دهد و در نهایت می‌تواند او را به مشتری وفادار تبدیل کند. در نهایت افزایش آگاهی از برند، می‌تواند شخصیت برند شما را در نظر مشتری شکل‌ بدهد.

آگاهی از برند و ارزش ویژه برند

هنگامی که مشتری نسبت به برند شما آگاهی دارد، می‌توان گفت که تقریبا نیمی از راه را طی کرده است؛ چرا که بدون هیچ مقدمه‌ای شما را به دیگر رقبا ترجیح می‌دهد و از میان برندهای مشابه شما را انتخاب می‌کند و در صورت رضایت شما را به اطرافیان خود پیشنهاد می‌دهد. در نهایت تجربه مثبت کسب شده از طرف مخاطب، ارزش ویژه برند را برای شما به ارمغان می‌آورد.

ارزش ویژه برند، ارزشی است که توسط تجربه مشتری و انتظارات او از برند شکل می‌گیرد و امکان گسترش کسب‌وکارتان را فراهم می‌کند. شاید در همین نقطه بتوانیم به اهمیت توجه به مدیریت تجربه مشتری اشاره کنیم؛ همانطور که گفتیم آگاهی از برند و در ادامه آن تجربه مثبت، پایه و اساس ارزش ویژه برند شما را می‌سازد.

چگونه نسبت به برندتان آگاهی ایجاد کنید؟

در ابتدا باید بدانید که ایجاد آگاهی از برند، یک شبه و با یک تبلیغ یا اجرای یک کمپین ساده اتفاق نمی‌افتد. آگاهی از برند نتیجه توجه همزمان به چندین مورد است که در ادامه آن‌ها را با هم مرور می‌کنیم:

قصه‌گویی کنید و در قالب یک انسان ظاهر شوید

اولین کار برای اثرگذاری در ذهن مخاطب این است که خودتان را فراتر از یک کسب‌وکار که قصد عرضه محصولات‌اش را دارد، توصیف کنید؛ به عبارتی شما نیاز دارید تا پرسونای برند و هویت‌تان را شفاف‌تز برای مخاطب شرح بدهید و همزمان روی اعتمادسازی او تمرکز کنید. یکی از بهترین تاکتیک‌ها در افزایش آگاهی نسبت به برند، قصه‌گویی یاStorytelling می‌باشد که به واسطه آن می‌توانید، برای محصولات‌تان دست به بازاریابی بزنید و برای دیگران، برندتان را تبلیغ کنید. قصه‌گویی در برندینگ، به کسب‌وکار شما وجهه انسانی و عمق بیشتری می‌بخشد و پروسه باورپذیری آن را در نظر مشتری ساده‌تر می‌کند؛ فقط کافی است داستان‌تان را در هر زمینه‌ای که هست، صادقانه بیان کنید.

به تولید محتوا توجه داشته باشید

فراموش نکنید که تولید محتوا در هر زمینه‌ای که در آن فعال هستید، از اهمیت بالایی برخوردار است. به این دلیل که امروزه مخاطب برای تصمیم‌گیری به خرید، در مرحله اول تلاش می‌کند تا به‌طور کامل نسبت به محصول یا خدمت اطلاعات کسب کند و برای سوالات‌اش به دنبال پاسخ باشد. تولید محتوای با کیفیت یکی از راه‌های ساده برای افزایش آگاهی نسبت به برند است. در بلاگ‌های گذشته به طور مفصل به انواع محتوا اشاره کرده‌ایم فقط به خاطر داشته باشید که محتوای‌ تولیدی با صنعتی که در آن فعالیت دارید و مخاطبانی که شما را دنبال می‌کنند، همخوانی داشته باشد.

تاثیرگذار باشید

تلاش کنید تا ایجاد ارتباط‌تان با مشتری تنها به فروش محصول و خدمات‌ ختم نشود بلکه به او این احساس را منتقل کند که شما به دنبال پاسخگویی به نیازهای او هستید و به خواسته‌هایش اهمیت می‌دهید. اگر رابطه‌ای غیر از این با مخاطب داشته باشید، مدت زمان طولانی‌ای نمی‌گذرد که مخاطب ارتباطش را با برندتان قطع می‌کند و عملا تلاش شما برای اثرگذاری روی مخاطب از دست می‌رود. اسپانسرینگ یکی از گزینه‌هایی است که کمک می‌کند تا در زمان کوتاهی برندتان را در معرض دید مخاطبان بیشتری قرار بدهید و این امکان را فراهم کنید تا مخاطبان برخورد نزدیک‌تر و تجربه‌ای واقعی‌تر از برندتان داشته باشند.

فقط به یاد داشته باشید که بهتر است اسپانسر برنامه‌هایی شوید که با شخصیت برند شما همخوانی داشته باشند و هویت شما را دقیق‌تر برای مخاطبان شرح دهند. ردبول یکی از نمونه‌های موفقی است که از رویدادهای جذاب و هیجان‌انگیز برای اسپانسرینگ استقبال می‌کند و به این ترتیب هویت برند خود را ملموس‌تر بازگو می‌کند.

چگونه میزان آگاهی نسبت به برند را اندازه‌گیری کنیم؟

آگاهی از برند را نمی‌توان با روش‌های معمول و سنتی‌تر اندازه‌گیری کرد اما زیر نظر داشتن دو فاکتور کمیت و کیفیت، تا حدی این امکان را می‌دهد تا آگاهی نسبت به برندتان را اندازه‌گیری کنید. برای اندازه‌گیری از نظر کمیت، می‌توانید از معیارهایی که در ادامه به صورت مختصر به آن‌ها می‌پردازیم استفاده کنید.

Direct Traffic مشخصا در مورد ترافیک‌هایی صحبت می‌کند که به صورت مستقیم و به واسطه تایپ کردن آدرس سایت شما به دست می‌آید و به این معنا است که مخاظب، شما را از قبل شناخته است. تعداد ترافیک‌های مستقیم مشخص می‌کند که استراتژی‌های بازاریابی شما تا چه حد موفق بوده و چه میزان روی مخاطب اثر داشته تا او را به سمت وب‌سایت‌تان بکشاند.

Site Traffic Number بیانگر تعداد کلی ترافیک وب‌سایت شما است؛ هرچند که مشخص نمی‌کند مخاطبان شما دقیقا از کجا آمده‌اند اما به طور کلی نشان می‌دهد که مخاطبان از برند شما آگاهی داشته‌اند.

Social Engagement این مشخصه نشان‌دهنده میزان آگاهی مخاطب و همچنین میزان تعامل او با برند شما است.  تعداد لایک و کامنت از نمونه‌های ساده هستند که برای ارزیابی Social Engagement  به کارتان می‌آیند.

در اندازه‌گیری میزان آگاهی کسب شده از نظر کیفی بهتر است به مواردی چون Social listening و Running brand awareness surveys توجه داشته باشید.

Social Listening به شما این امکان را می‌دهد تا دریابید که در رسانه‌های اجتماعی تا چه میزان به برندتان توجه نشان داده می‌شود و مخاطبان در مورد آن چه می‌گویند. توجه به بازخوردها و نظرات ثبت شده کاربران به سادگی می‌تواند شما را در جریان اخبار مربوط به برندتان قرار دهد.

Running brand awareness surveys یکی دیگر از ابزارهای کیفی جهت اندازه‌گیری آگاهی برند است و به شما این امکان را می‌دهد تا نظر مخاطبان‌تان را به صورت مستقیم جویا شوید و در صورت نیاز تغییراتی را ایجاد کنید. (این معیار به شما این امکان را می‌دهد تا بدانید چه کسانی نسبت به برند شما آگاهی دارند و در مورد برندتان چگونه فکر می‌کنند.)

توجه به آگاهی از برند و پیروی از اصول ارائه شده، تاثیر مثبتی روی درک مخاطب از برند و درآمد شما دارد. در صورت نیاز به مشاوره و راهنمایی می‌توانید با آژانس دیجیتال مارکتینگ ماکان در تماس باشید.



:: بازدید از این مطلب : 576
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : دو شنبه 13 خرداد 1398 | نظرات ()
نوشته شده توسط : elena golchin

در بلاگ‌های پیشین پیرامون وایرال مارکتینگ و اثرگذاری آن بر کسب‌و‌کارها صحبت کردیم. در محیط پیچیده کسب‌و‌کار کنونی که به سرعت در حال تغییر است، بارها احساس خود را از برخورد با یک برند، تجربه یک خدمت و یا نتیجه مصرف یک محصول را با اطرافیان خود به اشتراک گذاشته‌ایم. پیشرفت تکنولوژی و فراگیر شدن رسانه‌های اجتماعی، اهمیت بازاریابی دهان به دهان را بیش از پیش نموده است. در این بلاگ قصد داریم نقش بازاریابی دهان به دهان در موفقیت یک برند و فاکتورهایی که بر اتخاذ این نوع استراتژی اثرگذار است بررسی نماییم.

بازاریابی دهان به دهان

بازاریابی دهان به دهان (Word of mouth) زمانی شکل می‌گیرد که افراد، تجربه استفاده از یک محصول یا خدمت را با دیگران به اشتراک می‌گذارند. تحقیقات نشان داده است که 92% از مشتریان، به پیشنهادات و نظرات اطرافیان و دوستان خود بیشتر از سایر روش‌های تبلیغاتی اعتماد دارند. نظرات سایر مشتریان و استفاده‌کنندگان از محصول یا خدمت موردنظر نیز در تصمیم به خرید افراد بسیار اثرگذار است.

انواع بازاریابی دهان به دهان

سنتی

 انتقال تجربه استفاده از محصول یا خدمت و اظهارنظر پیرامون آن به صورت فرد به فرد ،در قالب پیشنهاد خرید و بیان مزایا و ویژگی‌های آن محصول، انجام می‌گیرد.

مدرن

هنگامی‌که کاربر تجربه و رضایت خود از برخورد با یک برند را با سایر افراد از طریق رسانه‎‌های اجتماعی به اشتراک می‌گذارد، مخاطبین هدف و سایر افراد را در پروسه بازاریابی درگیر می‌کند.

دلایل اهمیت بازاریابی دهان به دهان

بازاریابی دهان به دهان با یک استراتژی موفق، می‌تواند پایه محکمی در قلب کسب‌و‌کار شما باشد که تمامی مفاهیم بازاریابی و استراتژی‌های رقابتی بر آن استوار ‌شوند. در ادامه به مهم‌ترین دلایل بازاریابی دهان به دهان برای موفقیت یک کسب‌و‌کار اشاره می‌کنیم.

افزایش فروش بدون صرف هزینه تبلیغات

مشتریان و استفاده‌کنندگان از یک محصول یا خدمت، می‌توانند بهترین و اثرگذارترین راهکار تبلیغاتی برای یک برند باشند. هنگامی که افراد به توصیه یا پیشنهاد دیگران، یک محصول جدید که تجربه استفاده از آن را نداشته‌اند، خریداری می‌کنند، فروش شما بدون صرف هیچ هزینه‌ای برای تبلیغات، افزایش می‌یابد.

برقراری ارتباط موثر با افراد و افزایش نرخ درگیری مخاطب

از طریق بازاریابی دهان به دهان قادر هستید افراد بیشتری را با محصول و برند خود درگیر نمایید. مشتریانی که ارتباط موثرتری با برند شما برقرار نمایند، بیشتر خرید می‌کنند و تجربه استفاده از محصول و نتیجه برخورداری از خدمت شما را با دیگران بیشتر به اشتراک می‌گذارند. مشتریان وفادار، مهم‌ترین و کارامدترین منبع برای بازاریابی دهان به دهان هستند.

فاکتورهای تاثیرپذیر از بازاریابی دهان به دهان

زمانی‌که قصد داریم استراتژی بازاریابی دهان به دهان را طراحی کنیم، می‌بایست به یاد داشته باشیم این نوع از بازاریابی بر فاکتورهای زیر اثرگذار است:

وفاداری یک برند

هزینه جذب یک مشتری جدید، پنج برابر بیشتر از حفظ مشتری کنونی است. استفاده از تکنیک‌های خلاقانه در بازاریابی دهان به دهان، در عین حفظ مشتریان فعلی، مشتریان جدید را به سوی برند شما سرازیر می‌کند.

اعتماد برند

بررسی‌ها نشان می‌دهد 75% از مردم به گفته‌ها، پیشنهادات و نظرات اطرافیان، دوستان و سایر مصرف‌کنندگان یک محصول بیشتر از آگهی‌های تبلیغاتی اعتماد دارند. به همین دلیل بازاریابی دهان به دهان به شما امکان می‌دهد محتوای قابل اعتماد و تاثیرگذارتری را به مخاطبان هدف خود انتقال دهید.

ایجاد یک Buzz

زمانی‌که افراد، داوطلبانه پیام برند و تجربه استفاده از محصول شما را با دیگران به اشتراک بگذارند، یک buzz ایجاد می‌شود. هرچه محتوای موردنظر بیشتر وایرال شود، قیف فروش موفق‌تر و کمپین تبلیغاتی موثرتری خواهید داشت. نقش اینفلوئنسرها در بازاریابی دهان به دهان که پیام موردنظر شما را به طیف وسیعی از مخاطبان انتقال می‌دهند، نباید فراموش نمود.

انتقال تجربیات و احساسات ناشی از برخورد با یک برند توسط مشتریان جزئی جدایی‌ناپذیر از فضای کسب‌و‌کارها است. بازاریابی دهان به دهان از طریق تمرکز بر اشتراک‌گذاری تجربه و حس مشتریان، منجر به افزایش فروش و اثرگذاری استراتژی‌های بازاریابی می‌شود. شرکت تبلیغاتی مات با ارائه طیف وسیعی از خدمات تبلیغاتی، امکان تدوین و پیاده‌سازی استراتژی‌های بازاریابی موفق را برای کسب‌و‌کار شما فراهم می‌نماید.

منبع: شرکت تبلیغاتی مات



:: بازدید از این مطلب : 466
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : شنبه 11 خرداد 1398 | نظرات ()
نوشته شده توسط : elena golchin

پیش از این با اهمیت بازاریابی محتوا به عنوان هسته اصلی کسب و کار آشنا شدید. تولید محتوای ارزشمند و حرفه‌ای می‌تواند نقش عمده‌ای در حفظ مخاطبان فعلی و جذب مخاطبان جدید ایفا کرده و درنهایت به افزایش نرخ بازگشت سرمایه در کسب و کارها بسیار کمک کند.

در دنیای پر رقیب امروز، نقش وب‌سایت در رونق کسب و کارهای دیجیتال از هیچ کس پوشیده نیست. وب‌سایت‌ها یکی از مهم‌ترین درگاه‌های ورود مشتریان جدید به کسب و کارها، خصوصاً در زمینه‌ی دیجیتال مارکتینگ هستند. عوامل متعددی بر افزایش ترافیک وب‌سایت و بهبود رتبه‌بندی آن توسط گوگل یا به عبارتی SEO موثر اند. یکی از این عوامل، توضیحات متا یا Meta Description است. توضیح متا در واقع متن مختصریست که آن صفحه از وب را توصیف می‌کند. توضیح متا برای کاربر قابل دیدن نیست، اما در نتایج جستجو ظاهر می‌شود و می‌تواند با دادن اطلاعاتی مختصر و مفید، مخاطب را به کلیک کردن روی لینک ترغیب کند. در سال‌های اخیر با تغییر در الگوریتم رتبه‌بندی گوگل، توضیحات متا دیگر به عنوان معیار مستقیمی برای افزایش رتبه‌ در گوگل به حساب نمی‌آیند. این موضوع سبب شده تا بسیاری از توضیحات متا غافل شوند. با این وجود، نوشتن توضیحات متای استاندارد، می‌تواند مانند یک تبلیغ کوتاه از محتوای شما، کاربران را به وب‌سایت شما کشانده و به افزایش نرخ تبدیل کمک کند. در ادامه‌ی این مقاله سعی داریم شما را با نکاتی درباره‌ی نوشتن بهینه‌ی توضیحات متا آشنا کنیم، تا بتوانید توجه مخاطبان بیشتری را به وب‌سایت خود جلب کنید.

1.نسبت به تعداد کاراکترها حساسیت بیش از حد نداشته باشید.

پیش از این گفته می‌شد تعداد کاراکترهای استاندارد برای توضیحات متا، عددی بین ۱۳۵ تا ۱۶۵ کاراکتر است. اما پس از به‌روز رسانی گوگل در سال ۲۰۱۷ متخصصان سئو، پیشنهاد می‌کنند این مقدار کمتر از ۳۰۰ کاراکتر باشد. با این وجود می‌توان گفت تعداد پیکسل‌های دستگاه‌های متفاوت نقش مهم‌تری در نمایش تعداد کاراکترها ایفا می‌کنند. بر اساس عرض دستگاه‌ها، تعداد کاراکترهای ایده‌آل برای توضیحات متا عددی بین ۱۶۰ تا ۳۲۰ است. حتی در برخی موارد دیده شده است که گوگل بخشی از محتوا را جهت فهم بیشتر مخاطب به توضیح متا اضافه کرده است، پس بهتر است در تعداد کاراکترها وسواس بیش از حد به خرج ندهید.

2.از کلمات کلیدی استفاده کنید.

سعی کنید در کنار خلاقیت، در نوشتن توضیح متا از کلمات کلیدی مرتبط با محتوا استفاده کنید.  اگر توضیحات متا حاوی کلمات کلیدی نباشند، گوگل با توجه به عبارتی که کاربر جستجو کرده است، اولین جمله از محتوا را که شامل کلمه کلیدی است به جای توضیح متا نمایش خواهد داد.

3.از نوشتن توضیحات متای تکراری پرهیز کنید.

توضیح متا باید به صورت منحصر به‌فرد برای هر صفحه از وب‌سایت نوشته شود و معرف محتوای آن صفحه باشد. اگر زمان کافی برای نوشتن توضیحات متای متمایز برای تمامی صفحات ندارید، بهتر است این کار را برای صفحات اصلی وب‌سایت انجام داده و نمایش توضیحات متای باقی صفحات را به گوگل بسپارید تا بخش‌های مرتبط محتوا را به جای توضیحات متا برای نمایش به کاربران انتخاب کند.

4.تلاش کنید که توضیح متا برای کاربران خسته کننده نباشد.

توصیف محتوای یک صفحه از وب‌سایت در غالب چند جمله‌ی کوتاه همواره ساده نیست. باید تلاش کنید که با کمک روش‌های کپی رایتینگ، توضیح متای جذابی بنویسید تا حس کنجکاوی کاربران را برای خواندن محتوا و کلیک کردن بر روی لینک خود جلب شود. برای این کار پیشنهاد می‌شود نکات زیر را رعایت کنید:

  • متنی روان، منطقی و بدون اغراق بنویسید که به بهترین شکل منعکس کننده‌ی مفهوم محتوا باشد.
  • تلاش کنید تا جزئیات و ویژگی‌های اصلی محتوا را در توضیح متا جای دهید و مبهم ننویسید.
  • از اعداد، سمبل‌ها و کاراکترها استفاده کنید.
  • متنی متقاعد کننده و مشتری محور بنویسید. برای این کار لازم است به جای تعریف از کسب و کارتان، خود را جای کاربر گذاشته و سعی کنید به مهم‌ترین نیاز، سوال یا دغدغه‌ی او در این متن پاسخ دهید.
  • در برخی موارد می‌توانید با نوشتن برخی جملات، کاربران را مستقیماً به انجام عملی خاص دعوت کنید. (برای مثال : برای دانستن جزییات بیشتر در این مورد با ما همراه باشید.)

5.از دیتاهای ساختار یافته کمک بگیرید.

موتورهای جستجو از جمله گوگل تمایل بیشتری برای رتبه‌بندی صفحاتی دارند که برای عبارات جستجوی پرسشی کاربران پاسخ مستقیم ارائه می‌کنند، چرا که این نوع اطلاعات مفید اند و به راحتی در دسترس و قابل ارزیابی هستند. به همین منظور، استفاده از داده‌های ساختار یافته می‌تواند ظاهر جذاب‌تری به نتایج جستجو داده و شما را از دیگر رقبا متمایز کند. برای مثال، در صورتیکه عبارت جستجو شده توسط کاربر درباره‌ی محصول شما باشد، کاربر می‌تواند با یک نگاه، پاسخ بسیاری از سوالات خود را دریابد.

خصوصاً هنگامی که محتوای صفحه شما در قالب مروری بر محصولات یا دستورالعمل‌های مرحله به مرحله باشد، استفاده از داده‌های ساختار یافته می‌تواند کمک بسیاری در این زمینه انجام دهد. مورد دیگر از کاربردهای داده‌های ساختار یافته، نمایش لوگو به همراه اطلاعات مختصری از سازمان شما در نتایج جستجو است.

در نهایت می‌توان گفت توضیحات متا به نحوی در ایجاد تجربه کاربری بهتر نقش دارند. بنابراین از نظر گوگل بی‌اهمیت نیستند و می‌توانند در بهینه‌سازی موتورهای جستجو (SEO) اثرگذار باشند. به همین جهت هرگز از آن‌ها غافل نشوید. آژانس دیجیتال مارکتینگ ماکان آماده‌ی ارائه‌ی خدمات طراحی وب‌سایت و بهینه‌سازی موتورهای جست و جوبه کسب و کار شماست.

منبع: آژانس دیجیتال مارکتینگ ماکان



:: بازدید از این مطلب : 449
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : پنج شنبه 9 خرداد 1398 | نظرات ()
نوشته شده توسط : elena golchin

در بلاگ‌های گذشته به صورت مفصل به هویت برند، لحن برند و پرسونای برند پرداخته‌ایم تا با ساختار کلی برند آشنا شوید. به‌طور کلی برند، درکی است که از شما در ذهن مشتری نقش می‌بندد. حال در این بلاگ قصد داریم تا به توسعه برند یا Brand Development بپردازیم. Brand Development پروسه مستمری است که امکان رشد بیشتر در بازارها را به برند می‌دهد. یکی از مثال‌های موفق توسعه برند و همچنین Branded House، کمپانی اپل است که در ابتدا با تولید رایانه‌های شخصی، خود را به دیگر رقبا شناساند و بعد دیگر لاین‌های تولید خود را گسترش داد.

توجه به چهار گزاره زیر می‌تواند راه را به درستی برای توسعه برند به شما نشان بدهد. در ادامه به جزئیات هر یک از مراحل می‌پردازیم:

خود را بشناسید

در ابتدا نیاز دارید خود را بازشناسی کنید و و به طور کلی هویت برندتان را دوباره مد نظر قرار بدهید. شناخت دوباره خود و اینکه بدانید چه کسی هستید اولین قدم توسعه برند است. پس توصیه می‌کنیم تا گزینه‌های زیر را مد نظر داشته باشید:

بیانیه وضعیت: بیانیه وضعیت چکیده مفهوم اصلی برند شما در قالب چندین کلمه است. یک بیانیه وضعیت صحیح، می‌تواند به خوبی داستان برند، چرایی حضور شما در هر بازار، وعده برند (Brand Promise) و علت اهمیت محصولات و خدمات شما را شرح دهد.

تجربه برند: نکته دوم در توجه به چیستی و هویت خود، تجربه برند است. تجربه برند می‌تواند درست از زمانی که مشتری به فروشگاه شما پا می‌گذارد، یا با صفحه اول وب‌سایت شما روبه‌رو می‌شود، آغاز شود. بنابراین یکی از مهم‌ترین گزاره‌ها در Brand Development چگونگی برانگیختن احساسات مشتری است. تنها کافی است اطمینان حاصل کنید که ارتباطی که مشتری با برند شما برقرار کرده است منحصر به فرد و مختص به برند شما است.

ماهیت و ارزش منحصر به فرد برند: ماهیت برند شما دقیقا آن ادراکی است که مخاطبان از برند شما دارند. تصمیم با شما است که چه احساساتی را در مشتری ایجاد کنید و چه تجربه‌ای را به آن‌ها بدهید تا آن‌ را برای اطرافیان‌شان بازگو کنند. اما ارزش منحصر به فرد شما می‌تواند تمام انتظارات مشتری را نسب به برند شما، برطرف کند. ارائه خدمات با کیفیت و احساساتی که در مخاطبان‌ به وجود می‌آورد، ارزش منحصر به فردی است که مشتری انتظارش را از تجربه محصول و خدمت شما دارد.

وب‌سایت، لوگو و شعار: وب‌سایت، لوگو و شعار تبلیغاتی می‌توانند به عنوان استراتژی‌های اولیه شما برای توسعه برند و نقطه‌ای برای شروع تجربه مشتری باشند. طراحی وب‌سایت، صفحه فرود و بعد از آن لوگو، مشخصات بصری‌ای هستند که در نگاه اول تا حدودی ماهیت برند شما را برای مخاطب روشن می‌کند و شعار جملات کوتاهی است که  به توصیف شخصیت برند شما می‌پردازد. توجه به هر یک از این المان‌ها به صورت جداگانه، هویت شما را به یک بیانیه وضعیت قدرتمند تبدیل می‌کند.

 

مخاطب‌تان را بشناسید

در مرحله دوم نیاز دارید که مخاطب‌تان را بشناسید؛ در واقع منظورمان پرسونای مخاطب است.  همانطور که پیشتر اشاره‌ کردیم در هر صنعتی، نیاز به Lead بیشتر و در نهایت مشتری بیشتر است: در نتیجه نیاز دارید تا ابتدا پرسونای مخاطب‌تان را بشناسید. برای ایجاد تناسب میان پرسونای مخاطب با استراتژی‌های مد نظرتان برای توسعه برند، بهتر است که موارد زیر را مد نظر داشته باشید:

تحقیقات بازار: برای پیدا کردن مشتری ایده‌آل خود نیاز دارید تا از ابزارهای متفاوتی برای دریافت اطلاعات استفاده کنید. پرسشنامه (Survey)، گروه کانونی (Focus Group)،رسانه‌های اجتماعی (Social Media) و انجمن‌های آنلاین (Online Forum) نمونه‌ای از ابزارهای موجود هستند که بررسی روی آن‌ها می‌تواند در تحقیقات بازار شما را یاری کند.

لیست روانشناختی: تهیه لیست روانشناختی شما را برای رسیدن به مخاطب موردنظرتان یاری می‌کند. دانستن علاقه، تمایلات، عادات مشتری، محلی که آن‌ها معمولا برای خرید به آن مراجعه می‌کنند و از این قبیل جزئیات به شما کمک می‌کند تا اطلاعات کامل‌تری را در مورد مشتریان خود داشته باشید تا در نهایت بتوانید برندتان را توسعه بدهید و با رقبای‌تان به رقابت بپردازید.

مصاحبه با مشتریان:  بهترین راه برای رسیدن به مشتریان ایده‌آل درک مخاطبانی است که در حال حاظر مشتریان بالفعل شما هستند. مصاحبه با مشتریان اطلاعات ارزشمندی را در رابطه با احساسات آن‌ها برندتان در اختیارتان قرار می‌دهد و شما را برای درک مشتریان بالقوه و جذب آن‌ها آماده می‌کند.

 

قصد دارید کجا ظاهر شوید

آگاهی از برند وجهی از Branding یا برندسازی است که دستیابی به آن با استراتژی‌ها بازاریابی امکان‌پذیر است. در افزایش آگاهی از برند، باید به دنبال چیزی فراتر از تبلیغات و تولید محتوای آنلاین باشید تا تنها پیام‌تان چیستی محصول و خدمات نباشد! بلکه باید رویکردی داشته باشید که متناسب با مخاطبان هدف، در بهترین موقعیت ظاهر شوید، ماهیت و هویت برندتان را به طور کلی برای او شرح دهید و نظر او را نسبت به برندتان جلب کنید. برای پیاده کردن استراتژی افزایش آگاهی برند، بهتر است مباحثی مثلبرنامه‌ریزی و خرید رسانه، بازاریابی آنلاین، استراتژی روابط عمومی آنلاین و بازاریابی دهان به دهان را مد نظر داشته باشید.

 

پیشرفت‌تان را ارزیابی کنید

بازار و صنعتی که در آن فعالیت می‌کنید ماهیت متغیر و چالش‌برانگیزی دارد و همین موضوع کار را برای کسب‌وکارها سخت‌تر کرده است. برای موفقیت در صنعتی که در آن فعال هستید، نیاز دارید تا نقطه نظرها را مدنظر داشته باشید و احساس واقعی مشتریان‌تان را دریابید. اگر اکثر نظرها مثبت است به احتمال زیاد شما در مسیر درست قرار گرفته‌اید و اگر اکثر ‌نظرها نسبت به برند شما منفی است، نیاز به انجام اصلاحات دارید. علاوه‌بر این بهتر است خلا بازار را نیز مدنظر داشته باشید و در آنجا نیز حضور پیدا کنید؛ به عبارتی فرصت‌ها را دریابید تا بتوانید از رقبای‌تان پیشی بگیرید. مدیریت اعتبار و تصحیح برند دو نکته‌ای است که توجه به آن‌ها مسیر را برای‌تان هموارتر می‌کند.

مدیریت اعتبار با ایجاد اینگیجمنت: برندها عموما برمبنای تفکرات و احساسات مشتریان شکل می‌گیرند. پس شما نیاز دارید تا توجه بیشتری به احساسات مخاطبان‌تان داشته باشید و تلاش کنید تا به روش‌های مختلف اینگیجمنت آن‌ها را افزایش دهید؛ چرا که یکی از راه‌های ارزیابی پیشرفت، توجه به میزان اینگیجمنت مخاطبان است. اگر اینگیجمنت مخاطبان با برند شما پایین‌تر از حد معمول باشد، احتمالا نیاز به ایجاد اصلاحات دارید.

تصحیح برند: ممکن است در کسب‌وکارتان همه چیز خوب به نظر برسد اما انتظارات شما را برآورده نکند. جای نگرانی نیست زیرا دنیای دیجیتال امکان کنترل و کاهش ریسک‌ها در هر زمینه‌ای فراهم کرده است. به نوعی می‌توان گفت که شما به راحتی می‌توانید از پیشامد یک سری اتفاقات جلوگیری کنید. همین موضوع به شما کمک می‌کند تا بدون در خطر انداختن سرمایه‌تان، استراتژی برندینگ‌تان را تصحیح کنید و در مسیری که قرار دارید، رو به جلو حرکت کنید. فقط کافی است به شدت به نظرات و بازخوردها حساس باشید تا بدانید در کجای مسیر ایستاده‌اید.

 

با برون‌سپاری مراحل فوق به آژانس دیجیتال مارکتینگ ماکان می‌توانید موضع‌تان را نسبت به رقبا‌ مشخص کنید و برای توسعه برندتان اقدامات لازم را با دغدغه کم‌تری انجام دهید.

منبع: آژانس دیجیتال مارکتینگ ماکان



:: بازدید از این مطلب : 474
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : چهار شنبه 8 خرداد 1398 | نظرات ()
نوشته شده توسط : elena golchin

سالیان متوالی مزیت رقابتی سازمان‌ها در فرآیند تولید نهفته بود اما در محیط کسب‌و‌کار کنونی که با پیشرفت تکنولوژی و بین‌المللی‌شدنبه سرعت در حال تغییر است، توانمندی در توسعه محصول جدید، یکی از قابلیت‌های مزیت‌آفرین محسوب می‌شود؛ به گونه‌ای که بسیاری از سازندگان طراز اول جهانی با واگذاری امر ساخت و معطوف شدن بر مدیریت طراحی و توسعه محصول و خدمات، رقابت در عرصه جهانی را پیش می‌برند. در این بلاگ قصد داریم ضمن معرفی دسته‌بندی‌های مطرح شده برای محصول جدید، 8 گامی که می‎‌بایستی تا ورود محصول جدید به بازار طی شود را بررسی نماییم.

محصول جدید

محصولی که از دید مشتریان قبلا در بازار نبوده و به تازگی عرضه شده است، جدید نامیده می‌شود. محصولات جدید ممکن است کاملا نو باشند یا در اثر اصلاح و تعدیل محصولات قبلی یا تحقیق و توسعه ایجاد شده باشد.      محصولات جدید عموما در یکی از دسته های زیر قرار می‌گیرند:

تازگی برای جهان (New To The Worlds)

تازگی در مقایسه با محصولات موجود در جهان یعنی محصولاتی که اختراع می‌شوند، مانند دوربین عکاسی پولارید یا اولین دستگاه چاپ لیزر.

جدید بودن برای شرکت (New Category Entries)

محصولاتی که شرکت برای اولین‌بار اقدام به تولید آن می‌کند؛ در حالی‌که این محصول برای بازار جدید نیست.

تازگی ناشی از گسترش خط محصول (Addition to product lines)

محصولاتی که از طریق گسترش خط تولید ارائه می‌شوند و برای بازار جدید نیستند.

تازگی ناشی از بهبود محصول(Product improvement)

محصولاتی که بهبود داده شده و می‌توانند به عنوان محصول جدید معرفی شوند. در واقع تمام محصولاتی که امروزه دیده می‌شوند، به نوعی بهبود داده شده‌اند.

جایگاه‌سازی مجدد(Re-positioning)

جایگاه‌سازی مجدد زمانی رخ می‌دهد که شرکت جایگاه یا وضعیت یک محصول را در بازار تغییر دهد. این تغییر عمدتا برای مدنظر قرار دادن نیازها و خواسته‌های مشتریان در آمیخته بازاریابی یعنی محصول، قیمت، مکان توزیع و ترویج اعمال می‌شود.

توسعه محصول جدید

توسعه محصول جدید را می‌توان به عنوان مجموعه‌ای از فعالیت‌ها که دستورالعمل و سفارشات مشتری، تقاضای بازار و پیشرفت‌های تکنولوژیکی با فرآیند طراحی و تولید مرتبط می‌کند، دانست. اگر فرآیند توسعه محصول را به مسابقه‌اي شامل سه زمان

  1. زمان تولید: توسعه ایده اولیه براي محصول جدید تا قبل از عرضه محصول در بازار
  2. زمان ورود به بازار: عرضه و ارائه محصول در بازار (بازارسنجی محصول)
  3. زمان کسب سود: گذر از نقطه سربه‌سر و کسب سود

تقسیم کنیم، سازمانی برنده واقعی خواهد بود که در این مسابقه، برنده هر سه بخش باشد. به همین دلیل فرآیند توسعه محصول، فرآیند زمان رسیدن به موفقیت نیز نامیده می‌شود.

8 گام توسعه محصول جدید

مراحلی که بنگاه برای کسب مزیت رقابتی از ارائه محصول جدید می‌بایستی طی کند، عبارتند از

گام اول: ایده‌یابی

ایجاد محصول جدید با جستجوی ایده‌های جدید آغاز می‌شود. شناخت پرسونای مخاطب و تکنیک‌های تحقیقات بازار در دستیابی به ایده‌های جذاب و کاربردی، کمک‌کننده است.

گام دوم: پالایش ایده‌ها

برخلاف مرحله قبل که به دنبال تعداد ایده‌های بیشتر بودیم، در این گام، با ارزیابی و پالایش ایده‌ها، تعداد آن‌ها را کاهش می‌دهیم تا به مجموعه‌ای از ایده‌های خلاقانه، مناسب و قابل انجام دست یابیم. هدف از این مرحله، تشخیص و کنارگذاشتن ایده‌هاي ضعیف است؛ زیرا هزینه‌هاي توسعه محصول در هر مرحله به طور چشمگیري افزایش می‌یابد.

دراین مرحله می‌بایستی از دو نوع اشتباه متداول، اجتناب کنیم:

اشتباه اول، رد شدن یک ایده خوب در حین ارزیابی است. برای جلوگیری از این خطا، نباید دیدگاه بسیار محافظه‌کارانه‌ای در پیش بگیریم. اشتباه دوم، انتخاب یک ایده ضعیف برای محصول جدید و سرمایه‌گذاری در اجرای آن است. این اشتباه از یک طرف موجب زیان‌هاي مادي و از طرف دیگر سبب یأس و نا امیدي کارکنان می‌شود. اهمیت تحقیقات بازار و تحلیل کارشناسان، در این مرحله مشخص می‌شود.

گام سوم: توسعه و آزمایش مفهوم

پس از تصفیه ایده‌ها باید آن‌ها را به مفاهیم محصول تبدیل کنیم. تشخیص بین ایده محصول، مفهوم و تصویر یا ذهنیت محصول اهمیت بسیاري دارد. درحقیقت ایده محصول، تصور محصولی است که شرکت گمان می‌کند می‌تواند به بازار عرضه کند. تصویر یا ذهنیت محصول، تجسم و برداشتی است که مصرف‌کنندگان از محصول دارند .

گام چهارم: توسعه استراتژی بازاریابی

استراتژي بازاریابی از سه قسمت تشکیل می شود:

قسمت اول درمورد اندازه، ساختار و رفتار بازار است؛ یعنی جایگاه‌‌یابی براي محصول طراحی شده، بررسی فروش، سهم بازار و تعیین اهداف سود درچند سال اول .

قسمت دوم پیرامون تعیین قیمت، میزان تولید، استراتژي توزیع و بودجه بازاریابی براي سال اول است .

قسمت سوم، پیش‌بینی فروش بلند‌مدت و تعیین اهداف سود و استراتژي آمیخته بازاریابی درطول زمان است .

گام پنجم: بررسی تجاری

پس از تصمیم‌گیري درباره مفهوم محصول و استراتژي بازاریابی، مدیریت می‌تواند عملکرد تجاري پیشنهادي را ارزیابی کند. مدیریت باید با بررسی میزان فروش، هزینه و سود مشخص سازد که آیا به اهداف شرکت نائل می‌شویم یا خیر. اگر پاسخ مثبت باشد می‌توان به توسعه محصول پرداخت.

گام ششم: توسعه محصول

اگر مفهوم محصول از بررسی تجاري با موفقیت عبور کند باید براي تبدیل به محصول فیزیکی به قسمت تحقیق و توسعه یا مهندسی داده شود. تا این مرحله همه چیز به صورت واژه، تصویر و تصور خام بوده است. از این پس جهش بزرگی در سرمایه‌گذاري رخ داده و چنانچه اشتباهی در برآورد هزینه‌هاي محصول جدید صورت بگیرد، در آینده به شرکت خسارات زیادي وارد خواهد آمد.

گام هفتم: آزمایش بازار

در این مرحله، آزمایش محصول و برنامه بازاریابی آن در موقعیت‌هاي واقعی بازار اجرا می‌شود. آزمایش بازار منجر به شناسایی و برطرف‌ نمودن مشکلات و نواقص احتمالی شده و اطلاعاتی را که پیش از معرفی محصول به بازار مور‌دنیاز است برای تصمیم‌گیرندگان فراهم می‌نماید. هدف اصلی از آزمایش بازار، قرار دادن محصول در بازار واقعی به صورت آزمایشی است.

گام هشتم: تجاری سازی

با آزمایش بازار اطلاعات کافی براي اتخاذ تصمیم نهایی در مورد اینکه آیا محصول وارد بازار شود یا خیر در اختیار مدیریت قرار می‌گیرد. اگر شرکت بخواهد محصول را تجاري کند با هزینه هاي گزافی مواجه خواهد شد که می‌بایستی سود حاصل از فروش، این هزینه‌ها را توجیه نماید.توسعه محصول جدید برای بقا و رشد سازمان ضروری است،در عین حال این فرآیند، پیچیده، وقت‌گیر، پرهزینه و اغلب ناموفق است. با توجه به کوتاه‌شدن چرخه عمر محصولات، هدف از توسعه محصول جدید،پاسخ به نیازهای مشتریان، تطابق با شرایط بازار، تغییرات محیطی، افزایش سود، رضایت مشتریان و مقابله با سیاست‌های رقبا است. شرکت تبلیغاتی مات، با ارائه کلیه خدمات بازاریابی، کسب‌و‌کار شما را در طراحی کمپین‌های تبلیغاتی و معرفی محصولات جدید، یاری می‌نماید.

منبع: شرکت تبلیغاتی مات



:: بازدید از این مطلب : 265
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : یک شنبه 5 خرداد 1398 | نظرات ()
نوشته شده توسط : elena golchin

در بلاگ‌های پیشین پیرامون انواع مختلف تحقیقات بازار، میزان اهمیت و نقش آن در موفقیت کمپین‌های تبلیغاتی سخن گفتیم. تحقیقات بازار به صورت کلی به دو دسته تحقیقات بازار اولیه و ثانویه تقسیم می‌شود و داده‌های گردآوری شده به دو صورت کمی و کیفی قابل بررسی هستند. در این بلاگ قصد داریم تکنیک‌های موثری را که در هر یک از تحقیقات بازار اولیه و ثانویه قابل استفاده هستند، معرفی نماییم.

تحقیقات بازار اولیه

به طور کلی تحقیقات بازار اولیه، جمع‌آوری داده‌های مورد نیاز پیرامون یک موضوع مشخص می‌باشد. مهم‌ترین تکنیک‌های تحقیقات بازار اولیه عبارتند از

گروه‌های تمرکز

یکی از رایج‌ترین شیوه‌های انجام تحقیقات بازار اولیه از طریق گروه‌های تمرکز است. به این صورت که با گردآوری گروهی از افراد در یک محل و پرسیدن سوالات مختلف پیرامون یک محصول یا خدمت، ترجیحات و بازخورد آن‌ها را نسبت به محصول موردنظر متوجه شد. گروه‌های تمرکز می‌توانند در هر نقطه یا محلی که بنگاه مدنظر داشته باشد، برگزار شوند. با پیشرفت سریع تکنولوژی، امروزه گروه‌های تمرکزی از طریق ویدئوکنفرانس قابل برگزاری هستند. اطلاعات به دست آمده از طریق گروه تمرکز عمدتا کیفی هستند و بینش مفیدی ازپرسونای مخاطب و خواسته‌ها و ترجیحات آن‌ها برای کسب‌و‌کارها فراهم می‌نماید.

تحقیقات و پرسش‌نامه‌ها

واژه Survey اصطلاحی است که تقریبا تمامی مطالعات پرسش‌نامه‌ای، بررسی از طریق مصاحبه، تکمیل فرم و گزارشات رضایت مشتری را شامل می‌شود. تکنیک استفاده از پرسش‌نامه‌های کوتاه و ساده، یکی از متداول‌ترین شیوه‌های انجام تحقیقات بازار و کسب اطلاع از میزان رضایت مشتری از خدمت یا محصول موردنظر است. امروزه اینترنت و پرسش‌نامه‌های تحت وب نیز اجرای این تکنیک را ساده‌تر کرده‌اند.

مشاهده

در تحقیقات بازار اولیه، دو نوع تکنیک رایج و اصلی برای مشاهده وجود دارد: مشاهده از طریق تعامل و ارتباط مستقیم با سوژه مورد نظر و مشاهده از طریق ارتباط غیرمستقیم. این تکنیک، داده‌های کیفی را در برمی‌گیرد؛ چراکه رفتار و واکنش افراد، مورد بررسی قرار گرفته است.

آزمون فرض و آزمایشات

این تکنیک تحقیقات بازار اولیه، شامل تست‌ها، فرضیات و متغیرهای علمی است که در شرایط و محیط کنترل شده آماری انجام می‌پذیرد. برای مثال یک شرکت تولیدکننده مواد غذایی را در نظر بگیرید که سه نوع بسته‌بندی مختلف را برای یک محصول طراحی کرده و آنها را به مشتریان مختلفی فروخته است. این تکنیک، به شرکت کمک می‌کند تا با تحلیل میزان فروش محصولات، مشخص نماید که کدام نوع بسته‌بندی بیشتر توسط مشتریان ترجیح داده شده است.

مصاحبه‌های مفصل و عمیق

این تکنیک، داده‌های کیفی مفیدی در رابطه با ترجیحات و نیازهای ناشناخته مشتریان در اختیار بنگاه‌ها قرار می‌دهد. این شیوه تحقیقات بازار تنها به الگوی مشخصی از پرسش‌ها محدود نمی‌شود و برخلاف گروه تمرکز، افراد زیادی را به طور همزمان درگیر نمی‌کند؛ بلکه شامل یک پاسخ‌دهنده و یک فرد میانجی است. فرد میانجی تنها یک پرسشگر صرف نیست، بلکه از طریق یک گفتگوی هدفدار، از ترجیحات و تمایلات پاسخ‌دهنده آگاه می‌شود. این تکنیک در طراحی محصول جدید و درک تمام جنبه‌های رضایت مشتری، بسیار مفید است.

تحقیقات بازار ثانویه

تحقیقات بازار ثانویه به معنای جمع‌آوری اطلاعات موردنیاز از منابع مختلف و پایگاه‌های داده متنوع است. دو منبع اصلی انجام تحقیقات بازار ثانویه عبارتند از:

منابع داخلی

منظور از منابع داخلی که شرکت برای انجام تحقیقات بازار، می‌تواند از آنها بهره بگیرد، داده‌ها، اسناد و مدارکی است که در داخل شرکت وجود دارد و از طریق مراجعه به بایگانی و دفاتر حسابداری، قابل مشاهده هستند. صورت سود و زیان، ترازنامه، گزارشات فروش، میزان موجودی انبار و کالاهای مرجوعی، اطلاعات مفیدی پیرامون عملکرد بنگاه در اختیار مدیران و طراحان استراتژی قرار می‌دهد.

منابع خارجی

تقریبا هر منبع اطلاعاتی که توسط افراد یا کسب‌و‌کارهایی خارج از بنگاه تهیه شده است، در گروه منابع خارجی قرار می‌گیرد. منابع خارجی، بسیار گسترده و متنوع هستند. اینترنت، گزارشات دولتی، پژوهش‌های دانشگاهی، داده‌های مربوط به فعالیت رقبا و پایگاه‌های داده پژوهشکده‌ها و مراکز آمار، اطلاعات انبوهی در زمینه‌های مختلف ارائه می‌دهند. نکته حائز اهمیت آن است که در میان حجم انبوهی از داده‌های غیرمفید و مختلف، سردرگم نشوید. از میان منابع داخلی و خارجی، تنها آن دسته از اطلاعات را در تحقیقات بازار خود دخالت دهید که به موضوع مورد نظر شما مرتبط بوده و در نتیجه به دست آمده، تاثیرگذار باشند.

علیرغم تمام مزایا و کاربردهای بیان شده، چنانچه تکنیک‌های تحقیقات بازار به درستی اجرا نشود، می‌تواند علاوه بر صرف زمان و هزینه، استراتژی و برنامه‎‌های بازاریابی را به دلیل اطلاعات نادرست یا به خوبی تعبیر نشده با شکست مواجه کنند. در تحقیقات بازار، تنها گردآوری داده، مهم نیست. تحلیل دقیق و تخصصی داده‌ها، فرایند تحقیقات بازار را موثر و کاربردی می‌کند. شرکت تبلیغاتی مات با ارائه کلیهخدمات بازاریابی و تیم تخصصی و حرفه‌ای خود، کسب‌و‌کار شما را در طراحی و اجرای پروژه‌های بازاریابی و تبلیغاتی یاری می‌نماید.

 منبع: شرکت تبلیغاتی مات

 


:: بازدید از این مطلب : 278
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : شنبه 4 خرداد 1398 | نظرات ()
نوشته شده توسط : elena golchin

تصور کنید برای خرید یک محصول، به یک وب‌سایت سر زده‌اید و دقیقاً آنچه به آن نیاز دارید پیش روی شما ظاهر شده‌است! قطعاً در این صورت نه تنها به سرعت به هدف خود دست یافته‌ و احساس خوبی داشته‌اید، بلکه تجربه‌ای از یک خرید موفقیت آمیز در ذهن شما حک شده است. در تولید محتوای داینامیک یا محتوای هوشمند با شخصی‌سازی محتوا متناسب با نیازها، علایق، پیشینه‌ی رفتار کاربر و در حالت کلی‌تر بر اساس پرسونای مشتری، پیشنهادات متفاوتی از محصولات و خدمات را به کاربر ارائه شده و در برخی موارد وی به نسخه‌ی متفاوتی از صفحات فرود هدایت می‌شود. بسیاری از شرکت‌های بزرگ و صاحبان کسب و کارهای تجارت الکترونیک، شخصی‌سازی محتوا را متناسب با پیشرفت تکنولوژی، فضای رقابتی و تغییرات بازار ضروری دانسته و آن را در تبدیل بازدید کننده به مشتریان وفادار بسیار اثربخش ارزیابی کرده‌اند. به اعتقاد آنان، تجربیات خرید اغلب مشتریان، عادات خرید آنان را شکل داده و به همین دلیل، ارائه‌ی محتوای داینامیک یکی از بهترین راه‌هایی است که با هزینه‌ی کمتر، می‌تواند علاوه بر افزایش رضایت در مشتریان، آنان را مجدد به سمت برند شما بازگرداند.

اهمیت آشنایی با پرسونای مخاطب در تولید محتوای داینامیک یا هوشمند

در گذشته یک استراتژی یکسان بازاریابی می‌توانست برای تبدیل تمام مخاطبان به مشتری به کار برده شود. امروزه با پیشرفت تکنولوژی و افزایش دانش و آگاهی مشتریان و کسب و کارها، هرچه بیشتر و دقیق‌تر مخاطبان را بشناسید و به اطلاعات ضروری از آنان دست یابید، می‌توانید با شخصی‌سازی محتوا و تولید محتوای هوشمند، خود را با نیازها و سلیقه‌ی مخاطب تطبیق داده و در نتیجه با کوتاه کردن مسیر قیف فروش، نرخ تبدیل را در زمان کمتری افزایش دهید. به کارگیری تکنولوژی هوش مصنوعی در بهبود تجربه مخاطب و پیش‌بینی رفتار او موثر بوده و به تولید محتوای شخصی‌سازی شده کمک می‌کند. برای دانستن اینکه چه کسی دقیقاً به چه چیزی احتیاج یا علاقه دارد، علاوه بر اطلاعاتی که از فرآیند شناسایی پرسونای مخاطب به دست آورده‌اید، لازم است بدانید مخاطب پیش از این از چه طریقی وارد وب‌سایت شما شده، کدام مسیر را در وب‌سایت دنبال کرده و آیا این فرآیند در نهایت به خرید یا انجام عمل مورد نظر شما منجر شده است یا خیر. در یک جمله می‌توان گفت: داشتن اطلاعات کافی از پرسونای مخاطب، شاه‌کلید موفقیت در تولید محتوای داینامیک است.

مثال‌هایی از محتوای هوشمند

شخصی‌سازی نتایج جست و جو توسط گوگل

یکی از رایج‌ترین مثال‌های نمایش محتوای هوشمند و شخصی‌سازی شده، نتایج جست و جوی گوگل است. گوگل متناسب با کلمات کلیدی وارد شده توسط هر کاربر، مشخصات پروفایل و تاریخچه‌ی جست و جوهای قبلی او، نتایجی متناسب و متفاوت را به او پیشنهاد می‌دهد. به علاوه، عبارات پیشنهادی گوگل متناسب با عبارات جست و جو، این فرآیند را برای کاربران ساده‌تر می‌کند. به علاوه، Google Ads نمونه‌ی بارز تبلیغات داینامیک هستند. تبلیغات گوگل، امکان انطباق نمایش تبلیغات، متناسب با کلمات کلیدی و عبارات جستجو شده توسط کاربر را برای شما فراهم می‌کند.

 

فروشگاه‌های آنلاین

وب‌سایت Amazon نمونه‌ی خوبی برای نمایش محتوای هوشمند است. برای مثال پس از ورود به سایت در صفحه‌ی اصلی، محصولات مرتبط را با توجه به کشور محل سکونت، تکرار سفارشات، سفارشات اخیر، بازدیدها، جستجوها، لیست علاقه‌مندی‌ها یا درج نظرات قبلی شما برای‌تان به نمایش در می‌آورد. نمایش محصولات کاربردی و مورد علاقه‌ی شما می‌تواند علاوه بر صرفه‌جویی در وقت، احساس رضایت بیشتری در شما نسبت به برند ایجاد کرده و تجربه کاربری خوبی برای‌تان رقم بزند.

از دیگر مثال‌های کاربرد محتوای هوشمند در وب‌سایت‌ها می‌توان به این موارد اشاره کرد:

  • نمایش خدمات یا محصولات مرتبط با محل سکونت افراد (با کمک اطلاعات حاصل از فرآیند هدف‌گذاری جغرافیایی)
  • نمایش CTA مخصوص هر کاربر متناسب با موقعیت جغرافیایی، زبان مرورگر، میزان وفاداری، تعداد تراکنش‌های پیشین
  • ارسال پیام‌های شخصی‌سازی شده شامل پیشنهادات ویژه و تخفیف‌ها

کمپین‌های ایمیلی

محتوای ارسال شده در کمپین‌های ایمیلی می‌تواند متناسب با هر پرسونای مشتری متغییر بوده و شامل پیشنهادات یا اطلاعات شخصی‌سازی شده و متناسب با پرسونای مخاطب باشد.

لندینگ پیج‌ها یا صفحات فرود

طراحی لندینگ پیج‌ها یا صفحات فرود می‌تواند بر اساس پروفایل کاربر، کلمات کلیدی و عبارات مورد استفاده در جستجو، خصوصیات دموگرافیک و عوامل متعدد دیگری از این دست متفاوت باشد و با نمایش محتوای شخصی‌سازی شده، علاوه بر القای حس مثبت به کاربر، ما را به هدف مورد نظر لندینگ پیج نزدیک کند.

فرم‌های اختصصاصی

با توجه به اینکه مشخصات دموگرافیک، نیازها، اهداف، یا ویژگی‌های دلخواه مشتری متغیر هستند، فرم‌های موجود در یک وب‌سایت می‌توانند به صورت داینامیک طراحی شوند، به این مفهوم که با توجه به اطلاعات وارد شده توسط مشتری، تغییر کنند. به عنوان مثال، پس از انتخاب جنسیت مذکر، قسمت مربوط به پر کردن اطلاعات سربازی در فرم ظاهر می‌شود.

مزایای استفاده از محتوای هوشمند یا داینامیک

به طور کلی می‌توان مزایای تولید محتوای داینامیک ر در این موارد خلاصه کرد:

 

در نهایت می‌توان گفت تولید محتوای هوشمند یا داینامیک برای بسیاری از کسب و کارهای فعال در زمینه‌ی دیجیتال مارکتینگ جهت ایجاد تمایز نسبت به رقبا، جلب رضایت مخاطبان، افزایش سودآوری و بسیاری مزایای دیگر که به آن اشاره شد، بسیار ضروری است.

منبع: آژانس دیجیتال مارکتینگ ماکان



:: بازدید از این مطلب : 274
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : پنج شنبه 2 خرداد 1398 | نظرات ()
نوشته شده توسط : elena golchin

هدف اصلی پیاده‌سازی استراتژی برندینگ، ساخت یک برند قدرتمند است. چرا که داشتن یک استراتژی برندینگ موثر و برند قوی، در نهایت به افزایش نرخ بازگشت سرمایه‌یکسب و کارها منجر می‌شود.

معماری برند یا Brand Architecture، چگونگی سازماندهی، مدیریت و ورود به بازار را برای تمامی برندهای یک سازمان تدوین کرده و پیاده‌سازی استراتژی‌های برندینگ را ساده می‌کند. معماری برند را می‌توان صورت بیرونی استراتژی گسترش کسب و کار دانست. معماری برند در صورتی کارآمد است که با توجه به شناخت صحیح از بازار و استراتژی برند رقبا، به درستی تعریف و تدوین شده و با اهداف و چشم‌انداز کسب و کار شما هم‌راستا باشد. مدل‌های متنوعی از معماری برند موجودند. در این مقاله به معرفی ۳ مدل مشهور در معماری برند می‌پردازیم.

Branded House

در معماری Branded House یا Corporate Brand Architecture، کمپانی اصلی به عنوان منبع اصلی هویت تمام برندها قرار گرفته و به عبارتی مانند برند مادر، به برندهای زیرمجموعه خود اعتبار می‌بخشد. در این حالت، استراتژی هریک از محصولات جداگانه اما هم‌راستا با برند مادر تدوین می‌شود و غالباً نام برند مادر یا بخشی از آن را به دوش می‌کشند. برای مثال: خانواده محصولات برند اپل شامل iPhone, iPad, iTunes, iCloud و… دارای سبک معماری Branded House هستند. مثال دیگری از Branded House کمپانی گوگل است که زیرمجموعه‌های زیادی از جمله Google Drive, Google Translate, Google Calendar, Gmail, Google News و… دارد.

House of Brands

در این سبک از معماری برند، بر خلاف مدل قبلی، برندهای زیرمجموعه دارای هویت مستقل بوده و کاملاً جداگانه عمل می‌کنند. ممکن است این برندها از جهت محصولات، خدمات و  سهم بازار بسیار متفاوت باشند. در معماری House of Brands، صحبتی از برند مادر به میان نمی‌آید و در بسیاری از موارد ممکن است حتی مصرف‌کنندگان با وجودوفاداری به برند زیر مجموعه، برند مرجع را نشناسند. برای مثال، کمپانی (Procter and Gamble)P&G برند مرجع برندهای معروف Tide, Pampers, Gillette, Head & Shoulders, Crest, Always و … است. همچنین برندهای Snickers, M&M, Orbit, Extra, Twix و … برندهای زیرمجموعه‌ی برند Mars هستند.

Hybrid

در این سبک از معماری برند از ترکیب دو مدل فوق استفاده می‌شود، به گونه‌ای که برند مرجع، برندی شناخته شده است و خودش به عنوان یکی از زیرمجموعه‌ها فعالیت کرده و برندهای زیرمجموعه‌ی دیگر با گذشت زمان به صورت مستقل گسترش می‌یابند. برندهایی مانند Pepsi-co و Amazon وCoca-Cola  از استراتژی ترکیبی برای گسترش برند خود استفاده می‌کنند. معمولاً زمینه‌ی به‌کارگیری استراتژی ترکیبی هنگامی فراهم است که یک برند مشهور و قدرتمند، محصول خود را روانه‌ی بازار کرده ‌است و تمایل دارد کسب و کار خود را با تولید محصولات متفاوت، گسترش داده و یا به طور مستقل به بخش‌های جدیدی از بازار ورود کند.

گسترش برند، یک شمشیر دولبه!

به طور کلی می‌توان گفت گسترش برند شمشیری دولبه است و انتخاب نوع معماری برند، نقش بسیار تعیین کننده‌ای در موفقیت استراتژی‌های برندینگ و توسعه‌ی برند شما دارد. برای مثال انتخاب استراتژی Branded House به صورت پیش‌فرض می‌تواند ریسک کمتری در مقایسه با مدل‌های House of Brands و ترکیبی داشته باشد و مدیریت آن ساده‌تر خواهد بود.

لازم است بدانید استراتژی‌های گسترش برند یا Brand Extension الزاماً موفقیت آمیز نیستند. در ادامه جهت آشنایی بیشتر با پیامدهای گسترش برند و ریسک‌های آن، به توضیح دو مفهوم Brand Cannibalization  و Brand Delusion می‌پردازیم.

Brand Delusion

این پدیده زمانی اتفاق می‌افتد که یک برند، در استراتژیهای گسترش برند خود اشتباه عمل کرده و با ورود به بخش‌های نامربوط بازار، به هویت برند اصلی و پرچم‌دار خود آسیب می‌رساند. برای مثال، کمپانی Levi’s برندی سرآمد در تولید محصولاتی راحت، بادوام و مناسب برای استفاده‌ی روزانه است. در اوایل دهه‌ی 1980 میلادی، برند Levi’s با وجود سهم بازار وسیع، تصمیم به گسترش هرچه بیشتر آن گرفت. یکی از استراتژی‌های گسترش این برند، تولید کت‌های کلاسیک مردانه بود. این محصول، هویتی متفاوت از برند Levi’s داشت و به همین سبب مشتریان نتوانستند به آن اعتماد کنند. در نتیجه، نه تنها این استراتژی موفقیت آمیز نبود، بلکه سبب شد به چهره‌ی شناخته شده‌ی این برند معروف خدشه وارد شود.

Brand Cannibalization

پدیده‌ی Brand Cannibalization هنگامی رخ می‌دهد که پس از گسترش برند، محصول جدید بخشی از سهم بازار محصولات قبلی برند مرجع را از آن خود می‌کند. توجیه شرکت‌ها برای انجام این کار این است که اختصاص یافتن بخش اعظم فروش به محصول یا برند جدید، نرخ بازگشت سرمایه را بیشتر افزایش می‌دهد. با این حال، ممکن است استراتژی هدایت مشتریان در قیف فروش به سمت محصول جدید، همواره درست از آب درنیامده و به شکست منجر شود. به عنوان مثال، گسترش برندهای اکتیو و اوه که هویت نسبتاً مشابهی در ذهن مخاطبان خلق کرده‌اند، می‌تواند مثال موفقی از Brand Cannibalization برای شرکت گلرنگ باشد.

منبع: آژانس دیجیتال مارکتینگ ماکان



:: بازدید از این مطلب : 253
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : سه شنبه 31 ارديبهشت 1398 | نظرات ()
نوشته شده توسط : elena golchin

در بلاگ‌های پیشین در رابطه با اهمیت تحقیقات بازار در موفقیت کسب‌و‌کار سخن گفتیم. شناخت پرسونای مخاطب و جامعه هدف از اولین گام‌های طراحی کمپین‌های تبلیغاتی، معرفی محصول جدید و پروژه‌های آگاهی از برند است. در این بلاگ قصد داریم ضمن معرفی انواع تحقیقات بازار، به فاکتورهایی که از طریق تحقیقات بازار می‌توانند مورد بررسی قرار بگیرند، بپردازیم.

فاکتورهای قابل بررسی از طریق تحقیقات بازار

فرایندی که از طریق آن اطلاعات مشتریان بالقوه و جامعه هدف برای کشف نیازها و خواسته‌های آن‌ها گردآوری می‌شود را تحقیقات بازار می‌نامیم. تحقیقات بازار یکی از اقدامات ضروری کسب‌و‌کارها پیش از آغاز پروژه‌های بازاریابی و ورود به بازارهای جدید است. فاکتورهایی که با انجام تحقیقات بازار قادر به بررسی آن‌ها هستیم عبارتند از:

روندهای موجود در بازار

در بحث پیرامون چرخه عمر محصول و ماتریس رشد – سهم بازار اشاره کردیم که با پیشرفت سریع تکنولوژی و تغییرات محیط کسب‌و‌کار، الگوهای موجود به سرعت در حال تغییر هستند. تحقیقات بازار با شناسایی روندهای موجود در بازار، رهبران کسب‌و‌کار را در اتخاذ تصمیمات استراتژیک در مراحل مختلف چرخه عمر محصول یاری می‌کند.

بخش‌بندی بازار

تقسیم بازار براساس موقعیت جغرافیایی، خصوصیات جمعیت‌شناختی و … از اولین گام‌های طراحی استراتژی رقابتی است. تحلیل داده‌هایی که تحقیقات بازار در اختیار بنگاه‌ها قرار می‌دهد، کسب مزیت رقابتی را برای شرکت آسان‌تر می‌کند.

تحلیل رقبا

در فضای پیچیده رقابتی کنونی، اطلاعات، قدرت است. هرچه داده‌ها و اطلاعات بیشتری از نحوه رقابت و میزان قدرت رقبای خود داشته باشید، شانس بیشتری برای پیشی‌گرفتن از آن‌ها خواهید داشت. بسیاری از استراتژی‌های رقابتی با توجه به نقشه و حرکات رقیب تجاری، تغییر می‌کنند. شرایط محیط رقابتی، استراتژی‌های قیمت‌گذاری، نیازها و خواسته‌های مصرف‌کنندگان از طریق تحقیقات بازار، قابل دستیابی هستند.

تحلیل SWOT

یکی از ابزارهای استراتژیک برای طراحی استراتژی رقابتی، تحلیل SWOT است که با در نظر گرفتن نقاط قوت و ضعف شرکت، فرصت‌ها و تهدیدهای محیط خارجی، موقعیت شرکت را در دنیای کسب‌و‌کار مشخص می‌نماید و به رهبران اجازه می‌دهد با توجه به موقعیت، برنامه رقابتی خود را طراحی کنند. با استفاده از نتایج تحقیقات بازار، شرکت از فرصت‌ها و تهدیدهای محیط بیرونی آگاه می‌شود. برای مثال تغییر سلیقه مشتریان، کاهش تقاضای محصولات، افزایش بودجه تبلیغات شرکت‌های رقیب نوعی تهدید برای کسب‌و‌کار هستند. تحقیقات بازار کارامد، نقطه قوتی است که هر سازمان از طریق آن می‌تواند از فرصت‌های بیرونی حداکثر استفاده را نماید.

انواع تحقیقات بازار

در ادامه به معرفی انواع تحقیقات بازار که توسط کسب‌و‌کارها مورد استفاده قرار می‌گیرد، می‌پردازیم.

تحقیقات بازار اولیه

منظور از تحقیقات بازار اولیه، جمع‌آوری اطلاعات توسط بنگاه یا کسب‌وکار برای بهبود در سطح عملکرد، خدمات یا فعالیت‌ها است. در تحقیقات بازار اولیه که با عنوان تحقیقات میدانی نیز شناخته می‌شود، با مجموعه مشخص و مرتبطی از داده‌ها روبه‌رو هستیم که از طریق سوالات مشخص حاصل می‌شوند. این شیوه، یکی از متداول‌ترین و در عین حال موثرترین شیوه‌های تحقیقات بازار است که اطلاعات کمی و کیفی را در اختیار تصمیم‌گیران قرار می‌دهد.

تحقیقات بازار ثانویه

برخلاف تحقیقات بازار اولیه که بر گردآوری اطلاعات مشخص پیرامون یک موضوع تاکید دارد، این تکنیک حوزه تمرکز وسیع‌تری داشته و به اطلاعات به دست آمده از چندین منبع تکیه می‌کند. منابع مختلفی مانند داده‌ها و گزارشات دولتی، روزنامه‌ها، مجلات، اینترنت و … در این این شیوه مورد استفاده قرار می‌گیرند. یکی از مزایای انجام تحقیقات بازار ثانویه، این است که در مدت زمان کوتاه و اغلب به صورت رایگان قابل انجام است.

تحقیقات بازار کیفی

این نوع از تحقیقات بازار عمدتا با شاخصه‌های کیفی مانند احساسات و یا دیگاه مشتری پیرامون یک محصول یا خدمت سر و کار دارد. تحقیقات بازار کیفی بر آنچه که در ذهن مشتری می‌گذرد، تمرکز می‌کند. مصاحبه‌های حضوری و یا گروه‌های تمرکز نمونه‌های رایجی از تحقیقات بازار کیفی هستند.

تحقیقات بازار کمی

داده‌های کمی، آمار و ارقام و گزارشات عددی پیرامون موضوعات مختلف، از طریق تحقیقات بازار کمی حاصل می‌شوند. این اطلاعات در هر دو گروه تحقیقات بازار اولیه و ثانویه وجود دارند. پرسش‌نامه‌ها، داده‌های سبد خرید مشتریان و گزارشات مالی نمونه این تحقیقات هستند. داده‌های کمی، نقش قابل ملاحظه‌ای در تعیین سهم بازار بنگاه ایفا می‌کنند.

نکته قابل توجه در دسته‌بندی انواع تحقیقات بازار آن است که داده‌های کمی و کیفی در هر دو نوع تحقیقات بازار اولیه و ثانویه وجود دارد، به عبارت دیگر، تحقیقات بازار کمی و کیفی، در هر دو دسته تحقیقات بازار اولیه و ثانویه مشاهده می‌شوند. تحقیقات بازار کافی و جامع، یکی از ابزارها و نقاط قوت کلیدی کسب‌و‌کارها برای باقی‌ماندن در محیط پیچیده رقابتی است. کوتاه شدن چرخه عمر محصولات، پیشرفت تکنولوژی و تغییر سریع در نیازها و خواسته‌های مشتریان، شناخت محیط و آگاهی مستمر از شرایط رقابتی را برای بنگاه‌ها ضروری کرده است. شرکت تبلیغاتی مات با ارائه طیف وسیعی از خدمات تبلیغاتی و انجام پروژه‌های تحقیقات بازار، کسب‌و‌کار شما را در تدوین و اجرای استراتژی‌های بازاریابی و کسب مزیت رقابتی یاری می‌کند.

منبع: شرکت تبلیغاتی مات



:: بازدید از این مطلب : 286
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : سه شنبه 31 ارديبهشت 1398 | نظرات ()
نوشته شده توسط : elena golchin

تبلیغات تلویزیونی یکی از موثرترین و شناخته‌شده‌ترین روش‌های اطلاع‌رسانی است که بنگاه‌های مختلف کسب‌و‌کار برای برقراری ارتباط با مخاطبان از آن بهره می‌گیرند. انتقال پیام برند به میلیون‌ها نفر در مدت زمان کوتاه، تلویزیون را به یکی از جذاب‌ترین رسانه‌ها برای اطلاع‌رسانی به مخاطب تبدیل کرده است. در این بلاگ قصد داریم تبلیغات تلویزیونی را با جزئیات بیشتری مدنظر قرار دهیم و ویژگی‌هایی را که یک تبلیغ تلویزیونی برای موفقیت باید دارا باشد، بررسی کنیم.

ویژگی‌های یک تبلیغ تلویزیونی موثر

یک تبلیغ تلویزیونی برای اثرگذاری بیشتر می‌بایست دارای ویژگی‌های زیر باشد:

مرتبط بودن

آگهی تبلیغاتی شما می‌بایست با برند و مخاطبان شما ارتباط داشته باشد؛ در غیر این صورت یا به خاطر سپرده نمی‌شود یا به یک تبلیغ موثر برای برند شما تبدیل نخواهد شد. قبل از هرگونه اقدام، استراتژی‌های تبلیغاتی خود را مرور کنید. بررسی نتایج کمپین‌های تبلیغاتیپیشین، رصد رفتار رقبا و تحقیقات بازار، به شما در طراحی محتوای تبلیغاتی مرتبط کمک می‌کند.

شفافیت

زمان، یکی از فاکتورهای قابل توجه در تبلیغات تلویزیونی است. شما مدت زمان کوتاهی برای معرفی برند، محصول یا خدمات خود در اختیار دارید، به همین دلیل می‌بایست پیام خود را بسیار شفاف و قابل توجه به مخاطبان منتقل کنید تا بهتر و بیشتر از سایر پیام‌ها، به خاطر سپرده شود. برای معرفی خود تا لحظات پایانی پیام، صبر نکنید. از کل مدت زمانی که در اختیار دارید، به بهترین شیوه ممکن برای تاثیرگذاری استفاده کنید.

خط داستانی مشخص

یک آگهی تبلیغاتی خوب، تنها شامل معرفی برند و ویژگی‌های محصول نمی‌شود؛ بلکه دارای یک خط داستانی مشخص است که پیام موردنظر خود را در قالب یک داستان، روایت می‌کند. این شیوه علاوه بر اثرگذاری بیشتر بر مخاطب، منجر به برقراری ارتباط نزدیک با آنها می‌شود.

استفاده از یک تم یا کاراکتر مشخص

آگهی‌های تبلیغاتی یک برند، لزوما جداگانه و بی ارتباط با یکدیگر نیستند. برای جلب توجه بیشتر می‌توانید از سری‌های متوالی آگهی که با یکدیگر مرتبط هستند و خط داستانی مشخصی را دنبال می‌کنند، بهره بگیرید. استفاده از کاراکترها و شخصیت‌های محبوب، ارتباط قوی‌تری را با مخاطب ایجاد می‌کند.

کیفیت بالا

داشتن یک آگهی تلویزیونی باکیفیت، لزوما به معنای صرف هزینه هنگفت از طراحی تا اجرا نیست. با استفاده از تیم تولید حرفه‌ای و خلاق، علاوه بر داشتن کیفیت قابل قبول، در هزینه‌های تبلیغاتی خود صرفه‌جویی کنید.

خلاقیت

این ویژگی یکی از مهم‌ترین نکاتی است که می‌بایستی به آن توجه داشته باشید. چنانچه یک آگهی تبلیغاتی، تمامی ویژگی‌های مطرح شده را دارا باشد اما خلاقیت در آن مشهود نباشد، نتیجه‌ای جز صرف زمان و هزینه برای برند شما نخواهد داشت. در طراحی یک تبلیغ تلویزیونی با زمان پخش محدود، خلاقیت، مهم‌ترین عاملی است که منجر به جلب توجه مخاطب و اثرگذاری می‌شود.

موسیقی و صدای مناسب

فاکتور صدا در تبلیغات تلویزیونی از آن جهت حائز اهمیت است که مخاطب را حتی از فاصله‌های نسبتا دور از تلویزیون، متوجه آگهی تبلیغاتی می‌کند. در انتخاب موسیقی و صدا، به ارتباط محتوا، پیام برند و مخاطبان خود توجه نمایید.

زمان‌بندی استراتژیک

برای نمایش آگهی تبلیغاتی خود، زمان‌بندی مناسبی را مدنظر داشته‌باشید. پخش آگهی تبلیغاتی در ساعات مختلف شبانه‌روز، تاثیرگذاری مختلفی بر مخاطبان دارد. برای مثال آگهی‌های تبلیغاتی که در ساعات ابتدایی شب یا بین دو نیمه مسابقات فوتبال پرمخاطب، پخش می‌شوند، افراد بیشتری را هدف قرار می‌دهند. در طراحی استراتژی‌های تبلیغاتی خود، زمان و تعداد دفعات پخش آگهی را به گونه‌ای تنظیم کنید که در عین صرفه‌جویی در هزینه‌ها، پیام خود را به مخابان بیشتری انتقال دهید.

از میان رسانه‌های تبلیغاتی، تلویزیون یکی از موثرترین و متداول‌ترین کانال‌های اطلاع‌رسانی است که کسب‌و‌کارهای مختلف برای انتقال پیام و محتوای تبلیغاتی خود از آن بهره می‌گیرند. همانند تمامی رسانه‌ها، در تبلیغات تلویزیونی نیز استراتژی‌های تبلیغاتی می‌بایستی با ویژگی‌ها و مخاطبان بالقوه همراستا باشد. شرکت تبلیغاتی مات با ارائه طیف وسیعی از خدمات تبلیغاتی و ارتباط گسترده با رسانه‌های مختلف، کسب‌و‌کار شما را در طراحی، تولید و پخش پیام‌های تبلیغاتی مختلف از طریق تلویزیون و سایر کانال‌های اطلاع‌رسانی، یاری می‌نماید.

 منبع: شرکت تبلیغاتی مات

 


:: بازدید از این مطلب : 259
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : دو شنبه 30 ارديبهشت 1398 | نظرات ()
نوشته شده توسط : elena golchin

طراحی و اجرای کمپین‌های تبلیغاتی همواره یکی از ابزارهای موثر تبلیغاتی است که برندهای مختلف برای پیشبرد اهداف استراتژیک خود از آن بهره می‌گیرند. در بلاگ‌های پیشین، مراحل طراحی و پیاده‌سازی کمپین تبلیغاتی 360 را معرفی نمودیم. با وجود نقش غیرقابل انکار کمپین‌های تبلیغاتی در آگاهی از برند و فروش محصولات جدید، تمامی کمپین‌های طراحی شده به اهداف خود نمی‌رسند. در این بلاگ قصد داریم دلایل شکست کمپین‌های تبلیغاتی را بررسی نماییم.

دلایل شکست کمپین‌های تبلیغاتی

در ادامه به بررسی مهم‌ترین علت‌های عدم موفقیت کمپین‌های تبلیغاتی می‌پردازیم.

پرسونای مخاطب را به درستی شناسایی نکردید

عدم توجه به پرسونای مخاطب و فاکتورهایی که بر تصمیمات خرید اثرگذار است، یکی از مهم‌ترین دلایل عدم موفقیت کمپین تبلیغاتی است. به عبارت دیگر مشتری هدف خود را به درستی انتخاب نکرده‌اید. شناخت پرسونای مخاطب به شما امکان می‌دهد با شناسایی درست بازار هدف، نیازها، علاقه‌مندی‌ها و عادت‌های مصرفی افراد را به چالش بکشید و از طریق پیام درست و خلاقانه، به اهداف استراتژیک خود دست یابید.

تحقیقات بازار، کافی نبوده است

تحقیقات بازار یکی از مهم‌ترین و ابتدایی‌ترین گام‌های پیاده‌سازی طرح‌های بازاریابی است. شکست کمپین‌های تبلیغاتی که تحقیقات بازار جامع و کافی در حوزه شناخت بازار هدف نداشته‌اند، حتمی است. انجام کلیه مراحل تحقیقات بازار از ابتدا تا انتها منجر به افزایش بهره‌وری، صرفه‌جویی در زمان و هزینه و کاهش خطر شکست کمپین طراحی شده می‌شود.

شاخص‌های ارزیابی واقعی یا درستی نداشته‌اید

در بحث ارزیابی موفقیت کمپین‌های تبلیغاتی می‌توان از شاخص‌های مختلفی بهره گرفت مانند میزان آگاهی از برند، میزان افزایش فروش، بهبود نرخ درگیری مخاطب و یا افزایش نرخ تبدیل. مدنظر قرار دادن تنها یکی از شاخص‌های ارزیابی در تحلیل نتایج موفقیت یک برند، ممکن است تصویر جامعی را در اختیار شما قرار ندهد. برای مثال ممکن است میزان ترافیک سایت شما افزایش یافته باشد اما در عین حال با نرخ تبدیل کاهشی مواجه باشید. میزان افزایش یا کاهش یکی از شاخص‌های ارزیابی، لزوما دلیل بر موفقیت یا شکست کمپین شما نیست. برای ارزیابی میزان نتیجه‌بخش بودن و اثرگذاری کمپین تبلیغاتی، از ترکیب چند شاخص واقع‌بینانه و درست بهره بگیرید.

پیام درستی را به مخاطبان خود منتقل نکرده‌اید

میزان خلاقیت و مناسب بودن پیام تبلیغاتی، اهمیت بسیار زیادی در فراگیری و موفقیت کمپین دارد. هر چه در مراحل طراحی استراتژی و شناخت مخاطب، دقیق‌تر عمل کرده باشید، پیام شما، نیازها، خواسته‌ها و دغدغه‌های جامعه هدف را بیشتر در بر می‌گیرد و به وایرال شدنمحتوای موردنظر کمک می‌کنید.

زمان مناسبی را برای انتقال پیام انتخاب نکرده‌اید

لحظات حقیقت در بازاریابی بسیار حائز اهمیت هستند. از لحظه‌ای که مشتری تصمیم به خرید محصول می‌گیرد تا زمانی که تجربه استفاده خود از محصول یا خدمت موردنظر را با دیگران به اشتراک می‌گذارد، می‌توان به عنوان لحظات استراتژیک یاد کرد. فرایند خرید مشتری را به طور کامل مدنظر قرار دهید تا دریابید در کدام لحظات، بیشترین اثرگذاری را با انتقال پیام به مخاطب تجربه خواهید کرد.

محصول یا خدمت شما آن چیزی نیست که بیان می‌کنید

چنانچه محتوای کمپین تبلیغاتی بیانگر ویژگی‌ها و خصوصیات یا کیفیتی باشد که محصول یا خدمت شما فاقد آن است، انتظار موفقیت آن را نداشته باشید. کمپین تبلیغاتی هر اندازه هم بزرگ و قابل توجه باشد، بعد از آنکه مشتری محصول را تهیه کرده و از آن ناامید می‌شود، این تجربه ناموفق به سرعت پراکنده شده و منجر به کاهش فروش می‌شود. به عبارت دیگر تبلیغات شما نباید حاوی انتظاراتی باشد که قادر به برآورده کردن آن‌ها نیستید.

در محیط‌های پیچیده کسب‌و‌کار کنونی، اجرای استراتژی‌های تبلیغاتی بدون داشتن اطلاعات جامع پیرامون بازار هدف و مخاطبان بالقوه، شکست‌های پرهزینه و گاه غیر قابل جبرانی را به کسب‌و‌کارها وارد می‌کند. موفقیت یک کمپین تبلیغاتی با انتقال پیام درست در زمان و مکان درست به مخاطب هدف درست، حاصل می‌شود. چنانچه حتی یکی از شرایط فوق دچار ایراد شود، موفقیت کمپین تحت الشعاع قرار می‌گیرد. در هنگام برنامه‌ریزی اجرای یک کمپین تبلیغاتی، اهداف قابل اندازه‌گیری و قابل دستیابی را مدنظر قرار دهید و با شاخص‌های ارزیابی مناسب، نتیجه‌بخش بودن آن‌ها را رصد کنید. کمپین تبلیغاتی زیبا در هر سنی، نمونه‌ای از کمپین‌های تبلیغاتی موفق است که با انتخاب درست محتوا و داستان‌سرایی مناسب، توانست علاوه بر افزایش نرخ درگیری مخاطب، آگاهی از برند خود را بهبود بخشد. شرکت تبلیغاتی مات از طریق تیم متخصصان حرفه‌ای و ارائه طیف وسیعی از خدمات تبلیغاتی، کسب‌و‌کار شما را در اجرای کمپین‌های تبلیغاتی موفق از طراحی تا پیاده‌سازی یاری می‌کند.

منبع: شرکت تبلیغاتی مات



:: بازدید از این مطلب : 275
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : دو شنبه 30 ارديبهشت 1398 | نظرات ()
نوشته شده توسط : elena golchin

شاید بارها پیش آمده باشد که برای پیدا کردن محصول یا کالایی، منطقه جغرافیایی‌تان را نیز در ادامه عبارتی که برای  جستجوی تایپ کرده‌اید، آورده باشید: “کلینیک دامپزشکی در مرکز تهران، نزدیک‌ترین موسسه یوگا به من، رستوران‌های لوکس در شمال تهران و …”.  در این مدل، موتورهای جستجو دقیقا پیشنهاداتی را ارائه می‌دهند که بر اساس موقعیت مکانی مرتب شده‌اند. این مثال دقیقا همان چیزی است که در این بلاگ قصد داریم به آن بپردازیم: سئوی محلی یا Local SEO.

سئوی محلی شاخه‌ای از سئو است که روی بهینه‌سازی وب‌سایت‌ها تمرکز می‌کند تا در نتایج جستجوهای محلی ظاهر شوند. در واقع سئو محلی به کسب‌وکارهای کوچک و بزرگ این امکان را می‌دهد تا به کمک آی پی و ردیابی موقعیت مکانی، مشتریان بالقوه محلی را شناسایی کنند و محصولات و خدمات‌شان را دقیقا در زمانی که آن‌ها به صورت آنلاین به دنبال محصول یا خدمت هستند، معرفی کنند. یکی از ساده‌ترین و در دسترس‌ترین ابزارها، وب‌سایت‌ها هستند که از طریق آن‌ها می‌توانید مخاطبان وسیعی را هدف‌گیری کنید؛ به خاطر داشته باشید که اگر مخاطبان هدف‌گیری شده، به موقعیت مکانی کسب‌وکارتان نزدیک هستند، باید به یک سری از نکات توجه بیشتری داشته باشید تا بتوانید برآیند مطلوب را از نتیجه جستجوی آنها دریافت کنید: اما در این بلاگ قصد داریم به مزایای سئوی محلی بپردازیم و در بلاگ‌های آینده، حتما به مرور این نکات مهم خواهیم پرداخت.

مزایای استفاده از Local SEO یا سئو محلی

اثرگذاری طولانی مدت

یکی از مزایای قابل توجه سئوی محلی، نیاز به صرف بودجه کم‌تر و دریافت نتیجه بهتر به نسبت تبلیغات است. در واقع با سرمایه‌گذاری روی سئوی محلی می‌توانید از اثرات مثبت آن در آینده نیز اطمینان داشته باشید؛ چراکه سئوی محلی به نسبت اثرگذاری طولانی‌تری دارد. همین موضوع در نهایت تجربه نرخ بازگشت سرمایه یا ROI را برای کسب‌وکارها فراهم می‌کند و تا حدودی دست کسب‌وکارهای کوچک را نیز برای صرف بودجه باز می‌گذارد.

هدایت مشتری به قیف فروش

در ادامه مزیت “اثرگذاری طولانی” یکی دیگر از مزایایی که برای سئوی محلی و به‌طور کلی سئو می‌توان به آن اشاره کرد، مواجهه ساختن مخاطب با چیزی است که او مشخصا برای آن دست به جستجو زده. در واقع سئو این امکان را فراهم می‌کند تا مشتریان بالقوه را به سمت قیف فروش هدایت کنیم. در صورتی که در بحث تبلیغات ما صرفا به تبلیغات می‌پردازیم تا مخاطبی که به دنبال محصول یا خدمت ما نیست را نیز مورد خطاب قرار بدهیم.

یکی دیگر از مزایای سئوی محلی، این است که گوگل امکان جای‌گیری کسب‌وکار شما را در موقعیت‌های مختلف فراهم می‌کند. یکی از موقعیت‌هایی که سئوی محلی ممکن است کسب‌وکار شما را در آنجا قرار بدهد، در نتایج جستجوی ارگانیک گوگل است. گوگل معمولا از یک الگورتیم مشخص  و در عین‌حال پیچیده‌ای برای رتبه‌بندی محتوایی که بیشترین ارتباط را دارد، استفاده می‌کند. این رتبه‌بندی به مخاطبان کمک می‌کند تا دقیقا به نتیجه‌ای که با تمایلات و احتیاجات‌شان هماهنگی دارد، دست پیدا کنند.

نمایش کسب‌وکارتان در

در صورتی که از استراتژی‌هایی برای سئوی محلی استفاده می‌کنید باید بدانید که موقعیت دیگری که گوگل برای شما در نظر گرفته است، Google Maps می‌باشد. نمایش کسب‌وکارها در نقشه گوگل می‌تواند نقش مهمی را برای کسب‌وکارها بازی کند؛ پیدا کردن شما در نقشه گوگل برای کاربرانی که معمولا جستجوهای‌شان را با گوشی موبایل انجام می‌دهند موضوع بسیار مهمی است. در نتیجه‌های ظاهر شده در قالب  Google Maps گزینه‌هایی مثل برقراری تماس، نظرات دیگران و آدرس را می‌توانید مشاهده کنید.

مد نظر داشتن تمایلات مشتریان

از دیگر مزایای استفاده از سئوی محلی، امکان مد نظر داشتن قصد و نیت مشتریان است. یکی از ابزارهای کاربردی جهت نفع بردن از این مزیت، استفاده از پروفایل بیزنسی گوگل یا همان Google My Business است. بعد از ایجاد پروفایل بیزنسی گوگل برای کسب‌وکارتان، می‌توانید عبارات استفاده شده کاربران، به هنگام جستجوی کسب و کارتان را مشاهده کنید. Insight پروفایل‌تان قسمتی است که اطلاعات ذخیره شده را در آن می‌توانید بررسی کنید.

در این بلاگ قصد داشتیم که با بیشترین جزئیات شما را با سئوی محلی و مزایای استفاده از آن آشنا کنیم. در صورت نیاز به راهنمایی بیشتر و تدوین استراتژی‌های مناسب با ماهیت کسب‌وکارتان می‌توانید با ما، آژانس دیجیتال مارکتینگ ماکان تماس برقرار کنید

منبع: آژانس دیجیتال مارکتینگ ماکان



:: بازدید از این مطلب : 263
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : پنج شنبه 26 ارديبهشت 1398 | نظرات ()
نوشته شده توسط : elena golchin

با توجه به اهمیت و کاربرد فراوان این کلیدواژه‌ها، یکی از راه‌های استراتژیک جهت بهینه‌سازی موتورهای جستجو(SEO)، بهینه‌سازی وب‌سایت بر اساس کلمات کلیدی پرسشی است. در این مقاله سعی داریم شما را با نحوه‌ی پاسخ گوگل به عبارات آشنا کرده و به نکاتی درباره‌ی بهینه‌سازی وب‌سایت بر اساس این عبارات پرسشی اشاره کنیم.

جستجوی معنایی یا Semantic Search چیست و چه ارتباطی با عبارات پرسشی دارد؟

در جستجوی معنایی یا جستجو به کمک عبارات کامل و مفهومی، موتورهای جستجو تلاش می‌کنند تا بهترین نتیجه را با دریافتن قصد، نیت یا هدف کاربر از جستجو، منطق پنهان شده در آن عبارت و ارتباط معنایی میان کلمات موجود در عبارت نمایش دهند. به روز‌رسانی الگوریتم Google Hummingbird در سال ۲۰۱۳، گوگل را به موتور جستجویی سریع‌تر و دقیق‌تر در رابطه با جستجوی معنایی تبدیل کرده‌است.

انواع عبارات پرسشی که گوگل به آن‌ها پاسخ می‌دهد

امروزه گوگل را می‌توان علاوه بر موتور جستجو، یک موتور پاسخگو نامید، چرا که علاوه بر استفاد از الگوریتم مخصوص، از قابلیت‌های زیادی مانند هوش مصنوعی و جستجوی صوتی در حوزه‌ی جستجوی عبارات معنایی بهره‌مند است و آن را به یک همراه هوشمند و پرسرعت در جستجو تبدیل کرده است. در همین راستا فرصت مناسبی برای وب‌سایت‌هایی که حاوی اطلاعات ارزشمند و ساختاریافته‌ای هستند به‌وجود آمده تا بتوانند رتبه‌ی بالاتری در نتایج جستجو را از آن خود کنند. در ادامه به مهم‌ترین نوع عبارات پرسشی که گوگل در Answer Box به آن‌ها پاسخ می‌‌دهد اشاره خواهیم کرد:

1.پرسش‌هایی با پاسخ مستقیمDirect Answer Questions (DAQ)

افرادی که در جستجو از عبارات پرسشی مانند چه چیزی، چه کسی، چه زمان، کجا و … ، استفاده می‌کنند غالباً قصد دارند یک پاسخ مستقیم و نسبتاً کوتاه دریافت کنند. کوگل نیز در این حالت با استفاده از تکنولوژی جستجوی معنایی، قصد و نیت کاربر را به خوبی تشخیص می‌دهد. برای مثال، سوال “مخترع تلفن چه کسی است؟” را با نمایش کلمه‌ی “الکساندر گراهام بل” در نتایج جستجو مشخص خواهد کرد.

2.پرسش‌هایی با پاسخ کوتاه Short Answer Questions (SAQ)

برخی عبارات پرسشی نیازمند جواب‌های نسبتاً کامل‌تری هستند. این عبارات اغلب با کلماتی مانند آیا، چرا و … شروع می‌شوند. برای مثال، پاسخ سوال “چرا زمین‌لرزه اتفاق می‌افتد؟” می‌تواند نسبتاً کوتاه، درباره‌ی حرکات پوسته‌ی زمین در نتایج جستجو ظاهر شود.

3.پرسش‌هایی با پاسخ طولانی Long Answer Questions (LAQ)

هنگامی ‌که قصد و نیت کاربر یادگیری مطلب یا فرآیندی خاص باشد، پاسخ این پرسش‌ها به صورت فرآیندهای آموزشی مرحله به مرحله ظاهر می‌شوند. برای مثال، آشنایی با نحوه‌ی پختن انواع غذا، در این دسته قرار می‌گیرد.

راه‌های افزایش رتبه صفحه با توجه به عبارات پرسشی

ابزار و روش‌های بسیاری برای یافتن بهترین کلمات کلیدی جهت بهینه‌سازی موتورهای جستجو (SEO) وجود دارند. برای این کار باید با توجه به کلید واژه‌های اصلی خود، کلمات کلیدی پرسشی را یافته و سپس بر اساس معیارهایی مانند میزان جستجو، اهمیت آن‌ها را تخمین بزنید.

چگونه رتبه‌ی صفحه را برای DAQ ارتقاء دهید؟

برای افزایش رتبه صفحه بر اساس پرسش‌های دارای پاسخ مستقیم موارد زیر را بهینه کنید:

  • پاسخ پرسش را در ابتدای متن و ترجیحا اولین جمله بیان کنید.
  • متن سوال را تا حد امکان به طور کامل در جواب بگنجانید.
  • پس از پاسخ مستقیم، در ادامه به شرح و بسط پاسخ بپردازید.
  • در صورت امکان، در همات حوزه محتوای باکیفیت و یکتای بیش‌تری تولید کنید تا از نظر گوگل منبعی قابل اعتماد شناخته شوید.

چگونه رتبه‌ی صفحه را برای SAQ ارتقاء دهید؟

برای افزایش رتبه صفحه بر اساس پرسش‌های دارای پاسخ کوتاه لازم است موارد زیر را رعایت کنید:

  • ترجیحاً متن را به صورت پرسش و پاسخ بنویسید، به گونه‌ای که پرسش اصلی به عنوان تیتر آن پاراگراف نوشته شود.
  • نوع کلمات و لحن محتوا باید به گونه‌ای باشد که فهم آن برای مخاطب عام بسیار ساده بوده و بتواند راحت و روان آن را بخواند.
  • می‌توانید با توجه به سوالات مورد نظر خود، به طور اختصاصی صفحه‌‌ای را به پرسش و پاسخ اختصاص دهید.

چگونه رتبه‌ی صفحه را برای LAQ ارتقاء دهید؟

برای افزایش رتبه صفحه بر اساس پرسش‌های دارای پاسخ طولانی لازم است موارد زیر را رعایت کنید:

  • استفاده از ویدیوهای آموزشی در راستای پاسخ به سوالاتی که نیاز به جواب‌های طولانی دارند، کمک زیادی به سئو می‌کند.
  • تولید محتوای متنی آموزشی و مرحله به مرحله در رابطه با موضوع مورد نظر ترافیک بسیاری را به وب‌سایت شما روانه می‌کند.
  • برخی سوالات می‌توانند با استفاده از لیست‌ها پاسخ داده شوند.
  • علاوه بر روان بودن متن، نکات برجسته و مهم متن را مشخص کرده و ترجیحاً عنوانی مجزا برای آن قسمت در نظر بگیرید.
  • یکی از نکات مهم این است که عنوان اصلی محتوا، علاوه بر جذابیت باید به پرسش مورد نظر کاربر بسیار شبیه باشد.
  • از تصاویر، نمودارها و اینفوگرافی‌‌ها جهت جذابیت بیش‌تر محتوای آموزشی برای کاربران استفاده کنید.

بهینه‌سازی کلمات کلیدی پرسشی، یکی از جدیدترین روش‌هایی است که می‌تواند در سال 2019 راهکاری موثر در بهینه‌سازی موتورهای جستجو باشد. آژانس دیجیتال مارکتینگ ماکان، به کمک تیم‌های طراحی و توسعه وب‌سایت و تولید محتوای خود، کسب و کار شما را  در راستای بهینه‌سازی موتورهای جستجو یاری می‌کند.

منبع: آژانس دیجیتال مارکتینگ ماکان



:: بازدید از این مطلب : 273
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : چهار شنبه 25 ارديبهشت 1398 | نظرات ()
نوشته شده توسط : elena golchin

در مقاله‌ی قبل با تعریف ارزش ویژه‌ی برند و همچنین شاخص‌های ارزیابی ارزش ویژه برند بر اساس (مدلBAV (Brand Asset Valuator آشنا شدید. ارزش ویژه‌ی یک برند، مجموعه عواملی است که باعث می‌شود یک برند در ذهن مشتری مثبت، متمایز و مطلوب جلوه کرده و به همان دلیل آن برند را به رقبا ترجیح دهد. ارزش ویژه‌ی برند بر اساس مدل BAV با اندازه‌گیری 4 عامل تمایز، ارتباط، کیفیت ادراک شده و دانش سنجیده می‌شود. همچنین با دو مفهوم قدرت برند و رفعت برند آشنا شدید: ترکیب دو شاخص تمایز و میزان ارتباط، میزان “قدرت برند” یا Brand Strength را تعیین می‌کند که شاخص مهمی برای پیش‌بینی عملکرد آتی و پتانسیل‌های رشد و ارزش‌آفرینی آن برند در آینده است. برآیند دو شاخص اعتبار برند و دانش مشتری از برند، رفعت برند یا Brand Stature را می‌سازد. رفعت برند، حاصل عملکرد گذشته‌ی برندینگ بوده و درجه‌ی اعتبار، پذیرش، شهرت و وفاداری به برند را نشان می‌دهد.

اکنون در این مقاله به تحلیل مدل BAV می‌پردازیم.

تحلیل مدل BAV

بر اساس مدل BAV برای ارزیابی قدرت و رفعت برند باید اثرات شاخص‌های تمایز و ارتباط، هم‌چنین اعتبار و دانش بر یکدیگر بررسی شود.

  • اگر تمایز بیش‌تر از ارتباط باشد: متمایز بودن یک برند سبب جلب مخاطبان به سمت آن شده تا بخواهند محصولات یا خدمات آن برند را امتحان کنند و میزان ارتباط آن را با معیارهای شخصی خود بسنجند.
  • اگر ارتباط بیش‌تر از تمایز باشد: در این حالت برند در مقایسه با رقبا، محصولات یا خدمات متمایزی عرضه نمی‌کند، بلکه صرفاً به علت تناسب با نیازها و درآمد مشتری و عواملی از این دست خریداری می‌شود.
  • اگر اعتبار و کیفیت ادراک شده از دانش بیش‌تر باشد: تصمیمات مشتری بیش‌تر بر اساس احساسات و وفاداری خود نسبت به برند خواهد بود.
  • اگر دانش از کیفیت ادراک شده بیش‌تر باشد: در این حالت ممکن است مشتری تصور کند همه چیز و خصوصاً نکات منفی را در مورد برند و محصولات و خدمات آن می‌داند و دیگر نیازی به آگاهی بیش‌تر ندارد. در نتیجه ممکن است پیش‌قضاوت‌های نادرستی درباره‌ی محصولات یا خدمات جدید آن برند داشته باشد.

    جایگاه 1 : برندهای نوظهور

    در این بخش، هر دو شاخص قدرت و رفعت برند در کم‌ترین میزان خود قرار دارند. معمولاً برندهای نوظهور و یا برندهای قدیمی و بدون فعالیت متمرکز در این قسمت قرار می‌گیرند. برندهایی که در این قسمت قرار دارند باید برای افزایش قدرت برند خود تلاش کنند تا به ربع دوم راه پیدا کنند.

    جایگاه 2 : برندهای موجود در  Nicheبا پتانسیل رشد بالا

    برندها در ابتدای مسیر برای رشد خود با بالا بردن تمایز و میزان ارتباط، سعی در افزایش قدرت برند دارند. در این حالت ممکن است جهت افزایش آگاهی از برند و خلق ارزش برای مشتریان از نیچ مارکتینگ(Niche Marketing)  استفاده کنند. برای این منظور، گروهی خاصی از مخاطبان را هدف قرار داده و بخش خاصی از بازار را متناسب با آنان انتخاب می‌کنند. این برندها مایلند استراتژی ثبات را در این جایگاه دنبال نمایند. اما برندهایی که بازار هدف گسترده‌ای دارند، در حال شناسایی پتانسیل‌های رشد خود برای ورود به بخش رهبری بازار بوده و در این راستا برای افزایش رفعت برند (Brand Stature) تلاش می‌کنند.

    جایگاه 3 : برندهای رهبر

    برندهایی که هم قدرت و هم رفعت بالایی دارند، رهبر بازار هستند. سودآوری و نرخ بازگشت سرمایه برای برندها در این قسمت بسیار بالا بوده و پتانسیل بالایی نیز برای رشد و پیشرفت در آینده دارند. آن‌ها در تلاش اند با پیاده‌سازی مدیریت استراتژیک برند، جایگاه خود را در رهبری بازار حفظ کرده و ارتقاء دهند.

    جایگاه 4: برندهایی با بازار انبوه (Mass Market)

    با وجود میزان رفعت بالا، شاخص تمایز در برندهای موجود این قسمت، در حال کاهش بوده و رفته رفته از جایگاه رهبری بازار خارج خواهند شد. برند ها در این شرایط می‌توانند با تولید انبوه محصول فعلی، طیف گسترده‌ای از بازار را از آن خود کنند. اگرچه این شرایط دوام چندانی نخواهد داشت.

    جایگاه 5: برندهای در حال نزول

    برندهایی که قدرت کمتر و یا به عبارتی تمایز پایین و میزان ارتباط کمتری دارند، در این ناحیه قرار گرفته‌اند. در این مرحله برندها بسیار آسیب‌پذیر هستند و با چالش از دست دادن مشتریان وفادار و مشتریان بالقوه‌ی خود روبه‌رو خواهند بود. در صورتی‌که برندها در این مرحله استراتژی‌های لازم را برای بالا بردن تمایز و میزان ارتباط خود به کار نگیرند، با خطر جدی حذف از بازار رقابتی مواجه خواهند شد.

     

    شما می‌توانید با برآورد کردن میزان 4 شاخص تمایز، ارتباط، کیفیت ادراک شده و دانش و همبستگی میان آن‌ها، قدرت برند و رفعت برند خود را سنجیده و با محاسبه‌ی ارزش ویژه‌ی برند بر اساس مدل BAV، جایگاه برند و سایر رقبا را بر اساس این مدل تحلیل کنید. سپس با توجه به نتیجه‌ی این تحلیل، بهترین استراتژی‌ را جهت ورود به به بخش‌های تازه‌ی بازار یا بهبود جایگاه برند انتخاب کرده و اجرا کنید. تیم حرفه‌ای آژانس دیجیتال مارکتینگ ماکان همواره آماده‌ی ارائه‌ی راهکارهای استراتژیک برندینگ به کسب و کار شماست.

  • منبع: آژانس دیجیتال مارکتینگ ماکان


:: بازدید از این مطلب : 271
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : چهار شنبه 25 ارديبهشت 1398 | نظرات ()
نوشته شده توسط : elena golchin

ارزش ویژه‌ی یک برند، مجموعه عواملی است که باعث می‌شود یک برند در ذهن مشتری مثبت، متمایز و مطلوب جلوه کرده و به همان دلیل آن برند را از میان دیگر برندهای موجود انتخاب کند.

ارزش ویژه برند، نه تنها بر دیدگاه، احساس و عملکرد مشتریان در ارتباط با برند تاثیرگذار است، بلکه در قیمت محصولات یا خدمات، سهم بازار و سود حاصل از برند، منعکس می‌شود. ارزش ویژه برند یکی از دارایی‌های مهم سازمان است که علاوه بر ارزش مادی، ارزش روانشناختی نیز دارد.

ارزش ویژه برند، ماحصل فعالیت‌های مختلف بازاریابی و برندینگ انجام شده روی محصولات یا خدمات است. اگرچه اندازه‌گیری دقیق ارزش ویژه برند یا ارزش فعالیت‌های بازاریابی ممکن نیست، اما مدل‌هایی به این منظور طراحی شده و در برندینگ کاربرد دارند. یکی از این مدل‌ها، مدل ارزیاب دارایی برند یا BAV (Brand Asset Valuator) است. مدل BAV در اثر یکی از گسترده‌ترین برنامه‌های تحقیقاتی در زمینه‌ی برندینگ تدوین شده است. برای طراحی این مدل با بیش از صدهزار نفر به عنوان مشتری از ۳۲ کشور جهان مصاحبه شده و اطلاعات مربوط به سیزده هزار برند جمع‌آوری شده است. مدل BAV یک برند با جمع‌آوری دیدگاه‌های مشتریان آن برند، طبق 4 شاخص زیر معرفی می‌شود:

1. تمایز (Differentiation)

وجود یک ویژگی متمایز کننده در هر برند، عاملی جدانشدنی از آن بوده و در شروع برندینگ الزامی است. تمایز به ما نشان می‌دهد که برند تا چه میزان در ذهن افراد نسبت به دیگر رقبا متفاوت جلوه می‌کند؟ برای دانستن میزان تمایز برندتان، بهتر است با تحلیل بازخوردهای مشتریان دریابید در صورت لزوم تا چه حد برند شما را به یاد می‌آورند؟ آیا میان محصولات دیگر قادرند محصول شما را به سادگی تشخیص دهند؟ از نظر آنان چرا محصول یا خدمت شما متفاوت جلوه می‌کند؟

بر اساس نتایج به دست‌ آمده از مدل BAV معمولا هرچه سابقه‌ی یک برند افزایش می‌یابد، ویژگی‌های متمایز کننده‌ی آن کاهش یافته و در واقع اثر تمایز کمرنگ‌تر می‌شود. این در حالیست که عدم تمایز با رقبا می‌تواند به عنوان زنگ خطری برای بقا یا رشد آن برند باشد.

2. ارتباط (Relevance)

میزان ارتباط برند، به این معناست که برند شما تا چه میزان برای مشتریان مناسب است؟ آیا مشتریان مایلند محصولات یا خدمات شما را خریداری کنند؟ آیا این محصولات با ابعاد مختلف نیازهای مشتریان تطابق دارد؟ قیمت‌گذاری برند شما تا چه میزان با کیفیت محصولات و توانایی خرید مشتریان متناسب است؟ برای دریافتن میزان ارتباط برند می‌توانید از مشتریان خود بپرسید تا چه حد مایلند مطابق با معیارهای خود از محصولات شما خریداری کنند؟

طبق مدل BAV میان تمایز برند با ارتباط آن همبستگی وجود داشته و ترکیب این دو می‌تواند تضمین کننده‌ی موفقیت یک برند باشد.

3. اعتبار یا کیفیت ادراک شده

این عامل نشان می‌دهد یک برند تا چه میزان در ذهن مشتریان اعتبار و ارزش دارد و مشتری تا چه حد آن برند را باکیفیت می‌داند. به عبارتی دیگر، کیفیت و شهرت برند، دو عامل مهمی هستند که بر واکنش مشتریان نسبت به فعالیت‌های برندسازی تاثیر می‌گذارند.

مدل BAV با نشان دادن فرصت‌های موجود، راه‌های افزایش کیفیت ادراک شده را ردیابی کرده و به شما در مدیریت و جهت‌دهی ادراکات مشتریان کمک می‌کند.

4. دانش (Knowledge)

میزان دانش مشتری به معنای میزان عمق آگاهی مشتری از برند، درک وی از هویت برند و به طور کلی آشنایی با برند و محصولات آن است.  فعالیت‌های استراتژیک برندینگ، امکان بهره‌مند شدن از دانش صحیح را برای مشتریان فراهم می‌کنند. طبق مدل BAV، اگر  یک برند متمایز بوده و با پرسونای مخاطب خود مرتبط باشد، می‌تواند احساس قوی‌تری در مشتری نسبت به برند ایجاد کند و در نتیجه، شناخت و دانش صحیحی از برند به مشتری انتقال پیدا خواهد کرد.

ترکیب دو شاخص تمایز و میزان ارتباط، میزان “قدرت برند” یا Brand Strength را تعیین می‌کنند. قدرت برند، شاخص مهمی برای پیش‌بینی عملکرد، ارزش آتی و پتانسیل‌های رشد آن برند در آینده است. داشتن یک ویژگی متمایز و مرتبط و به عبارتی دیگر، افزایش قدرت برند جهت بقا میان رقبا، یکی از چالش‌های اصلی هر برند و شاخصی برای سنجش میزان موفقیت آن است.

ترکیب دو شاخص اعتبار ادراک شده برند و دانش مشتری از برند، رفعت برند یا Brand Stature را می‌سازد. رفعت برند، ماحصل عملکرد گذشته‌ی برندینگ است. رفعت برند بیانگر درجه‌ی اعتبار، پذیرش، شهرت و وفاداری به برند در گذشته است.

تا کنون با شاخص‌های مدل BAV آشنا شدید. جهت ارزیابی ارزش ویژه‌ی برند بر اساس این 4 شاخص، در مقاله‌ی بعدی با ما همراه باشید.

منبع: آژانس دیجیتال مارکتینگ ماکان



:: بازدید از این مطلب : 262
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : یک شنبه 22 ارديبهشت 1398 | نظرات ()
نوشته شده توسط : elena golchin

Artificial Intelligence, AI یا همان هوش مصنوعی پدیده‌ای نو ظهور است که در کنار آن از واژه “انقلاب” بسیار استفاده می‌شود. هوش مصنوعی یکی از ترندهایی است که قصد داریم در این بلاگ به آن بپردازیم. در ابتدا بهتر است به خاطر داشته باشیم که AI توانایی زیادی در اثرگذاری روی آژانس‌های دیجیتال مارکتینگ دارد و به طور کلی‌تر می‌تواند ماهیت استراتژی‌های دیجیتال مارکتینگ را تحت تاثیر قرار بدهد.

گذر زمان، مزایای هوش مصنوعی را برای کسب‌وکارها پررنگ‌تر می‌کند و به آن‌ها این جرات را می‌دهد تا به دنبال آن بروند و فرصت‌های جدیدتری را تجربه کنند. اگر به این موضوع علاقه‌مند بوده باشید حتما رد پای آن را در موضوعاتی چون   Internet  of Things (IOT) یا اینترنت اشیاء، کلان داده‌ها یا Big Data دیده‌اید. با گذر از این موضوعات، حالا نوبت به دیجیتال مارکتینگ رسیده است. از تاثیرات AI در فضای دیجیتال مارکتینگ می‌توانیم به انتخاب درست مخاطبان هدف، بهبود تجربه مشتری، افزایش نرخ بازگشت سرمایه (ROI) و … اشاره کرد. در ادامه به صورت مفصل‌تر به مزایای استفاده از هوش مصنوعی در دیجیتال مارکتینگ می‌پردازیم.  Benefits

بهبود تجربه مخاطب

ایجاد یک تجربه خوب در مخاطب، کمک می‌کند تا مشتری را به بازگشت دوباره به سمت وب‌سایت‌تان ترغیب کنید؛ با این شرط که طراحی وب‌سایت برای هر فرد شخصی‌سازی شده باشد و همچنین استفاده از آن برای مخاطب آسان‌تر و به صورت کلی پروسه موتورهای جستجو نیز هوشمندانه‌تر باشد. در این مقطع AI کمک می‌کند تا رفتارها، تصمیمات و پرسونای مخاطب را پیش‌بینی کنید و  فرآیند جستجوی مشتری در موتورهای جستجو را مدنظر قرار بدهید. این موارد، همگی کمک می‌کنند تا بتوانید تجربه بهتری را برای مشتریان‌تان رقم بزنید و در نهایت به کمک اطلاعات به دست آمده، در قبال مشکلاتی که ممکن است در آینده با آن‌ها مواجه شوید آمادگی لازم را داشته باشید.

پاسخ‌دهی سریع

در دنیای دیجیتال، یکی از مهم‌ترین فاکتورها برای مشتری دریافت یک عکس‌‌العمل و پاسخ‌ سریع و داشتن یک تجربه مثبت است. چت بات‌ (Chat Bot) نرم‌افزاری است که به شما برای پاسخ‌دهی سریع‌تر به مشتری کمک می‌کند و در نهایت تجربه‌ای که او انتظارش را داشته، برایش فراهم می‌کند. یکی از قابلیت‌های چت بات این است که می‌توانند در لحظه به سوالات ساده مشتریان پاسخ بدهند، درخواست‌ها را مورد بررسی قرار بدهند و آن‌ها را برآورده کنند. کمک‌رسانی 24 ساعته از مزایای این چت‌بات‌ها است. کاهش زمان انتظار مشتریان و افزایش رضایت کلی آن‌ها، از دیگر مزایای چت‌بات‌ها در هوش مصنوعی است.

پیش بینی رفتار مشتری

یکی از برجسته‌ترین مزایای هوش مصنوعی در دیجیتال مارکتینگ، جمع‌آوری، تجزیه و تحلیل اطلاعات مربوط به رفتار مشتریان از طریق اینترنت است. علاوه‌بر این، AI این قابلیت را دارد تا رفتار کاربران فعلی و همچنین کاربران جدید را به کمک سیستم‌های مدیریت داده (Data Management Platforms) یا (DMP) پیش‌بینی کند. بررسی و پیش‌بینی رفتار مشتری در فضای اینترنت و پروفایل‌های شخصی این امکان را می‌دهد تا بتوان مشتریان بالقوه را بهتر انتخاب کرد و مسیر راحت‌تری را برای ورود آن‌ها به قیف ‌فروش طی کرد.

انتخاب درست مخاطبان هدف

دستیابی به مخاطبان درست با افزایش ارزش و اعتبار برندتان رابطه مستقیم دارد. در این وضعیت Data Mining به کمک شما می‌آید و این امکان را می‌دهد تا مخاطب هدف‌تان را به درستی شناسایی و بخش‌بندی کنید. علاوه بر این همانطور که در مورد قبل نیز اشاره کردیم، بررسی رفتار مشتری و تفسیر داده‌های مربوط به او این امکان را ایجاد می‌کند تا مخاطب هدف‌مان را به درستی شناسایی و انتخاب کنیم. همراهی هوش مصنوعی با دیجیتال مارکتینگ نیز امکان دستیابی به مخاطب هدف مناسب را بر اساس علائق و مشخصه‌های دموگرافی مثل جنسیت، سن، تحصیلات، درآمد و … افزایش می‌دهد.

به‌طور کلی می‌توان گفت که بازاریابی فرآیندی مداوم و متغیر است که کسب‌وکارها بر آن می‌دارد تا برای بقا، نسبت به چالش‌های پیش‌رو آمادگی بیشتری داشته باشند. هوش مصنوعی یا AI نیز روزانه در حال پیشرفت است اما با این حال به کارگیری آن در استراتژی‌ها، به آژانس‌های دیجیتال مارکتینگ کمک می‌کند تا بتوانند راحت‌تر از چالش‌های پیش رو عبور کنند و تجربه بهتری را برای مشتریان‌شان به ارمغان بیاورند. همچنین تمام هدف هوش مصنوعی بهبود استراتژی‌های بازاریابی دیجیتال است و تلاش می‌کند تا به بینش مخاطبان نسبت به کسب‌‍وکارها ارزش بدهد.

منبع: آژانس دیجیتال مارکتینگ ماکان



:: بازدید از این مطلب : 255
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : یک شنبه 22 ارديبهشت 1398 | نظرات ()
نوشته شده توسط : elena golchin

در دنیای کسب‌و‌کار کنونی، تبلیغات به حوزه‌ای بدون مرز تبدیل شده است. امروزه تبلیغات و اطلاع رسانی پیرامون برندهای مختلف تنها به رسانه‌های اجتماعی و روش‌های سنتی محدود نمی‌شود. بسته‌بندی محصول یکی از گزینه‌های پیش روی برندها برای پیشبرد اهداف و استراتژی‌های بازاریابی است. در این بلاگ قصد داریم به بررسی نقش بسته‌بندی در پیشبرد استراتژی‌های تبلیغاتی بپردازیم.

اهمیت بسته‌بندی در تبلیغات

امروزه بسته‌بندی (Packaging) محصول صرفا برای حفاظت از آسیب‌دیدگی و حمل و نقل آسان تا رسیدن به مصرف‌کننده نهایی، صورت نمی‌پذیرد؛ بلکه به عنوان یک ابزار تبلیغاتی به کار گرفته می‌شوند. بسته‌بندی‌هایی با طراحی خلاقانه، منحصر به فرد و چشم‌نواز و در عین حال دوست‌دار محیط‌زیست، فروش محصول را به طور قابل توجهی افزایش می‌دهند. در ادبیات بازاریابی، از لحظه اول حقیقت به زمانی تعبیر می‌شود که مشتری، محصول مورد نظر خود را یافته و تصمیم به خرید می‌گیرد. بسته‌بندی و شکل ظاهری محصول، بیشترین اهمیت را در این لحظه ایفا می‌نماید. افراد با دیدن بسته‌بندی‌های خلاقانه و جدید در حین بازدید از فروشگاه، ممکن است اقدام به خرید محصولاتی کنند که در لیست خریدشان نبوده یا قصد تهیه‌اش را نداشته‌اند.

فاکتورهای موثر در طراحی بسته‌بندی

از آنجا که تقریبا 70 درصد از تصمیمات خرید در لحظه و محل خرید صورت می‌پذیرد، بسته‌بندی محصول عامل مهمی در تغییر تصمیم خریداران و میزان فروش محصولات می‌باشد. عواملی که می‌بایستی در طراحی بسته‌بندی محصولات مدنظر قرار بگیرند عبارتند از:

جذابیت

بسته‌بندی‌های جذاب، جدید و منحصر به فرد، توجه مشتری را به خود جلب می‌کنند. به همین دلیل شناسایی پرسونای مخاطب و توجه به فاکتورهای زیبایی شناسی نقش موثری در طراحی بسته‌بندی دارد. جذب مشتریان جدید و ترغیب آنها به خرید محصول در عین حفظ مشتریان فعلی، برای تمامی بنگاه‌های کسب‌و‌کار حائز اهمیت است. به همین دلیل بسته‌بندی‌های خلاقانه و جذاب، شرایط را برای افزایش مشتریان جدید، هموارتر می‌سازد.

مرتبط بودن

بسته‌بندی محصول شما می‌بایستی با شرایط و ویژگی‌های محصول و محیط کسب‌و‌کار شما کاملا متناسب و مرتبط باشد. از آنجا که بسته‌بندی، اولین مرجع شناسایی محصول است، می‌بایستی تمامی اطلاعات موردنیاز مشتری را در بر داشته باشد. تغییرات سریعی که درمحیط کسب‌و‌کار کنونی به دلیل تکنولوژی و بین المللی شدن رخ می‌دهد، می‌باید در بسته‌بندی محصولات شما نیز لحاظ گردد. به عبارت دیگر در حین انتخاب نوع محصول، وضعیت رقبا، قیمت، کیفیت، محیط جغرافیایی، مدت انقضا و ویژگی‌های منحصر به فرد محصولتان را مدنظر قرار دهید. باز شدن آسان، حفظ تازگی محصول و حمل و نقل آسان از نکاتی هستند که در طراحی محصول مدنظر قرار داده می‌شوند.

انطباق

بسته‌بندی می‌بایستی با هویت برند و استراتژی‌های بازاریابی شما منطبق باشد. بدین صورت قادر خواهید بود به خریدار محصول، سایر محصولات و کالاهای برند خود را پیشنهاد داده و میزان فروش آنها را نیز افزایش دهید.در دنیای کسب‌وکارها، هر یک از برندها دارای شخصیت منحصر به فرد خود هستند. تصمیم به خرید یک محصول یا خدمت، وابستگی زیادی به نحوه برندسازی احساسی و جایگاه هر برند در ذهن مشتری دارد. در این میان بسته‌بندی محصول، ابزاری ساده و در دسترس است که با برقراری ارتباط قوی با مشتری در نقطه خرید، می‌تواند بر میزان فروش و نوع برندسازی تاثیرگذار باشد. آژانس تبلیغاتی مات با ارائه طیف وسیعی از خدمات تبلیغاتی، کسب‌و‌کار شما را در طراحی و اجرای استراتژی‌های خلاقانه تبلیغاتی، تثبیت برند در ذهن مصرف‌کننده و سیستم یکپارچه بازاریابی، یاری می‌کند.

منبع: شرکت تبلیغاتی مات



:: بازدید از این مطلب : 254
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : دو شنبه 16 ارديبهشت 1398 | نظرات ()
نوشته شده توسط : elena golchin

در دنیای کسب‌و‌کار کنونی، تبلیغات به حوزه‌ای بدون مرز تبدیل شده است. امروزه تبلیغات و اطلاع رسانی پیرامون برندهای مختلف تنها به رسانه‌های اجتماعی و روش‌های سنتی محدود نمی‌شود. بسته‌بندی محصول یکی از گزینه‌های پیش روی برندها برای پیشبرد اهداف و استراتژی‌های بازاریابی است. در این بلاگ قصد داریم به بررسی نقش بسته‌بندی در پیشبرد استراتژی‌های تبلیغاتی بپردازیم.

اهمیت بسته‌بندی در تبلیغات

امروزه بسته‌بندی (Packaging) محصول صرفا برای حفاظت از آسیب‌دیدگی و حمل و نقل آسان تا رسیدن به مصرف‌کننده نهایی، صورت نمی‌پذیرد؛ بلکه به عنوان یک ابزار تبلیغاتی به کار گرفته می‌شوند. بسته‌بندی‌هایی با طراحی خلاقانه، منحصر به فرد و چشم‌نواز و در عین حال دوست‌دار محیط‌زیست، فروش محصول را به طور قابل توجهی افزایش می‌دهند. در ادبیات بازاریابی، از لحظه اول حقیقت به زمانی تعبیر می‌شود که مشتری، محصول مورد نظر خود را یافته و تصمیم به خرید می‌گیرد. بسته‌بندی و شکل ظاهری محصول، بیشترین اهمیت را در این لحظه ایفا می‌نماید. افراد با دیدن بسته‌بندی‌های خلاقانه و جدید در حین بازدید از فروشگاه، ممکن است اقدام به خرید محصولاتی کنند که در لیست خریدشان نبوده یا قصد تهیه‌اش را نداشته‌اند.

فاکتورهای موثر در طراحی بسته‌بندی

از آنجا که تقریبا 70 درصد از تصمیمات خرید در لحظه و محل خرید صورت می‌پذیرد، بسته‌بندی محصول عامل مهمی در تغییر تصمیم خریداران و میزان فروش محصولات می‌باشد. عواملی که می‌بایستی در طراحی بسته‌بندی محصولات مدنظر قرار بگیرند عبارتند از:

جذابیت

بسته‌بندی‌های جذاب، جدید و منحصر به فرد، توجه مشتری را به خود جلب می‌کنند. به همین دلیل شناسایی پرسونای مخاطب و توجه به فاکتورهای زیبایی شناسی نقش موثری در طراحی بسته‌بندی دارد. جذب مشتریان جدید و ترغیب آنها به خرید محصول در عین حفظ مشتریان فعلی، برای تمامی بنگاه‌های کسب‌و‌کار حائز اهمیت است. به همین دلیل بسته‌بندی‌های خلاقانه و جذاب، شرایط را برای افزایش مشتریان جدید، هموارتر می‌سازد.

مرتبط بودن

بسته‌بندی محصول شما می‌بایستی با شرایط و ویژگی‌های محصول و محیط کسب‌و‌کار شما کاملا متناسب و مرتبط باشد. از آنجا که بسته‌بندی، اولین مرجع شناسایی محصول است، می‌بایستی تمامی اطلاعات موردنیاز مشتری را در بر داشته باشد. تغییرات سریعی که درمحیط کسب‌و‌کار کنونی به دلیل تکنولوژی و بین المللی شدن رخ می‌دهد، می‌باید در بسته‌بندی محصولات شما نیز لحاظ گردد. به عبارت دیگر در حین انتخاب نوع محصول، وضعیت رقبا، قیمت، کیفیت، محیط جغرافیایی، مدت انقضا و ویژگی‌های منحصر به فرد محصولتان را مدنظر قرار دهید. باز شدن آسان، حفظ تازگی محصول و حمل و نقل آسان از نکاتی هستند که در طراحی محصول مدنظر قرار داده می‌شوند.

انطباق

بسته‌بندی می‌بایستی با هویت برند و استراتژی‌های بازاریابی شما منطبق باشد. بدین صورت قادر خواهید بود به خریدار محصول، سایر محصولات و کالاهای برند خود را پیشنهاد داده و میزان فروش آنها را نیز افزایش دهید.در دنیای کسب‌وکارها، هر یک از برندها دارای شخصیت منحصر به فرد خود هستند. تصمیم به خرید یک محصول یا خدمت، وابستگی زیادی به نحوه برندسازی احساسی و جایگاه هر برند در ذهن مشتری دارد. در این میان بسته‌بندی محصول، ابزاری ساده و در دسترس است که با برقراری ارتباط قوی با مشتری در نقطه خرید، می‌تواند بر میزان فروش و نوع برندسازی تاثیرگذار باشد. آژانس تبلیغاتی مات با ارائه طیف وسیعی از خدمات تبلیغاتی، کسب‌و‌کار شما را در طراحی و اجرای استراتژی‌های خلاقانه تبلیغاتی، تثبیت برند در ذهن مصرف‌کننده و سیستم یکپارچه بازاریابی، یاری می‌کند.

منبع: شرکت تبلیغاتی مات



:: بازدید از این مطلب : 276
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : یک شنبه 15 ارديبهشت 1398 | نظرات ()
نوشته شده توسط : elena golchin

آیا تا کنون از خود پرسیده‌اید چه چیزی کسب و کار شما را از دیگران متمایز می‌کند؟ بسیاری از کمپین‌های موفق بازاریابی در یک نقطه با هم اشتراک دارند و آن چیزی نیست جز یک “برند موفق” ! حتی برخی برندها به حدی معروف می‌شوند که افراد نام آن‌ها را به جای خود محصول به کار می‌برند. برای مثال ممکن است بسیاری از افراد به جای واژه‌ی دستمال کاغذی از کلمه‌ی “کلینکس” یا به جای واژه‌ی مایع ظرفشویی از “ریکا” استفاده کنند که هر دو از برندهای معروف هستند. برخی دیگر از برندها توسط افراد به عنوان معیاری استاندارد برای سنجش کیفیت دیگر محصولات مشابه رقیب آن استفاده می‌شوند. مثلاً اغلب افراد کیفیت یک نوشابه را با کوکاکولا مقایسه می‌کنند.

یکی از اولویت‌ها و اهداف اصلی هر کسب و کار از برندینگ، تبدیل شدن به یک برند موفق و ماندگار است. چرا که یک برند قوی و موفق جایگاهی امن در ذهن مخاطبان دارد و این اعتماد باعث وفاداری مشتریان و در نهایت افزایش نرخ بازگشت سرمایه برای کسب و کارها می‌شود. تنها یک راه اصلی برای اطمینان از اثربخش بودن برندینگ وجود دارد و آن چیزی نیست جز استراتژی جایگاه‌یابی برند!

استراتژی جایگاه‌یابی برند یا Brand Positioning چیست؟

جایگاه‌یابی یک مفهوم انقلابی در برندسازی است که در سال ۱۹۸۱ توسط ال رایز و جک تراوت مطرح شد. از دید آنان جایگاه‌یابی پشتیبان هر برند اثربخش است و مانند یک چارچوب، به استراتژی برندینگ سازمان‌ها جهت می‌دهد. جایگاه‌یابی برند بر آمیخته‌ی بازاریابی (قیمت، محصول، ترویج و توزیع) اثرگذار است و به آن‌ها شکل می‌دهد. جایگاه‌یابی برند چیزی فراتر از طراحی لوگو یا یک شعار تبلیغاتی است. جایگاه‌یابی فرآیندی استراتژیک برای متمایز نشان دادن برند شما نسبت به رقبا در ذهن مشتریان است و طی آن برند شما ارزش و جایگاه خود را در ذهن و قلب مشتریان می‌یابد. به عبارتی دیگر، ادراک مشتریان از یک برند، میزان علاقه، اعتماد و تمایز برند در ذهن آنان ناشی از جایگاه‌یابی برند است.

در ادامه به معرفی 5 گام موثر در تدوین استراتژی موفق جایگاه‌یابی برند می‌پردازیم.

5 گام موثر در تدوین استراتژی جایگاه‌یابی برند

گام اول: جایگاه فعلی برند خود را تعیین کنید.

در این گام باید بدانید که چه میزان محصول/ خدمت خود را به عنوان محصولی متفاوت به بازار معرفی کرده‌اید؟ لحن و پرسونای برند شما تا چه میزان از دید مخاطبان متمایز، خلاق و قابل اعتماد جلوه می‌کند؟

برای این کار باید شناخت صحیحی از بازار و پرسونای مخاطبان هدف پیدا کرده، ارزش‌ها، ماموریت سازمان، نقاط تمایز، لحن و هویت برند خود را تعریف کنید. سپس جایگاه فعلی برند خود را با ارزیابی این نتایج تعیین‌ نمایید.

گام دوم: رقبا را تحلیل کنید.

تحقیقات بازار، بازخوردهای مخاطبان و شبکه‌های اجتماعی می‌توانند نقش موثری در یافتن رقبای‌تان داشته‌باشند. پس از یافتن رقبا نوبت به تحلیل فعالیت‌ها و عملکرد آن‌ها خواهد رسید. برای این کار باید بدانید رقبای شما چه محصولات یا خدماتی را به چه نحوی و با چه اهدافی ارائه می‌دهند؟ به کمک تحلیل SWOT نقاط قوت و ضعف آنان را بیابید. استراتژی‌های موفق بازاریابی آنان چیست و برند آن‌ها چه جایگاهی در بازار دارد.

گام سوم: نقطه تمایز برند خود را مشخص کنید.

مهم‌ترین نکته درباره‌ی جایگاه‌یابی برند تعیین یک نقطه‌ی تمایز است. این ویژگی متمایز کننده دقیقا باید همان تصویری باشد که می‌خواهید مخاطبان از شما در ذهن خود ساخته و برند شما را نماد آن ویژگی و خصوصیت بدانند. و در نهایت از آن طریق میان شما و رقبای‌تان تمایز قائل شوند. برجسته‌ترین نقطه تمایز برند شما می‌تواند آن نقطه‌ی قوت شما باشد که رقبا در آن ضعیف عمل کرده‌اند.

گام‌چهارم: بیانیه‌ی خود را در مورد جایگاه برند تدوین کنید.

بیانیه‌ی جایگاه‌یابی برند (Brand Positioning statement) در کنار درگیر کردن احساسات مخاطب، توضیح مختصری از ارزش منحصربه‌فرد برند شما در مقایسه با رقبا را به مشتریان ارائه ‌می‌کند. در این بیانیه باید به حداقل ۴ سوال اساسی زیر پاسخ دهید:

  • مشتریان هدف شما چه کسانی هستند؟
  • محصول یا خدمت شما چیست؟
  • مهم‌ترین فایده و مزیت محصول شما چیست؟
  • چه دلیلی برای اثبات این مزیت وجود دارد؟

گام پنجم:  جایگاه برند خود را ارزیابی کنید.

یافتن جایگاه مناسب در ذهن مخاطبان، نقطه‌ی آغاز کار است. پس از آن نوبت به ارزیابی میزان تحقق اهداف جایگاه‌یابی برند خواهد رسید. دریافت بازخورد از مشتریان راهی مناسب و مطمئن برای ارزیابی اثربخشی استراتژی جایگاه‌یابی برند است. به کمک تحلیل بازخوردها و نظرات مشتریان و مخاطبان  هدف می‌توانید دریابید این استراتژی تا چه میزان در ادراکات آنان نسبت به برند شما موثر واقع شده است.

اگر صاحب کسب و کار هستید و قصد دارید صدای برند خود را به گوش همگان رسانده و تصویری ماندگار و مثبت از برند خود در ذهن مخاطبان خود خلق کنید، می‌توانیدآژانس دیجیتال مارکتینگ ماکان را جهت دریافت مشاوره و تدوین استراتژی‌ برندینگ متناسب با کسب و کار خود انتخاب کنید.

منبع: آژانس دیجیتال مارکتینگ ماکان



:: بازدید از این مطلب : 277
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : یک شنبه 15 ارديبهشت 1398 | نظرات ()
نوشته شده توسط : elena golchin

کسب و کارها همواره در تلاش‌ اند که بتوانند در فضای پر رقیب موجود با مشتریان ارتباط برقرار کرده و از میان بی‌شمار انتخاب‌های موجود، به اولین انتخاب آن‌ها تبدیل شوند. برند، نمایانگر احساسات افراد در مورد یک محصول، خدمت یا یک سازمان است. نحوه‌ی ادراک مردم از یک برند بر موفقیتش اثرگذار است. برند وظیفه دارد به انتخاب مخاطبان جهت دهد، در آنان اطمینان ایجاد کرده و مشتریان را به خود وفادار سازد.

برندینگ یا برندسازی چیست؟

برندینگ یا برندسازی فرآیندی منظم است که در آن سازمان‌ها از هر فرصتی استفاده می‌کنند تا بگویند چرا مردم باید یک برند را به سایر برندها ترجیح دهند. برندسازی با تعیین ماهیت محصول و شکل دادن به ذهن مشتریان، در افزایش آگاهی از برند، وفاداری آنان و در نهایت موفقیت کسب و کار موثر است. در ادامه به برخی انواع مهم برندینگ اشاره خواهیم کرد.

انواع برندینگ

برندینگ محصول(Product Branding)

برندینگ محصول، رایج‌ترین نوع برندینگ است و شامل کلیه‌ی فعالیت‌های بازاریابی جهت انتخاب نام، طراحی لوگو، طراحی منحصر به‌فرد محصول، بسته‌بندی، قیمت‌گذاری، فرمولاسیون و … است. برندینگ محصول یک فرآیند استراتژیک است که با انعکاس ویژگی‌های محصول یا خدمت، آن را از محصولات یا خدمات رقبا کاملاً متمایز ساخته و به قلب و ذهن مشتریان نفوذ می‌کند.

پرسونال برندینگ(Personal Branding)

پرسونال برندینگ یا برندسازی شخصی، روش هر شخص برای ایجاد ارزش و تصویری از خود به عنوان یک فرد حرفه‌ای در ذهن مخاطبان است. برند شخصی شما مجموعه‌ی همان چیزی است که دوست دارید مخاطبان با شنیدن نام‌تان به یاد آورند. برای ایجاد یک پرسونال برندینگ استاندارد، پس از تعیین هدف، باید به شناخت کاملی از خود دست یافته و نقاط تمایز خود را مشخص کنید. سپس با تکیه بر نقاط تمایز خود، در یک حوزه‌ی تخصصی فعالیت کرده و از طریق شبکه‌های اجتماعی، وب‌سایت شخصی و ارتباط موثر با شبکه‌ای از افراد متخصص در حوزه‌ی فعالیت خود، برند شخصی‌تان را رشد دهید.

برندینگ دیجیتال (Digital Branding)

دیجیتال برندینگ یکی از تکنیک‌های مدیریت برند از طریق ترکیب دیجیتال مارکتینگ با برندینگ است که با کمک وب‌سایت‌ها، شبکه‌های اجتماعی، اپلیکیشن‌ها، بهینه‌سازی موتورهای جستجو، اجرای کمپین‌های دیجیتال و … انجام می‌گیرد. برندینگ دیجیتال یکی از قدرت‌مندترین روش‌های برندینگ است که با در بر گرفتن طیف وسیعی از مخاطبان در کمترین زمان، سبب افزایش آگاهی از برند، صرفه‌جویی در هزینه‌ها و افزایش نرخ بازگشت سرمایه می‌شود.

برندینگ جهانی (Global Branding)

برندینگ جهانی توسط تعداد کمی از شرکت‌ها انجام می‌شود. برند این شرکت‌ها در سراسر جهان شناخته شده و هویت ثابتی دارد. به علاوه، کیفیت و فرمولاسیون محصولات این شرکت‌ها در تمام جهان یکسان است.

برندینگ مشارکتی (Co-Branding)

برندینگ مشارکتی به همکاری استراتژیک دو برند در زمینه‌ی بازاریابی و تبلیغات یک محصول گفته می‌شود. در این اتحاد، ارزش‌های مشترکی ایجاد شده و میزان موفقیت یک برند بر موفقیت برند دیگر اثرگذار خواهد بود. برندینگ مشارکتی یکی از راه‌های موثر برای شروع یک کسب و کار، افزایش آگاهی از برند و ورود به فضاهای جدید بازار و رشد کسب و کار است. برندینگ مشارکتی در نهایت باید به یک استراتژی برد-برد تبدیل شود.

برندینگ جغرافیایی (Geographical Branding)

هر منطقه‌ی جغرافیایی دارای ویژگی‌ها یا محصولات خاص خود است که آن را از دیگر مناطق متمایز می‌سازد. برندینگ جغرافیایی در راستای معرفی و هویت بخشیدن به این خدمات و محصولات انجام می‌شود. این نوع برندینگ در صنعت گردشگری بسیار مورد توجه قرار می‌گیرد.

برندینگ سازمان (Corporate Branding)

برندینگ سازمان تا حدودی به برندینگ محصول شباهت دارد، با این تفاوت که یک سازمان ابعاد وسیعی داشته و علاوه بر ارائه‌ی محصولات و خدمات گوناگون، دارای چشم‌انداز، ارزش‌های منحصر به فرد، فرهنگ سازمانی مخصوص به خود، نیروی انسانی و به طور کلی شهرت و اعتبار است. همچنین، هر گونه فعالیت در یک سازمان بر اعتبار و ارزش آن تاثیرگذار خواهد بود. برای مثال، انجام فعالیت‌های خیرخواهانه یا فعالیت‌های فرهنگی در راستای مسئولیت‌های اجتماعی یک سازمان مستقیماً بر اعتبار و برندینگ آن اثر می‌گذارند.

برندینگ مکان (Place Branding)

هر مکان، ویژگی‌های منحصر‌به‌فردی دارد که آن را از دیگر مکان‌ها متمایز کرده و در ذهن افراد ماندگار می‌سازد. برندینگ مکان، فرآیندی است که در آن به ایجاد هویتی متمایز درباره‌ی یک مکان در ذهن مخاطبانان پرداخته شده و به ادراکات و احساسات آنان شکل داده می‌شود. برندینگ مکانی به سه دسته‌ی برندینگ منطقه‌ای (Region Branding)، برندینگ شهری (City Branding) و برندینگ ملیتی (Nation Branding) تقسیم می‌شود. برندینگ مکانی در توسعه اقتصادی آن مکان و همچنین در صنعت گردشگری اهمیت دارد.

آژانس دیجیتال مارکتینگ ماکان با ارائه‌ی مناسب‌ترین استراتژی‌ برندینگ، کسب و کار شما را جهت ورود به فضای رقابتی بازار، دوام و رشد مستمر همراهی خواهد کرد.

منبع: آژانس دیجیتال مارکتینگ ماکان



:: بازدید از این مطلب : 285
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : یک شنبه 15 ارديبهشت 1398 | نظرات ()
نوشته شده توسط : elena golchin

در دنیای پررقیب امروزی، حفظ مخاطبان فعلی، جذب مخاطبان جدید، رشد و بقای سازمان و افزایش نرخ ROI، از جمله عواملی هستند که اهمیت تولید محتوا را بیش از پیش برای کسب و کارها و صنایع مختلف آشکار می‌کنند.

بدون شک عبارات “محتوا” و “بازاریابی”، برای تولیدکنندگان محتوا و به عبارتی دیگر، بازاریابان درونگرا (Inbound Marketers) دو مفهوم کاملاً مرتبط و وابسته به هم هستند. بازاریابی به شیوه‌ی نوین و حرفه‌ای بدون تولید محتوا ممکن نیست. کسب و کارهای بسیاری از بازاریابی محتوا به عنوان یکی از اصلی‌ترین استراتژی‌های بازاریابی خود استفاده می‌کنند، اما این صرفاً به معنای کیفیت و ارزش بالای آن نیست. برای اینکه در تولید محتوا و کپی ‌رایتینگ در صنعت خود سرآمد و موفق باشید، پیش از نگارش محتواباید نکات زیر را رعایت کرده و به صورت عادت درآورید.

مخاطب خود را بشناسید.

همان‌طور که در مقالات قبلی در مورد اهمیت شناسایی پرسونای مخاطب مفصل توضیح داده شد، پیش از هرچیز، برای شروع تولید محتوا باید با توجه به پرسونای مخاطب، نیازها و علایق آن‌ها محتوا تولید کنید. اگر بتوانید به طور مستمر با تولید محتوای متناسب مشکلات و چالش‌های آنان را رفع کنید، می‌توانید Lead تولید کرده و با هدایت آنان در مسیر درست، درنهایت مشتریان وفاداری داشته باشید.

اخبار مرتبط با صنعت خود را به طور مستمر پیگیری کنید.

انجام مستمر تحقیقات بازار و مطالعه‌ی مداوم درباره‌ی صنعت کسب و کار خود و سیر تحولات آن از گذشته تا کنون بسیار ضروری است، چرا که از این طریق می‌توانید دریابید نیازها، روندهای جدید و تازه‌های صنعت کدامند و چه عوامل بیرونی در شکل‌گیری ، تفکر مخاطبان شما و تصمیمات‌شان نقش دارند.

اطلاعات خود را به‌روز رسانی کنید.

علاوه بر اینکه باید اطلاعات خود را درباره‌ی موضوعات مرتبط به‌روز رسانی کرده و همواره جستجوگر باشید، لازم است به فعالیت رقبا توجه داشته و از آن‌ها غافل نشوید.

در تولید محتوا استمرار داشته باشید‌.

تولیدکنندگان موفق محتوا می‌دانند که ایده‌های جدید هنگام نوشتن مستمر به ذهن آن‌ها می‌آیند. بنابراین، بهترین و مفیدترین زمان هر روز خود را به نوشتن اختصاص دهید و این کار را به طور مداوم انجام دهید.

متمایز باشید.

ممکن است به عنوان یک تولید کننده‌ی محتوا در صنعت خود رقبای بسیار زیاد و قدرتمندی داشته‌باشید. در صورتی که از آن‌ها تقلید نکرده و سبک و صدای مخصوص و منحصر‌به‌فرد خود را داشته باشید، علاوه بر تمایر می‌توانید توجه مخاطبان خاصی را به سمت خود جلب کنید. ممکن است مخاطبان در ابتدا برای کسب اطلاعات به محتوای شما مراجعه کنند، اما این هویت، لحن و شخصیت شماست که آنان را به مراجعه‌ی مجدد ترغیب می‌کند.

با مخاطبان خود در تعامل باشید.

تنها در صورتی که پس از تولید و انتشار محتوا، نظرات و پیشنهادات کاربران را خوانده و به سوالات آنان پاسخ دهید و به عبارتی با آنان در تعامل باشید، می‌توانید رضایت و اعتماد آنان را جلب کنید. در صورت نیاز لازم است محتوا را به‌روزرسانی کرده و مخاطبان را از آن آگاه کنید. همچنین مهم است که آن‌ها را به ارائه‌ی بازخورد تشویق کنید. از این طریق می‌توانید بخشی از سوالات و ابهامات خود را پاسخ داده و در راستای جلب رضایت آنان اقدام کنید.

مهارت‌های خود را بهبود دهید.

برای موفقیت در  تولید محتوا باید همواره سعی کنید علاوه بر کسب اطلاعات بیشتر در زمینه‌ی موضوعات تخصصی و مرتبط، در راستای افزایش و بهبود مستمر مهارت‌های خود در نوشتن تلاش کنید. در این راستا می‌توانید از کتاب‌ها و مقالات آموزشی کمک بگیرید تا بتوانید بهترین سبک و نوع نگارش را انتخاب کرده و آن را با کمترین اشتباه پیاده کنید.

از دیدگاه مخاطب بنویسید.

پیش از نوشتن مقالات سعی کنید خود را جای مخاطب تصور کرده و به نوعی بنویسید که حس درک و همدلی به او القا شود. به عبارتی دیگر نباید در نوشتن از خودتان یا توانایی‌های‌تان تعریف کنید، بلکه باید در ابتدا به چالش یا نیاز مخاطب اشاره کرده و سپس خدمات یا اطلاعات ارزشمند خود را در قالب پیشنهاد یا راه‌حل بیان نمایید.

بر نوشتن محتوای ترغیب کننده تمرکز کنید.

معمولاً هدف از بازاریابی محتوا و کپی‌رایتینگ ترغیب مخاطبان جهت اقدام به انجام عملی خاص است. کیفیت محتوا و نوع نگارش و انتشار آن از جمله عواملی هستند که مخاطب را به دنبال کردن مطالب و متقاعد کردن آنان به گرفتن تصمیمی خاص ترغیب می‌کنند. این کار با طراحی CTA های جذاب با سهولت بیش‌تری انجام می‌شود.

محتوا را ارزیابی کنید.

ارزیابی اثربخشی یک محتوا با توجه به شاخص‌های ارزیابی عملکرد مورد نظر و میزان تحقق اهداف کسب و کار ضروری است. برای مثال، اگر مخاطبان بر عنوان‌های نوعی از محتوا بیشتر کلیک کنند، آن را در شبکه‌های اجتماعی خود به اشتراک بگذارند، بپسندند، نظرات خود را بیش‌تر در آن مورد بیان کنند و به طور کلی  نرخ تبدیل آن محتوا بالا باشد، تولیدکننده‌ی محتوا درمی‌یابد که این نوع مطالب بیش‌تر مورد پسند مخاطبان بوده و بیش‌تر به آن حوزه می‌پردازد.

یکی از خدمات آژانس دیجیتال مارکتینگ ماکان، تولید محتوای مناسب و تاثیرگذار برای کسب و کار شماست تا ضمن بهینه‌سازی موتورهای جستجو بتوانید ترافیک وب‌سایت خود را افزایش داده، Lead تولید کنید و در نهایت نرخ بازگشت سرمایه یا ROI خود را افزایش دهید.

منبع: آژانس دیجیتال مارکتینگ ماکان



:: بازدید از این مطلب : 259
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : شنبه 14 ارديبهشت 1398 | نظرات ()
نوشته شده توسط : elena golchin

در بلاگ‌های پیشین پیرامون تدوین استراتژی و انواع مختلف استراتژی‌های قیمت‌گذاری و فروش سخن گفتیم. در این بلاگ قصد داریم یک گام به عقب برداشته و به مرحله قبل از تدوین استراتژی باز گردیم. زمانی که محیط بیرونی بنگاه به دقت مورد بررسی قرار می‌گیرد. درک عمیق از صنعتی که شرکت در آن فعالیت می‌کند، نقطه شروع طراحی استراتژی است.

چارچوب پنج نیروی رقابتی پورتر

در بلاگ‌های پیشین محیط بیرونی کسب‌و‌کار را از طریق مدل PESTLE بررسی نمودیم. حال می‌خواهیم با محدود کردن محیط خارجی به نزدیک بنگاه، میزان جذابیت صنعتی که شرکت در آن فعالیت می‌کند را مشخص نماییم. چارچوب رقابتی پورتر که توسط مایکل پورتر در اواخر دهه 1970 ارائه شد، ابزاری است که سودآوری یک صنعت را براساس پنج نیروی رقابتی مشخص می‌نماید.

در ادامه این پنج نیروی رقابتی و نقش آن‌ها در تعیین جذابیت صنعت برای فعالیت را با جزئیات بیشتری بررسی می‌نماییم.

محصولات جایگزین

وجود کالاهای جایگزین، جذابیت یک صنعت را به شدت تحت تاثیر قرار می‌دهد. یکی از نکاتی که در انتخاب صنعتی که قصد فعالیت در آن را دارید، بسیار حائز اهمیت است وجود محصولات جایگزین است. قیمتی که مشتریان مایل هستند برای یک محصول یا خدمت بپردازند، تا حد زیادی به موجود بودن محصولات جایگزین وابسته است. وجود جایگزین‌های نزدیک به این معنا است که در صورت افزایش قیمت محصول، مشتریان حساس به قیمت، به کالاهای جایگزین روی خواهند آورد. در حقیقت کشش قیمتی تقاضا، بالا است. با گسترش روز افزون اینترنت، طیف وسیعی از کالاهای جایگزین برای صنایع مختلف از جمله آژانس‌های مسافرتی،  روزنامه‌ها و… فراهم شد. به دلیل محصولات جایگزین اینترنتی  و وجود رقابت شدید، اقیانوس سرخ رقابتی ایجاد شد که حاشیه سود فعالان صنعت را به شدت تحت تاثیر قرار داد.

تهدید ورود تازه‌واردها

 چنانچه بازدهی سرمایه یک صنعت بیشتر از هزینه‌‌های سرمایه‌گذاری در آن باشد، به آهنربایی تبدیل می‌شود که تازه‌واردان زیادی را به خود جذب خواهد کرد. هرچه ورود به یک صنعت کم هزینه‌تر باشد، به عبارتی موانع ورودی مانند الزامات سرمایه یا قوانین محدودکننده چندانی در صنعت اعمال نشود، شرکت‌های بیشتری وارد حوزه رقابتی شده و میزان سود تقسیم‌شده را کاهش می‌دهند. برای مثال در حوزه پرتاب ماهواره به دلیل هزینه‌های بالای تولید راکت‌ها و امکانات پرتاب، احتمال ورود شرکت‌های جدید بسیار محدود است. در مقابل هزینه راه اندازی کسب‌و‌کارهای اینترنتی جدید، بسیار پایین می‌باشد. به همین علت، شاهد طیف وسیعی از خدمات و تجارت‌های آنلاین هستیم که در زمینه‌های مختلف توسعه داده شده‌ و گسترش یافته‌اند.

رقابت میان رقبای موجود

در بیشتر صنایع، شدت رقابت میان بنگاه‌های موجود، میزان سودآوری را تعیین می‌کند. در بازارهایی که رقابت قیمتی میان بازیگران صنعت در جریان است، عکس العمل فعالان صنعت در برابر ورود رقبای جدید، می‌تواند شامل کاهش قیمت‌های تهاجمی (گاهی حتی زیر سطح هزینه‌ها) باشد. علاوه بر رقابت قیمتی، در برخی صنایع ممکن است رقابت بر تبلیغات، تمایز یا نوآوری متمرکز باشد.

قدرت چانه‌زنی تامین‌کنندگان

 تمام بنگاه‌های یک صنعت، در دو نقش فعالیت دارند: خریدار و فروشنده. مواد خام اولیه، نیروی کار، سرمایه و … توسط آنها خریداری و در عین حال کالا و محصولات نهایی به مشتریان فروخته می‌شود. توانایی بنگاه‌ها در تامین مواد اولیه با هزینه کمتر نسبت به رقبا و ارتباط طولانی مدت و پایدار با تامین‌کننده‌ها، در تعیین جذابیت آن صنعت بسیار حائز اهمیت است. به عنوان خریدار در یک صنعت، چنانچه بتوانید دست بالا را در معاملات با تامین‌کنندگان داشته باشید، با هزینه تمام شده کمتری مواجه خواهید شد.

قدرت چانه‌زنی خریداران

این حالت دقیقا مشابه تحلیل رابطه تولیدکنندگان و تامین‌کنندگان است. با این تفاوت که در این شرایط، بنگاه نقش تامین‌کننده و مشتری نقش خریدار را ایفا می‌کند. میزان حساسیت خریداران در یک صنعت به عواملی مانند شدت رقابت، اهمیت محصول برای خریدار و میزان تمایز آن بستگی دارد.

چارچوب رقابتی پورتر، امکانی را برای شناسایی و درک نیروهای رقابتی صنعت فراهم می‌کند که از طریق آن مدیران کسب‌و‌کار قادر خواهند بود با تدوین استراتژی مناسب، بنگاه را در وضعیتی قرار دهند که برآیند نیروهای رقابتی در ضعیف‌ترین حالت ممکن باشد. شرکت تبلیغاتی مات، با ارائه کلیه خدمات تبلیغاتی، کسب‌و‌کار شما را در تدوین استراتژی درست بازاریابی و کسب مزیت رقابتی یاری می‌کند.

 منبع: شرکت تبلیغاتی مات

 


:: بازدید از این مطلب : 241
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : دو شنبه 9 ارديبهشت 1398 | نظرات ()
نوشته شده توسط : elena golchin

دنیای بازاریابی دنیایی جذاب با پیچیدگی‌های مخصوص به خودش است اما در این میان استراتژی‌هایی وجود دارد که کار را برای کسب‌وکارها راحت‌تر و آن‌ها را به نتیجه دلخواه‌شان نزدیک‌تر کرده است. در این بلاگ قصد داریم به دو استراتژی کاربردی بازاریابی Push و Pull یا همان فشار و کشش بپردازیم. به بیان عامیانه استراتژی Push یا فشار به هل دادن محصول به سمت مشتری و Pull یا کشش به کشیدن و جذب مشتری به سمت محصول، اشاره دارد. در ادامه به صورت مفصل‌تر به این دو استراتژی میردازیم.

بازاریابی فشار یا Push

بازاریابی فشار یا Push  مفهومی است که در دهه 70 میلادی پا گرفت. در این مدل از بازاریابی، کسب‌وکارها تلاش می‌کنند تا محصولات‌شان را برای مشتریان عرضه کنند. بازاریابی فشار، استراتژی خوبی برای کسب‌وکارهای نوپا است و این امکان را ایجاد می‌کند تا مشتری با محصولات و به طور کلی برند، آشنایی پیدا کند و به نوعی جایگاه کسب‌وکار را در میان دیگر رقبا پیدا کند. برای توسعه استراتژی بازاریابی فشار کسب‌و‌کارها باید تمرکزشان را روی یک نقطه بگذارند و در نهایت با یک گزینه به تبلیغات‌شان جهت بدهند. نگاه بازاریابی فشار یا Push Marketing روی افزایش فروش در کوتاه‌مدت است. برای موفقیت در این مدل از بازاریابی نیاز است تا از چندین کانال برای تبلیغات و رساندن پیام برندها به مخاطبان استفاده کرد. این نوع از بازاریابی بیشتر به بازاریابی برون‌گرا یا Outbound Marketing شباهت دارد. در این نوع از بازاریابی نیز از روش‌های سنتی‌تر استفاده می‌شود و این کسب‌وکارها هستند که به دنبال مشتری‌ها می‌گردند. هدف اصلی این روش، افزایش آگاهی در مشتری و ایجاد موقعیتی است که او را در لحظه اول حقیقت قرار بدهد. تبلیغات بنری و بازاریابی ایمیلی یا ایمیل مارکتینگ از راه‌های مورد توجه در Push Marketing است.

بازاریابی کشش یا Pull

بازاریابی کششی بی‌شباهت به بازاریابی درون‌گرا یا Inbound Marketing نیست. در این مدل برعکس مدل قبل، این خود مخاطبان هستند که به سمت کسب‌وکارها جذب می‌شوند. بازاریابی کششی مناسب کسب‌وکارهایی است که به یک بلوغ نسبی رسیده‌اند و جایگاه‌شان را در میان دیگر رقبا پیدا کرده‌اند. در بازاریابی کششی، هدف اصلیهدایت Lead های بیشتر به سمت قیف‌فروش و کسب مشتریان وفادار است. Pull Marketing یکی از روش‌های مورد علاقه برندهای معتبر و باارزش دنیا است. توجه به بازاریابی انبوه یا Mass Marketing و استفاده از تاکتیک بازاریابی دهان‌به‌دهان دو گزاره مورد توجه در بازاریابی کششی هستند. تبلیغات ATL یا Above the Line و همچنین BTL یا Below the Line از دیگر روش‌های مرسوم برای به‌کارگیری در بازاریابی فشار هستند. هدف نهایی این استراتژی افزایش و حفظ وفاداری در مشتری و ایجاد اینگیجمنت او با کسب‌وکارها است. یکی از بزرگ‌ترین مزایای این استراتژی به نسیت روش‌های سنتی‌تر، نیاز به تلاش و هزینه کم‌تر است.

ترکیب بازاریابی Push و Pull

همان‌طور که بالاتر اشاره کردیم، Push Marketing زمانی مناسب است که مخاطب هیچ‌ ایده‌ای نسبت به محصولات، خدمات و به طور کلی برند شما ندارد و البته برای برقراری ارتباط دوباره با مشتریانی که از دست داده‌اید نیز مناسب است و به طور کلی فروش‌تان را افزایش می‌دهد. Pull Marketing مناسب زمانی است که می‌خواهید مشتری را به نقطه‌ای برسانید که به خرید از ما بیاندیشد و تصمیم خودش را عملی کند. در وهله اول و برای شروع، بهتر است از بازاریابی فشار استفاده کنید و بعد از شناسایی مخاطب و ایجاد آگاهی در او، استراتژی‌تان را تغییر بدهید و از بازاریابی کششی استفاده کنید و منتظر بمانید تا خود مشتری بر اساس نیازهایش به شما سر بزند. با نگاهی به کسب‌وکارهای موفق هم می‌توان گفت که عموما ترکیب این دو استراتژی، نتیجه بهتری را برای‌شان به ارمغان آورده است. با بهره‌گیری از مزایای هر دو استراتژی بازاریابی فشار و کشش، خصوصا در بازاریابی محتوایی می‌توان انتظار تولید ترافیک بیشتری داشت.

آژانس دیجیتال مارکتینگ ماکان با تدوین مناسب‌ترین استراتژی برای کسب‌وکارتان، شما را تا رسیدن به موفقیت و کسب نتیجه دلخواه، همراهی می‌کند.

منبع: آژانس دیجیتال مارکتینگ ماکان



:: بازدید از این مطلب : 269
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : دو شنبه 9 ارديبهشت 1398 | نظرات ()
نوشته شده توسط : elena golchin

همه‌ی ما می‌دانیم که این روزها تولید محتوای با کیفیت در بازاریابی درونگرا و به طور کلی دیجیتال مارکتینگ اهمیت بسیار زیادی پیدا کرده است. در یک نگاه کلی می‌توان گفت محتوای با ارزش و مفید می‌تواند توجه مخاطبان بسیاری را به وب‌سایت شما جلب کند و آن‌ها را به Lead تبدیل کند. تا به اینجا ترافیک وب‌سایت و همچنین آگاهی از برند شما افزایش یافته است. حال اگر این مشتریان بالقوه محتوای شما را ارزشمند ارزیابی کرده و بتوانند به شما اعتماد کنند، پتانسیل زیادی برای تبدیل به مشتریان بالفعل دارند. در این حالت علاوه بر افزایش نرخ تبدیل، شما می‌توانید با استفاده از استراتژی‌های بازاریابی، آنان را به مشتریانی وفادار تبدیل کنید. بدین ترتیب با تولید محتوای با کیفیت، نه تنها برای مشتریان خود ارزش خلق کرده‌اید، بلکه توانسته‌اید به عنوان یک سرمایه‌گذاری بلند مدت، نرخ بازگشت سرمایه حاصل از بازاریابی محتوا را افزایش دهید. از مزایای دیگر تولید محتوای با کیفیت، افزایش رتبه‌ی وب‌سایت در گوگل و به عبارتی، بهینه‌سازی موتورهای جستجو یا SEO است. هرچه محتوای شما ارزشمندتر باشد، وب‌سایت شما در نتایج جست و جو در رتبه‌ی بالاتری ظاهر می‌شود و به مراتب بیش‌تر دیده شده و کلیک می‌خورد.

تا به اینجا نگاهی کلی به مزایای کلی تولید محتوای با کیفیت داشتیم. حال به عنوان یک کپی‌رایتر، بازاریاب محتوا و یا صاحب یک وب‌سایت که تولید محتوای خود را بهآژانس‌های دیجیتال مارکتینگ برون‌سپاری کرده است، ممکن است این سوال برای‌تان پیش بیاید که چگونه متوجه شویم یک محتوا استاندارد و با کیفیت است؟ چه شاخص‌ها و معیارهایی برای ارزیابی کیفیت محتوا وجود دارند؟ در ادامه‌ی این مقاله قصد داریم به اصلی‌ترین معیارها و روش‌های ارزیابی کیفیت محتوا اشاره کنیم. اما پیش از آن بهتر است به نکات زیر توجه کنید:

نکات مهم برای ارزیابی کیفیت محتوا

  • آیا عنوان محتوا و ایده‌ی آن خلاقانه است یا نسخه‌های متعددی مشابه آن در نتایج جستجو یافت می‌شود؟ محتوا تا چه میزان برای مخاطبان تازگی دارد؟
  • آیا عین محتوای شما در وب‌سایت دیگری کپی شده است؟ اگر نسخه‌ی تکراری از محتوای شما موجود باشد، باید هرچه سریع‌تر نسبت به حذف آن اقدام کنید.
  • محتوا تا چه میزان با پرسونای مخاطب شما هماهنگی دارد و به چه میزان پاسخگوی نیازها و علایق آنان است؟
  • آیا پیام شما از طریق محتوا در زمان درست به گوش مخاطبان هدف خواهد رسید؟
  • محتوا چه ارزشی برای وب‌سایت شما خواهد داشت و تا چه میزان به تحقق اهداف‌تان کمک می‌کند؟
  • آیا در محتوا از روش‌های داستان‌سرایی برای جلب توجه و جذابیت بیش‌تر استفاده شده است؟
  • محتوا تا چه میزان قابلیت به اشتراک گذاری دارد؟ اگر خودتان را جای مخاطب بگذارید، پس از خواندن یا مشاهده‌ی محتوای تولید شده برای اولین بار چه حسی خواهید داشت؟ آیا تمایل دارید آن مطلب را به اشتراک بگذارید؟
  • آیا از ساختار، روش‌ها و تکنیک‌های استاندارد و متناسب در نوشتن مقاله استفاده شده است؟
  • آیا حجم مقاله متناسب با کیفیت آن است؟ آیا کیفیت محتوا را در مقایسه با کمیت آن در اولویت قرار داده‌اید؟
  • آیا برای افزایش جذابیت محتوا از تصاویر، ویدئوها یا اینفوگرافیک استفاده کرده‌اید یا صرفاً خواننده با حجم زیادی از محتوای متنی مواجه می‌شود؟
  • آیا فعالیت‌های رقبا را بررسی کرده و به کمک تحلیل SWOT نقاط قوت و ضعف خود را در مقابل آنان یافته‌اید؟

معیارها و شاخص‌های مهم در ارزیابی کیفیت محتوا

اکنون بهتر است با برخی معیارهای کمّی مهم در سنجش میزان کیفیت محتوا، که از تحلیل داده‌ها و آمارهای مرتبط با ترافیک وب‌سایت و رفتار مخاطبان از طریق ابزارهایی مانند گوگل آنالیتیکس به دست می‌آیند، اشاره کنیم.

  • تعداد بازدیدهای کلی و بازدیدهای یکتا از صفحه
  • مدت زمان سپری شده در وب‌سایت توسط هر کاربر
  • میزان درگیری کاربران (Engagement Rate) مثلاً تعداد بازنشر، لایک‌ و کامنت‌ و امتیازها
  • مسیر حرکت بازدید کننده‌ها
  • نرخ تبدیل
  • نرخ بازگشت مشتریان
  • نرخ پرش از وب‌سایت
  • تعداد لینک‌های دریافتی از وب‌سایت‌های دیگر

3 روش تحلیل و ارزیابی کیفیت محتوا

حال که با معیارهای کمّی برای ارزیابی کیفیت محتوا آشنا شدید، می‌توانید با استفاده از ترکیب روش‌های زیر با این معیارها، به تحلیل جامع‌تری از کیفیت محتوا دست پیدا کنید.

Attribution modeling

دانستن اینکه مشتری چه مسیری را پیش از تبدیل نهایی یا خرید طی می‌کند، به اندازه‌ی خود آن عمل اهمیت دارد. مدل‌های Attribution به شما کمک می‌کنند که نقاط تماس مشتری در وب‌سایت و به عبارتی نقاط کلیدی کلیک خورده و بسته به هدف‌تان، اولین یا آخرین محتواهای مشاهده شده توسط وی را که در نهایت منجر به افزایش نرخ تبدیل شده است را یافته و آن‌ها را از نظر اهمیت طبقه بندی کنید. سپس می‌توانید دریابید کدام بخش از محتوا در افزایش نرخ تبدیل سهم بیش‌تری دارد.

ممیزی محتوا

روش ممیزی محتوا توسط یک استراتژیست محتوا انجام شده و به طور کلی محتوا را از جنبه‌های زیر بررسی می‌کند.

  • تناسب نوع و لحن محتوا با هدف تولید محتوا و پرسونای مخاطب
  • میزان همبستگی و ارتباط میان کل محتوای تولید شده در بخش‌های مختلف وب‌سایت
  • لینک بیلدینگ صحیح
  • داشتن تیترهای جذاب و پر بازدید
  • بررسی استفاده‌ی بهینه و به جا از کلمات کلیدی در متن، عنوان اصلی، زیرعنوان‌ها، عنوان عکس‌ها و متن لینک‌ها
  • توجه به استفاده از کلمات کلیدی در متا داده‌ها که داده‌ی اصلی را شرح داده و ویژگی‌های آن را بیان می‌کنند.

نتایج این تحلیل در نهایت به بهبود استراتژی تولید محتوا و تولید محتوا با کیفیت بالاتر می‌انجامد.

استفاده از روش‌هایی مانند مصاحبه و تشکیل گروه تمرکز

جمع‌آوری داده‌ها از مخاطبان به صورت مستقیم از طریق روش‌هایی چون تشکیل گروه‌های تمرکز، طوفان مغزی یا مصاحبه و استفاده از روش‌هایی مشابه روش‌های تحقیقات بازار به صورت همزمان می‌تواند در تصمیم‌گیری شما و انتخاب بهترین استراتژی تولید محتوا مفید واقع شود، چرا که هر کدام از این روش‌ها ممکن است معایبی داشته باشند که در این صورت این معایب پوشش داده خواهد شد. از طریق این روش‌ها می‌توانید دریابید کدام نوع محتوا برای مخاطبان جذاب‌تر و مفیدتر است و با دیدگاه آنان آشنا شوید.

با توجه به گستردگی و پیچیدگی‌هایی که در دنیای تولید محتوای دیجیتال وجود دارد، برای ارزیابی دقیق‌تر کیفیت محتوا بهتر است از ترکیب روش‌های فوق، متناسب با اهداف و چشم‌اندازهای سازمان و همچنین استراتژی تولید محتوای کسب وکار خود استفاده کنید. تیم تولید محتوای آژانس دیجیتال مارکتینگ ماکان شما را در پیمودن این مسیر یاری می‌کند.

منبع: آژانس دیجیتال مارکتینگ ماکان



:: بازدید از این مطلب : 242
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : دو شنبه 9 ارديبهشت 1398 | نظرات ()

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 15 صفحه بعد